خبرنامه دانشجویان ایران: علی خضریان// انقلاب اسلامی ایران، با پیدایش خود در عصری که حضور اجتماعی دین پایانیافته تلقی میشد، چالشهای نظری فراروی آنچه دنیای غرب آن را یوتوپیای بشر میپنداشت، ایجاد کرد و در پی آن، موجی از نظریهپردازی غرب را به خود معطوف ساخت و کار بزرگ انقلاب اسلامی این بود که در قرن بیستم و در دنیای مدرن، یعنی در دوران سیطرهی فراگیر اندیشهی مدرن بر مناسبات اجتماعی و سیاسی، در سازمان مشروعیتبخش مدرنیته و اندیشهی مدرن شکاف بنیادی ایجاد کرده است.
از آنجایی که انقلاب اسلامی مدعی یک نظامسازی جدید شده است و این مسئله در مردمسالاری دینی بروز میکند و این بدین معناست که علاوه بر آنکه سازمان مشروعیتبخش سکولار را دچار چالش میکند، بلکه آن برگ برندهای را که اندیشهی مدرن تحت عنوان مردمسالاری و دموکراسی دارد، از انحصار سکولاریسم خارج و مدعی یک نظم جدید مبتنی بر دین و مردمسالاری است و بیتردید نظامی که مبتنی بر مردمسالاری دینی است، مردم نقش اساسی در آن دارند و از جایگاه ویژهای برخوردارند.
به این ترتیب، در نظام جمهوری اسلامی ارادهی خداوند منبع مشروعیت و ارادهی مردم منبع قدرت، مقبولیت و عینیت نظام است. در چنین نظامی است که اسلامیت و جمهوریت نه تنها در تضاد نیستند، بلکه هر یک جایگاه منطقی و عقلی خود را دارا هستند و لازم و ملزوم یکدیگرند و «مردمسالاری دینی» در همین راستا تعریف میشود و تحقق مییابد.
البته باید تأکید کرد که چنین نگاهی نه به دلیل ترجمهی غلط مردمسالاری در نظامهای سیاسی غربی، بلکه برگرفته از نگاه دینی به حاکمیت اسلامی در نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته است و مردم مسئلهی اصلی در چنین نظامی هستند و گسترش یک تحول، گسترش یک فکر و گسترش نفوذ یک مصلحت اجتماعى وابسته به این است که با مردم چقدر ارتباط داشته باشد و هرچه ارتباط او و آن جریان و آن جنبش و آن تحول با مردم بیشتر باشد، امکان موفقیتش بیشتر است و بالعکس اگر از مردم منقطع شد، نمیتواند کاری از پیش ببرد.
نکتهی اساسی در این خصوص تلاش فعالان و رسانهها در این است که ضمن طرح مطالبات به حق مردم و همچنین دستاوردهای مهم و تاریخی جمهوری اسلامی طی سه دههی گذشته (که همه و همه با همت و پشتیبانی مردم به نتیجه رسیده) به لزوم ادامهی حضور مردم برای تحقق دیگر اهداف و برنامههای جمهوری اسلامی بپردازند و مهمترین مظهر حضور مردم انتخابات محسوب میگردد.
آنچه مهم مینماید، آن است که رسانههای جمعی، مخصوصاً رسانههای الکترونیکی، میتوانند مبنای خودشناسی مخاطبان را دگرگون سازند و در ذهنیتسازی و مدیریت ادراکات تأثیر چشمگیری داشته باشند. به عبارتی، رسانهها با بهرهگیری از حالت همبستگی و تعامل بینالذهنی انگارهها یا مفاهیمی را میتوانند به مخاطب القا کنند. رسانهها میتوانند از طریق فرآیندهای آگاهیبخشی به مخاطبان نسبت به همسویی یا همنوایی آنها در راستای انتخابات مبادرت ورزند. بدیهی است انتظار از رسانهی جمعی در نظامی اسلامی، مداخله در فرآیندهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؛ به گونهای که از انحراف واقعیات ممانعت به عمل آورند. شناخت ضعفها و انتقال شناخت در مسیرهای منطقی خود رسانههای جمعی را در جایگاه مهمی در تحقق نظام مردمسالاری دینی قرار میدهد؛ چرا که بنیاد نظام مردمسالاری دینی بر نظارت همگانی و اکتساب شناخت از واقعیات و عینیات است، به طوری که امکان مشارکت و مداخلهی همگان در نظارت و کنترل قدرت فراهم گردد.
دستیابی به چنین هدفی نیازمند آن است تا رسانهها به عنوان ابزار اطلاعرسانی صحیح به مردم، ضمن درک صحیح از موقعیت و امانتی که در اختیار آنهاست، مانع از طرح مسائل غیرواقع از سوی جریانها و چهرههای سیاسی مختلف در آستانهی انتخابات با هدف کسب رأی شوند و با تبیین شعارها و سخنان آنها با واقعیاتی که در عمل و پیش از این داشتهاند، مردم را در یادآوری گذشتهی آنها یاری رسانند. به طور مثال، وقتی امروز چهرهای سیاسی در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری از نبود نشاط سیاسی در دانشگاهها ابراز ناراحتی میکند، رسانه موظف است با انتشار مطالبی در خصوص دورانی که وی یا جریان سیاسی همسو با وی مسئولیت اجرایی یا بخشی از نظام آموزش عالی را تا حدود یک سال پیش بر عهده داشته است، چگونه رفتار کرده و آیا محیط دانشگاهها را در جهت ایجاد نشاط سیاسی هدایت میکرده است؟
باید اهالی رسانه بدانند که امروز مردمسالاری دینی کلیت مبانی معرفتی، فکری و نمودهای عملی و عینی تفکر و اندیشهی مدرن را به چالش کشیده است. بنابراین وقتی این مدل پیش برود و بتواند ویژگیهای خودش را اثبات کند، مدل غربی خودبهخود نفی و دچار بحران مشروعیت میشود. مسئلهی امروز منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا بحران لیبرالدمکراسی و نظام سرمایهداری است. مردم در این کشورها به دنبال یک الگوی حکومتی هستند؛ مسئلهای که هم در مصر و هم در تونس و نیز در دیگر کشورها دیده میشود و غرب با تمام قوا میخواهد در مقابل الگوی مردمسالاری اسلامی بایستد. هرگونه جنگ نرم و سختی هم که شکل گرفته و میگیرد به همین دلیل است. لذا امروز انقلاب اسلامی توانسته است ساختار مشروعیتبخشی اندیشهی مدرن را به چالش بکشد و رسانهها باید بکوشند به عنوان بخشی از جامعهی نخبگانی کشور، ضمن فراهم کردن زمینه برای ایجاد نشاط سیاسی در جهت فراهم آوردن مشارکت مردم، به عنوان اصلیترین عنصر نظام، با تقویت و حمایت منتخب ملت زمینهی اثبات کارآمدی الگوی مردمسالار دینی را در ملتهای منطقه فراهم کنند.