کد خبر: 463030

پرستو اصغرنژاد؛

ترانه شروین، یک افتضاح ادبی‌ست!

این ترانهٔ شروین، یک افتضاح ادبی‌ست! به هیچ‌کدام از قواعد عروض و قافیه و فنون شعر پایبند نمانده، نه چنان که نوآوری تلقی شود یا در زمرهٔ اختیارات شاعری و نرمش فرم ترانه باشد، بلکه چنان که نشان نابلدی و بی‌سوادی‌ است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از پرستو اصغرنژاد*// نگاهی به شعر «چشماتو ببند» شروین حاجی پور.

من چادری‌ام. عاشق ایران و اسلامم. همین دو جمله کفایت می‌کند که به محض این‌که دهان باز کنم تا آهنگ چشماتو ببند شروین حاجی پور را نقد کنم، درجا متهم و قضاوت شوم. ملالی نیست! از اولین روزی که این چادر روی سر من است، عادت کرده‌ام فحش بخورم و به جای خرد تا کلان مسئولین، در مقام پاسخگو، سیبل منتقدین و معترضین و براندازان شوم! شما هم می‌توانید تصور کنید ارث پدرم را از شروین می‌خواهم یا میلیاردی برای این یادداشت پول گرفته‌ام یا آقازاده‌ام یا دگم یا چه! اما اگر از اتهام و قضاوت عبور کردید، چند کلمه بخوانید از کسی که سال‌های سال، شعر خوانده و مشق شعر نوشته و گمان می‌کند کمی ادبیات سرش می‌شود:)

این ترانهٔ شروین، یک افتضاح ادبی‌ست! به هیچ‌کدام از قواعد عروض و قافیه و فنون شعر پایبند نمانده، نه چنان که نوآوری تلقی شود یا در زمرهٔ اختیارات شاعری و نرمش فرم ترانه باشد، بلکه چنان که نشان نابلدی و بی‌سوادی‌ است.

مشکل فقط این است؟ خیر!

شروین دارد برای معشوقی که او را رها کرده و به دیگری پیوسته، می‌خواند:
«برام نفرستش «شاید بهشت» رو
بیبی بهشتو هیچکی ندیده
دستاشو بگیر ونم پس نده
یواشکی بم تکست نده
اگه دلت تنگ شد برام
چشاتو ببند و فرض کن منه»

چه شد؟ در آغوش آقای الف باش، اما فرض کن او آقای ب است؟! یک مرد چه‌حالی می‌شود اگر همسرش او را به تصور و خیال این‌که کس دیگری‌ست، ببوسد؟!
«چشماتو ببند
کنارتم هنوز
چشماتو ببند
میبوسمت از دور
چشماتو ببند
فرض کن من پیشتم»

من اسم دستورالعملی را که شروین دارد با این آهنگ به طرفدارانش می‌دهد، می‌گذارم «خیانت». نمی‌دانم شما چه اسمی رویش می‌گذارید، اما این‌که با خیال جسمی و جنسی کسی دیگر، زندگی کنی، قطعاً فاصلهٔ زیادی با «اخلاق» و «وفاداری» دارد. برایم از عشق‌های نافرجام نگویید که هزاران مثال در آستین دارم. حسن فتحی هم که شهرزادش را به زور از فرهاد گرفت و به قباد داد، بلد بود عفت زن ایرانی را به لجن نکشد.

هنوز تمام نشده! شروین اصرار دارد کار به جای باریک بکشد. دربارهٔ همسر معشوقش می‌گوید:
«من میگم نمیشناسمش
تو هم بش نگو چرا موی بچه‌ش فِره»
حیا اجازه نمی‌دهد چیزی بگویم…

شما می‌توانید شروین را دوست داشته باشید به‌خاطر برای که نماد براندازی شده. می‌توانید دوستش داشته باشید و این حق شماست، اما بدانید این آهنگ او، فرسنگ‌ها هم با دین اسلام فاصله دارد، هم با «دین من انسانیت است» شما! شعر هزارسالهٔ فارسی به دوست‌دارانش یاد داده برای ورودی‌های ذهنشان، ارزش و احترام قائل باشند. همین.

فعال دانشجویی