خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا حیاتی// اگر دانشجو را بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی در توسعهیافتگی نظام آموزش یک کشور بدانیم، وجود اعضای هیاتعلمی برجسته و توانمند در انتقال مفاهیم آموزشی و پژوهشی جایگاه پراهمیتتری خواهد داشت. به عبارت سادهتر، وجود اعضای هیاتعلمی در نظام آموزشی هر کشوری میتواند شاخصی تعیینکننده در باشگاه پیچیده علمی باشد. طبق آخرین آمارها، ایران بیش از 80 هزار عضو هیاتعلمی در دانشگاههای خود دارد، این آمار گرچه با توجه به جمعیت حدود چهار میلیون و 200 هزار نفری دانشجو، نسبت مناسبی ندارد، اما وظیفه جهتدهی فعالیتهای پژوهشی و آموزشی دانشگاهها توسط همین اساتید دنبال میشود. همین مساله باعث شده تا سیاستگذاران نظام دانشگاهی کشور به نحوی بتوانند فعالیت اساتید را براساس اسناد بالادستی جهتدهی کنند که آییننامه ارتقای اساتید مهمترین ابزار این جهتدهی است؛ آییننامهای که همه شئون اساتید دانشگاه اعم از اعتبار علمی، پژوهشی و رتبه علمی او به آن گره خورده و معیاری برای سنجش ارتقای علمی است. این آییننامه طی دو دهه اخیر با فراز و فرودهای زیادی همراه بوده است. یک بار در سال 83، یک بار در سال 85، یک بار سال 89 و سال 95 تغییرات فرمی و محتوایی زیادی در آن با توجه به نیازهای روز دانشگاهها صورت گرفته است که به نظر میرسد باردیگر این آییننامه با توجه به «شتاب» علمی و فناوری باید دستخوش تغییر قرار گیرد؛ موضوعی که طی ماههای اخیر و با انتقاداتی که برخی از اساتید ذیل آییننامه فعلی دارند، قابل پیشبینی و پیگیری است. البته جرقه این تغییر را میتوان در خردادماه سال جاری عنوان کرد؛ جایی که رهبر انقلاب در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه با اشاره به لزوم بازبینی در آییننامه ارتقای اساتید گفتند: «یک مساله هم مساله مقالهمحوری است که اشاره کردم باید مقالهها در جهت حل مسائل کشور باشد. مسیر ساده تولید مقاله برای ارتقای اساتید هم خودش یک مشکل است؛ در آییننامه ارتقا، مقاله برای ارتقای اساتید یک نقش بسیار اساسی دارد؛ خب این مسیری ساده است. مقداری کار را دقیقتر باید انجام داد؛ یعنی ارتقا را صرفا مبتنیبر مقاله نباید کرد؛ کارهای اساسیتری وجود دارد که میتواند ملاک ارتقا باشد.» جالب اینجاست که ایشان در سال 85 نیز به همین موضوع اشاره میکنند و میگویند: «یک نکته دیگر که اشارهای هم در صحبتهای آقایان بود، مساله ملاک ارتقای اعضای هیاتهای علمی است. این ملاکها چیست؟ خب، حالا مقاله و مجلات ISI و امثالهم، همه حرفهای خوب و درستی است؛ لیکن اینها تنها ملاک نیست. حالا خود این مقالات درجشده در مجلات ISI هم همیشه ملاک نیست. آنچنانکه اهل فن و افراد مطلع به بنده گزارش میدهند، اینها سطوح مختلفی دارد و آنچنان نیست که صرف این معنا یک ملاک دائمی به حساب بیاید. لیکن ملاکهای دیگری هم وجود دارد؛ مثلا فرض کنید پرورش دانشجو.» همین بیانات رهبری باعث شد وزارت علوم چندی بعد اعلام کند کارگروهی برای اصلاح آییننامه فعلی با محور حل مشکلات کشور شکل گرفته است. در این میان بررسی نقاط ضعف و قوت این آییننامه در فضای مجزا از کارگروه پیشبینی شده، قطعا میتواند موارد گزارههای تازهای برای اعضای کارگروه قرار دهد که البته طی ماههای اخیر این مساله به صورت پراکنده توسط برخی از اساتید و روسای دانشگاهها مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه سعی شده 10 چالش دقیق و اصلی آییننامه فعلی مورد بررسی قرار گیرد. در بررسی صورتگرفته سعی شده است از نظرات اساتید نیز استفاده شود.
1- ترکیب بودن ۲ وزارت دانشگاهی
یکی از ابهامات آییننامه فعلی یکی بودن ارتقای اعضای هیاتعلمی آموزشی و پژوهشی وزارت بهداشت با همتایان خود در وزارت علوم است؛ مسالهای که در آییننامه سال 89 نیز دیده میشود. هرچند نحوه امتیازدهی به فعالیت اعضای هیاتعلمی در جداول جداگانهای تفکیک شده است و از این رو تفاوتی بین امتیازدهی به فعالیت آموزشی و پژوهشی جامعه پزشکان با اصحاب دیگر علوم قائل شدهاند، اما یکسانانگاری در فاکتورهای ارتقای مرتبه اعضای هیاتعلمی «وزارتین» نشان از تفاوتهای اساسی بین شاخههای علوم در سطح کلان مدیریت دانش دارد؛ بهطوری که نقدهای اساسی بین یکسانانگاری فعالیت علمی یک استاد فلسفه با مهندسی شیمی در آییننامههای قبلی همچنان وارد بوده و اکنون نیز هست. یکسانانگاری جدید، یعنی قائل نبودن تفاوتهای بنیادین در بین رشتههای پزشکی در کنار رشتههای فنی، مهندسی و علوم انسانی اقدامی ابهامآمیز است. (علی ابراهیمی/ مهر)
2- نگاه یکسان به همه دانشگاهها
براساس عقیده بسیاری از اساتید، آییننامه فعلی ارتقا، نگاه یکسانی به همه دانشگاهها در حوزههای آموزشی و پژوهشی دارد، در صورتی که این مساله میتواند سد جدی در اولویتهای یک دانشگاه در یک منطقه باشد. بهطور سادهتر، برخی از دانشگاههای کشور با اهداف خاصی تاسیس شدهاند که طبعا باید نظام ارزیابی در این دانشگاهها متفاوت باشد. دانشگاههایی که تحت نظر یک مجموعه خاص دولتی ایجاد میشوند، از این جملهاند. همچنین طی فعالیت برخی دانشگاهها، توان تحقیقاتی برخی اساتید دانشگاه در برخی حوزهها متمرکز میشود که سبب میشود این دانشگاهها در آن زمینه سرآمد شده و به نوعی قطب علمی کشور تلقی شوند.
محمود فتوحی، رئیس دانشگاه شریف در اینباره میگوید: «ایراد کلی آییننامه این است که یک نسخه برای همه دانشگاهها و همه رشتهها نوشته شده؛ در حالی که نمیتوان گفت روش ارتقای یک استاد دانشگاه باید در رشتههای مختلف علوم انسانی، فنی و ریاضی و پزشکی یکسان باشد. البته نمیتوان به تعداد اعضای هیاتعلمی آییننامه ارتقا نوشت، ولی میتوان آییننامههای ارتقا را برای گروهی از رشتههای تخصصیتر تدوین کرد، انتظار داریم هر رشته کار خود را انجام دهد.»
3- عدم تفکیک مناطق جغرافیایی
عدم تفکیک مناطق جغرافیایی یکی دیگر از چالشهای اصلی این آییننامه محسوب میشود، بهطوری که نیازمندیهای مناطق مختلف کشور با یکدیگر متفاوت است و برخی مناطق بومی نیازهای بومی خاصی دارند. بدیهی است که نسبت همه دانشگاههای کشور با مسائل مذکور به یک میزان نبوده و وظیفه نیز به یک نسبت نیست. اساسا حل برخی مسائل بومی نیازمند حضور در منطقه مربوطه است که این امر برای دانشجویان و اساتید مناطق بومی بهراحتی مقدور میشود. پس میتوان ادعا کرد که دانشگاههای مناطق مختلف کشور به تناسب نیازهای بومی منطقه خود، باید برخی از تحقیقات خود را به سمت حل نیازهای منطقهای سوق بدهند. مثلا دانشگاهی که در نزدیک منطقه دریایی جنوب کشور قرار دارد، میتواند روی آبزیان فعالیت تحقیقاتی کند و به صنعتگران این حوزه چه در بخشهای تخصصی همچون تغذیه و پزشکی و... چه در بخشهای مدیریتی همچون بازاریابی و بستهبندی و... کمک کند.
4- ابهام در انتظارات جدی از اساتید
یکی دیگر از ابهامات آییننامه فعلی نامعلوم بودن انتظارات علمی و پژوهشی از اساتید است. البته گرچه با توجه به اینکه مدل دقیق ارزیابی علم و فناوری در نظام آموزشی تدوین نشده است، مشخص نیست که با اجرای این آییننامه، انتظارات هر بخش از اساتید چیست. مثلا مشخص نیست در بندهای مرتبط به تالیف و ترجمه کتاب چه انتظاراتی از اساتید باید لحاظ شود، یا در ماده یک این آییننامه که به موضوعات فرهنگی اختصاص دارد، معلوم نیست ذکر عبارت «تدوین کتاب، مقاله و تولید اثر بدیع و ارزنده هنری با رویکرد اسلامی در حوزههای فرهنگی، تربیتی و اجتماعی» که چهار امتیاز به آن اختصاص داده شده چه تکلیف دقیقی به یک استاد دارد و انتظار از این فعالیت چیست؟ یا در بند یک ماده 2 که مربوط به فعالیتهای آموزشی است، انتظار از یک استاد در رعایت نظم و انضباط درسی و شئون آموزشی چیست؟
5- علاقه به ISI از کجا نشات میگیرد؟
مهمترین و چالشبرانگیزترین ایرادات آییننامه ارتقا، تاکید بر مقالهمحوری است که ظهور و بروز جدی آن در انتشار مقالات ISI است! چرا این ذوق و شوق در انتشارات مقالات ISI وجود دارد؟ پاسخ را باید در این بخش از آییننامه ارتقای اساتید یافت.
گرچه آییننامه فعلی نسبت به آییننامههای دیگر مساله کاربردی بودن مقالات را تا حدودی بهبود بخشیده است، اما سیاستهای انگیزشی کافی برای روی آوردن اساتید به نگارش صرفا مقاله در هر سطحی تعجببرانگیز است؛ ماده 3 این آییننامه به موضوعات پژوهشی میپردازد که از طولانیترین و تفصیلیترین بخش این آییننامه در چگونگی امتیازات پژوهشی محسوب میشود و اکثر آنها مبتنیبر ارائه مقاله حتی در حداقلیترین شکل کمی خود برای ارتقای جایگاه استادی است. نگاهی به عناوین و امتیازات این بخش (حداکثر امتیاز در نیمسال) که دارای 16 بند در بخش آموزش و 18 بند در بخش پژوهش است، قابلتوجه است؛ 1- مقاله علمی/ منتشرشده در نشریههای علمی، پژوهشی معتبر داخلی و خارجی تا هفت امتیاز، 2- مقاله علمی- مروری منتشرشده در نشریههای معتبر تا هفت امتیاز؛ 3- مقالههای علمی و تحشیه چاپشده در نشریههای علمی، ترویجی داخلی معتبر تا سه امتیاز، 4- مداخل چاپشده در دانشنامهها، دایرهالمعارفها و فرهنگها با نظر هیات داوری موردتایید هیات ممیزه تا دو امتیاز از مهمترین آن است که مجموع امتیاز درنظر گرفتهشده در این ماده در موضوع مقالات به 15 امتیاز خواهد رسید که امتیاز قابلتوجهی خواهد بود.
6- وضعیت پیچیده تجاریسازی و تولید دانش
در ماده 3 این آییننامه که به فعالیتهای پژوهشی میپردازد، تنها یک بند به موضوع تولید دانش فنی، تجاریسازی و اختراع اشاره کرده است. این بند گرچه 10 بند داخلی دارد، اما نحوه تخصیص امتیازات و چگونگی کسب آن دارای پیچیدگیهای خاص خود است، بهطور مثال در بند 2 آن، امتیاز طراحی سیستمها، روشها و خدمات جدید بهمنظور حل معضلات آموزشی، پژوهشی، بهداشتی و درمانی 5/0 تا 4 امتیاز دارد، یا مثلا در بند 8 آن که بیشترین ارزش را به اختراع، اکتشاف و تولید محصولات پژوهشی و فناورانه میدهد، از 1 تا 15 امتیاز در نظر گرفته شده است. این مساله از یک طرف و پیچیدگیهای تایید این امتیازات که بعضا باید از فیلتر چندین موسسه عبور کند، باعث ابهاماتی پیرامون کاهش انگیزه اساتید برای ورود به مقوله تجاریسازی و تولید دانش میشود.
7- میانبر پایاننامهها
ارتقا براساس راهنما یا مشاوره پایاننامه در دوره کارشناسیارشد و دکتری در بند 13 ماده 3 این آییننامه قابلتوجه است، بهطوری که در تبصره 2 این بند آمده است: برای ارتقا به مرتبه دانشیاری راهنمایی حداقل چهار پایاننامه کارشناسیارشد مشروط به دایر بودن دوره کارشناسیارشد در رشته متقاضی در موسسه محل خدمت الزامی است. در تبصره 3 نیز آمده است: برای ارتقا به مرتبه دانشیاری اعضای هیاتعلمی گروه معارف، راهنمایی حداقل چهار پایاننامه کارشناسیارشد مشروط به دایر بودن و دانشآموخته داشتن در دوره کارشناسیارشد رشته متقاضی در موسسه محل خدمت الزامی است. در صورت فقدان دوره کارشناسیارشد در رشته متقاضی اتمام یک کتاب تالیفی با یک طرح پژوهشی مصوب در رشته تخصصی متقاضی که در چارچوب اسناد ملی یا بالادستی انجام شده باشد، کفایت میکند و برای ارتقا به مرتبه استادی راهنمایی حداقل 3 رساله دکتری مشروط به دایر بودن و دانشآموخته داشتن در دوره دکتری رشته متقاضی در موسسه محل خدمت الزامی است.
8- نبود ساختاری برای تنزل علمی اساتید
یکی از ضعفهای جدی این آییننامه که در آییننامه سال 89 نیز منتقدان به آن اشاره داشتهاند، ضعف ساختار جریمه اساتید است. بهطور کلی در آییننامه فعلی هیچ ساختاری برای تنزل علمی اساتید در نظر گرفته نشده است و صرفا طولانی شدن ارتقای یک استاد میتواند نشاندهنده کمکاری یا ضعف علمی بوده باشد. اصلاح و گنجاندن این نکته در آییننامه جدید میتواند قابلتامل باشد، بهطوری که اگر استادی نتواند جایگاه علمی خود را براساس نیازهای ملی تعریف کند، ساختار در نظر گرفته شده جایگاه علمی را کاهش میدهد. البته این مساله در ایران سال گذشته در لایحه مجلس ذیل قانون «پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی» در نظر گرفته شده است و اساتیدی که مرتکب تخلف علمی شوند، با تنزل رتبه علمی روبهرو خواهند شد.
9- افزایش گرایش افراد به انتحال علمی است
این مورد ارتباط مستقیمی با نبود ساختار تنزل علمی اساتید خواهد داشت، به صورت ساده وقتی برای یک استاد شرط گذاشته میشود که امتیاز پژوهشی وی برای ارتقا باید فلان امتیاز باشد، او به دلایل مختلف قطعا به دنبال تولید سریع مقالات علمی خواهد رفت که یکی از راههای ساده این تولید مقاله، سرقت علمی و کپیبرداری است که سال گذشته این مساله به یکی از چالشهای نظام آموزشی کشور تبدیل شد؛ محمدرضا سهرابی، استاد دانشگاه علوم پزشکی و مجله انگلیسی زبان STH چندی پیش در برنامه «مناظره» گفته است: «برخی موارد سرقت علمی که در حال انجام است، به صورت سیستمی تحت وزارت علوم و وزارت بهداشت و به طول کلی سیستم پژوهشی کشور است؛ یعنی گاهی سیستم افراد را مجبور میکند تولیدات علمی را به اجبار برای رسیدن به درجه و جایگاهی داشته باشیم بدون اینکه نیازی به آن مقالات علمی وجود داشته باشد.»
10- ارتقای علمی اساتید همیشه مسئول
یکی از نقدهایی که به این آییننامه که در آییننامه سال 89 نیز دیده میشود، میتوان داشت، بند 9، ماده 4 (فعالیتهای علمی اجرایی) است. این بند برعهده داشتن مسئولیت در قوای سهگانه را تا 14 امتیاز در نظر گرفته است که این موضوع میتواند چالشآفرین باشد. منتقدان معتقد هستند این امتیاز به این افراد که عمدتا با فضای علمی و دانشگاهی فاصله زیادی به دلیل نوع مسئولیت خود دارند، در تضاد با عدالت آموزشی با اساتید دیگر است. منتقدان معتقدند این افراد با اشغال کرسیهای هیاتعلمی جای استعدادهای جوان را نیز گرفتهاند. روسای سه قوه، وزرا، معاونان، نواب رئیس مجلس، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، نمایندگان مجلس و بسیاری دیگر از افرادی که منصب دولتی و غیردولتی دارند، شامل این بند هستند.