تاریخ انتشار: 22 شهریور 1388 - 00:00:00
کد خبر: 1850

سخنرانی رحیم پور پیرامون عدالت و مهدویت

دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در اردوی سالیانه دانشجویان عدالتخواه در دانشگاه علوم و حدیث به بررسی مقوله عدالتخواهی پرداخت و اظهار داشت: اولیه نکته این است که ما و شما عدالتخواهی را یک برچسب، شغل و مقام سیاسی نمی‌دانیم، عدالتخواهی یک تکلیف و حق است، ملازم با مسلمانی است، مسلمانی که متعهد به حقوق نباشد مسلمان نیست.

خبرنامه دانشجویان ایران:دکتر حسن رحیم پورازغدی گفت: عدالت‌خواهی توضیح‌المسائلی دارد، بخشی‌اش مربوط به مسائل تئوریک عدالت‌خواهی است، معرفت‌شناسی، عدالت، حقوق، فلسفه حقوق، وقتی ما چیزی را نشناسیم چه‌طور مقابله کنیم. الآن در دنیا لیست‌های فاسد از حقوق بشر می‌آید. حق سقط جنین، حق هم‌جنس‌گرایی، حق خودکشی. این انحطاط تئوریک و معرفتی است در شناخت مفهوم عدالت.

به گزارش«خبرنامه دانشجویان ایران»به نقل ازرجانیوز، دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در اردوی سالیانه دانشجویان عدالتخواه در دانشگاه علوم و حدیث به بررسی مقوله عدالتخواهی پرداخت و اظهار داشت: اولیه نکته این است که ما و شما عدالتخواهی را یک برچسب، شغل و مقام سیاسی نمی‌دانیم، عدالتخواهی یک تکلیف و حق است، ملازم با مسلمانی است، مسلمانی که متعهد به حقوق نباشد مسلمان نیست. ان الله یأمر بالعدل خدا این را به‌عنوان تکلیف شخص کرده است. این مسئله مبنای نظری تاریخی ماست، اگر نبا شد ،کل فعالیت‌های ما هباءً منثورا است.

ضرورت پشتوانه معرفتی
ما وقتی از ما می‌پرسند این شعار را از کجا آورده‌ای، باید سند ایدئولوژیک‌اش را بیاوریم. این مسئله در عرصه اندیشه هم مطرح است، باید بتوانیم بگوییم از کجا آورده‌ایم، شعار مستند به برهان عقلی است، این پشتوانه اخلاقی و معرفتی را دارد. برای هر تصمیمی، برای فریاد و سکوت باید حجت داشته باشیم. حجت‌ها هم دو دسته هستند، حجت نقلی و حجت عقلی.

عدالتخواهی صفر و صدی!
یک عده به مسئله عدالتخواهی صفر و صدی نگاه می کنند. یک عده انتزاعی صرف نگاه کنند، جوری که ثمره عملی نداشته باشد و عملاً فرقی ندارد، یک مدل هم یک نگاه عمل‌زده است، که این قدر اصالت را به مسائل جزئی بدهیم که خودمان سردرگم بشوید. ما باید 100 را بخواهیم ولی عده‌ای هستند 100 را می‌خواهند، تحقق پیدا نمی‌کند، با ادبیات پرخاش‌گرانه، با بدبینی به همه چیز نگاه کردن، بعد که به 100 نمی‌رسد، می‌شود صفر. بعد منشأ یأس، وادادگی، بی‌تفاوتی می‌شود. معمولاً افراد دچار تفریط می‌شوند. آنها که 100 را می‌خواهند به 90 قبول نمی‌کنند بعد ناگهان، می‌آیند صفر. مسئله آداب عدالت‌خواهی، یک مسئله ی جدی است. گره زدن آن با معنویت، عدالت و اخلاق، اگر نشود، این عدالتخواهی اسلامی نخواهد بود. روش عدالت‌خواهی باید عقلانی باشد، یعنی سنجش و برنامه‌ریزی، یعنی واقع‌بینی، عقل یعنی درست واقعیت را دیدن و درست برنامه‌ریزی کردن، هر جا منطق حاکم نباشد دچار 100 و بعد صفر می شود. این قدر آدم‌های صفر داریم که در اول انقلاب صدی نگاه می‌کردند. آدم پر سر و صدای اول انقلابی را سراغ دارم، که الآن معتاد است. این قدر همتش پایین آمده، آمده سراغ لذائذ غریزی.

هر حق تکلیفی دارد!
از آن طرف، حقوق به علاوه وظایف است. تربیت و تعلیم، تشکیل خانواده حرمت و منزلت اجتماعی، کرامت، هر چیزی که مباح و مشروع است، و او را حق او و متعلق او دانسته، هر جا حق له هست، حق علیه است. هیچ حقی، حق بدون تکلیف نیست، تکلیف بدون حق هم نیست. حقوق در عرصه خانواده، در مورد زن و شوهر حقوق متقابل بین استاد و شاگرد، همسایه، پدر و مادر و فرزند، تا دولت‌مردان و مردم که از جهاتی از همه حقوق زیربنایی‌تر است. آن وقت آسیب‌شناسی باید بکنیم تهدیداتی که در مورد آداب عدالتخواهی به‌عنوان روش وجود دارد.

عدالتخواهی احمق ها...
یکی از کارهای غلط صفر و صد کردن است،‌ تنبلی، خودخواهی، ساده‌لوحی، این عدالت‌خواهی مخصوص احمق‌ها است و توجه به این که ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه. من باید به تکلیف عمل کنم، لذا ما می‌بینیم یک الگوی عدالت‌خواه، وقتی حکومت دستش است عدالت اجرا می‌کنند، اگر زندان باشد عدالت را اجرا می‌کند، اگر نشد، مهم نیست، هر جا باشد به‌قدر توان اجرا می‌کند مهم این است ما درست جهت بگیریم و در حد توان‌مان تصمیم بگیریم و عمل کنیم. دنیازدگی، مصلحت‌زدگی در کار او نیست. البته مصلحت‌سنجی خود جزئی از عدالت است، اما مصلحتی که منافع دنیوی معیار سکوت و حرف زدن باشد نه. اما مصلحت ملت ما مصلحت اهداف جزئی از عدالت است. عدالت‌‌خواه بدون عقل می شود مثل خوارج، شعور دینی نداشتند، شور دینی داشتند، افراط، تفریط هیچ‌گاه متعادل عمل نکردند.

دنبال درد سر بودن
اگر مردم دنبال منافع خود هستند یا اگر نباشند، عدالتخواهان دنبال دردسر هستند. عدالت‌خواه کسی است که بدون این که سرش درد بکند دستمال ببندد، بدون ایجاب منافع خود، برای حقوق مردم و جامعه، اقدام کند. اگر مردم دنبال منافع خود هستند، مسلم دورش که خلوت می‌شود، مردانش پیمان امضا کرده بودند زنانش که می‌گوید الناس یکفونک. به توچه. عدالت‌خواه می‌گوید من مسلمان هستم همه چیز به من مربوط است.

توضیح المسائل عدالتخواهی
عدالت‌خواهی توضیح‌المسائلی دارد، بخشی‌اش مربوط به مسائل تئوریک عدالت‌خواهی است، معرفت‌شناسی، عدالت، حقوق، فلسفه حقوق، وقتی ما چیزی را نشناسیم چه‌طور مقابله کنیم. الآن در دنیا لیست‌های فاسد از حقوق بشر می‌آید. حق سقط جنین، حق هم‌جنس‌گرایی، حق خودکشی. این انحطاط تئوریک و معرفتی است در شناخت مفهوم عدالت. البته نباید سخت بشود. باید حقوق و کلام بخوانیم. باید فهمید حقوق اقتصادی مردم و حکومت چیست، حقوق و وظایف مدنی و اجتماعی‌شان چیست. که اگر بپرسند چرا داد می‌زنی بتوانی بگویی.

اخلاق عدالتخواهی
بعضی مسائل آسیب‌های اخلاقی است، گاهی شعار و مصاحبه لج‌بازی و انتقام‌گیری، نسبت به بعضی مصادیق کر و کور می‌شود، نسبت به بعضی مصادیق مشکل داریم. زود پرخاش می‌کند، سوءظن به همه، خود صالح‌بینی که یک بیماری بزرگ اخلاقی است که در روایات ما توصیه به عکس می‌کند که یک انسان مؤمن باید به خودش سخت‌ بگیرد، نسبت به دیگران نباید به راحتی پذیرفت یا چیزی را نسبت داد.

عقلانیت و عدالتخواهی
هیچ امر به معروف و نهی از منکری بی‌خاصیت نیست ولو در حد یک سؤال، این‌ها اثر دارد، حقوق و وظایف متقابل و اخلاق عدالت‌خواهی را بشناسیم، حقوقی را مطالبه نکنیم که حق نیست. کاریکاتوری نگاه کردن به وجوه مختلف عدالت و اخلاق، آفت است. یک حقی را زیر ذره‌بین بگذاری و بزرگ کنی، رده‌بندی حقوق هم مهم است، بعضی حقوق اهمیت‌شان متفاوت است. بعضی مسائل پیش می‌آید که در کاغذ نیست در بیرون مطرح می‌شود، تزاحم یعنی دو حق در کاغذ جداگانه هر دو حق‌اند، روی کاغذ هر دو دعوایی ندارند، اما اجرای هر دو با هم دیگر امکان ندارد، آن‌جا مجبور می‌شوید به انتخاب. یک عده فکر می کنند دیگر تشخیص مهم و اهم کار آرمانی نیست. ورود به محدوده دیگران حق شما نیست، حد شماست، می‌بینی کسی کمک می‌خواهد، کسی هم نیست اجازه بگیری نجاتش منوط به پریدن از دیوار است . یک حرامی واجب می‌شود منافع شما چیز دیگری بود. همان شیء همان عمل معنای دیگری پیدا می کند، یک پدیده یک جای خاص مسائل دیگری دارد، معاویه هم استفاده کرده است، شرایط فرق کرده است.

اجتهاد و تجدیدنظر طلبی
تفاوت بین اجتهاد و تجدیدنظر طلبی. در اجتهاد زمان و مکان تفاوت می کند، اما تجدیدنظر طلبی، اباحه‌گرایی در دین، دارد کار دیگری می‌کند، اجتهاد بلکه بدعت، آن تغییر اصل مکتب را می‌زند. این تغییر موجب دوام مکتب است. بعضی امام صادق را دیدند ـ در مورد امام رضا هم هست ـ با یک لباس مرتب و نه اشرافی بیرون آمد، یکی از افرادی که سطحی‌ نگاه می‌کرد گفت: به به! شما که فرزند کسی هستی که خلیفه بود، یک دست لباس بیشتر نداشت، خجالت نمی‌کشی چنین لباسی را می‌پوشی؟ حیا نمی‌کنی؟ امام گفت شما تفاوت شرایط را نمی‌فهمی، آن زمان دنیای اسلام چه شرایطی داشت، الآن چگونه است به استانداردها و عرف‌ جامعه باید نگاه کرد. دوم او رهبر جامعه بود، من خلیفه نیستم، نباید از من انتظار آن شرایط را داشته باشی. یک بار هم با یک ریاکاری روبه‌رو شد که لباس مستضعفین پوشیده بود، امام ما هم لباس خوبی پوشیده بود بحث شد. اهل بیت کارهایی می کردند که اگر امروز بودند به تعبیر امروز ما سوسولی می‌شدند. عطر می‌زدند. پیامبر این قدر به خود عطر می‌زدند رد می‌شدند بوی عطر می ماند. می‌دیدند پیامبر بیشترین خرجشان عطر بود. اما حسین برایش عطری آورده بودند با روغن گل بنفشه.

خیانتی به نام رفتن به رستوران
یک وقت ما کوچکترین مسائل را رعایت می‌کردیم. زمان جنگ شرایطی بود، که ما ازدواج کرده بودیم، دست زنم را بگیرم رستوران یا برویم پارک، از این خیانت بزرگتر می‌شود؟ ما بد می‌دانستیم، چون ما هر هفته باید 5 تا از رفقای‌مان را تشییع می‌کردیم، شهید می‌شدند، برویم عملیات سر بریده ببینیم بعد بیاییم فضای رمانتیک.

انقلابی به سبک دن کیشوت
این جا هم هر دو بعدش هست، هم کسانی هستند که سوء استفاده کنند. گفتند آن احکام‌ مال آن شرایط بود، گفتند آن کارهای 57ای است. اگر این تغییر را نفهمی دچار کلیشه می‌شوی. انقلابی متحجر، دن‌کی‌شوت است، در رؤیاها دوست و دشمن می‌سازد، آخرش هم انتحاری می‌زند به آسیاب. انقلابی سطحی مثل دن‌کی‌شوت است، شرایط عوض شده نمی‌فهمد. طرف کر بود می خواست برود مجلسی، طوطی‌وار یاد گرفته است. کلیشه‌هایی یادگرفته است، در مجلس عزا می‌گوید مبارک باشد. از یک طرف خطر تبدیل شدن به یک انقلابی متحجر که نمی‌فهمد شرایط عوض شده است وجود دارد. لذا اگر تک‌تک اتفاقات 30 سال پیش را تصویر کنند، اگر کلیشه‌ها حاکم به ذهن و زبان باشد نمی‌فهمیم. اجتهاد یک چیز است بدعت‌گذاری یک چیز است. اصول‌گرایی یک چیز است تحجر یک چیز است. می‌شود صفر و صدی عمل‌زدگی بعد یأس. می‌گوید امروز دنیا را عوض می‌کنم. بعد می‌گوید پس همه‌اش دروغ است، هیچ کار نمی‌شود کرد، تقدیر تاریخی. بعد شد جبری‌گری آقا اصلاً ما کاری نمی‌توانیم بکنیم، جبر خدا یا جبر تاریخ، جبر جنسیت، جبر طبقاتی، ما مجبوریم، تو نه مجبوری نه همه‌کاره‌ای. تو مسؤلیت‌هایی داری آزاد هم هستی کارهایی را برای رشد خودت باید بکنی. وظیفه را درست بشناس در چارچوب عقلانیت و اخلاق اسلامی، می‌شود عدالت‌خواه اسلامی. بعد می‌شود، ما نمی‌توانیم

تکنولوژی را تحمل کنیم. تاریخ چنین می‌گوید، تکنولوژی چنان می‌گوید، بشریت نداریم. آحاد بشر داریم. بشریت افسانه است، تاریخ افسانه است، تکنولوژی هم افسانه است، خدا که حقیقـ الحقایق است و تو که می‌توانی به آن حقیقت مطلق نزدیک شوی.

عدالتخواهی رابین هودی!
منتها راه نجات تو به‌عنوان فرد عدالت‌خواه جدا از نجات خلق نیست. حقوق متقابل را بشناسیم، شناخت از قرآن و از سنت و بفهمیم عدالت در اسلام جدای از عقلانیت نیست، جدای معنویت نیست. نباشد سقفش می‌شود برویم ، بانک‌دارها را را بزنیم. گروه‌های چریکی مجاهدین و علی‌الخصوص کمونیست‌ها، مردم را نداشتند مذهب را قبول نداشتند، می‌رفتند یک پاسدار وظیفه را پیدا می‌کردند، او می‌شد، دشمن خلق. سرقت رابین‌هودی از بانک. این عدالت‌خواهی که پشتش نه اخلاق است نه معنویت است، چه هدف است چه وسیله، مهم است. لذا بسیاری از این تیپ‌ها وقتی به قدرت رسیدند از رژیم ماقبل انقلاب دزدتر شدند، در مرحله عمل وسوسه جاه‌طلبی و ... است. عدالتی که می‌خواهیم در چارچوب معاد و نبوت است، اگر نباشد درست نیست جوری باید بفهمی در هدف و تعقیب کنی در روش، که با مبانی توحیدی بخواند. نبوت یعنی خدا سکوت نکرده است با ما سخن گفته است. این می‌شود اعتقاد به نبوت و این کلام است. جایی هم پیچیده می‌شود. تزاحم اهم و مهم، باید ببینی کدام مهمتر است، جان یک انسان یا بی‌اجازه وارد خانه کسی شدن، از کجا بفهمیم چه مهمتر است، آن وقت آن‌جا می‌گویی که برای انجام یک کار مهم‌تری بد کوچک‌تری را انجام دهی، خطر آن طرفش سوء استفاده‌هایی است که در تاریخ شده است کسی می‌آمد در بازار چیزی دزدید، تعقیبش کرد، می‌گفت می‌رود نان را برای فقرا تقسیم می‌کند، می‌گفت چه می‌کنی؟ من محاسبه کرده‌ام، قرآن می‌فرماید هر عمل زشتی انجام می‌دهی به اندازه خودش می‌شود، 10 منهای 9 یک می‌ماند. نگاه به مسئله حقوق، بعضی اینها را نفهمیدند گفتند همه چیز نسبی است. نسبی است به‌معنای این که حساب و کتاب ندارد، نیست ولی این که بعضی نسبت به بعضی مهمترند، کی چه کار باید کرد؟ چه‌طور امام حسن کربلا درست نمی‌کند در حالی که نیروها بیشتر بودند و امام حسین کربلا درست نمی‌کند، چرا علی ابن ابیطالب در مورد خلفا سکوت کرد و صریحاً می‌گویند انحراف بسیار بوده است و چرا زمان معاویه و ... حاضر نمی‌شود قیام کند. به حضرت می‌گویند اول معاویه را نکن، پایگاه حکومت ریشه‌دار بشود. شما اول بسم‌الله آمده‌ای حکم عزل را می‌نویسی، چرا این جا درگیری شود؟

چرا آن جا مصلحت‌سنجی می‌کند این‌جا نمی‌کند؟ هر دو جا مصلحت‌سنجی کرده است. هم آن‌جا که درگیری شود، هم آن‌جا که درگیر نمی‌شود. در آن شرایط یک آثاری داشت، در این‌جا آثار دیگری دارد. امام علی در زمان خود لباس خشن، امام صادق، زمان و مکان عوض شد مدل دیگر. باید نواندیشی کرد!

راه یافتن مسیر وسط
نگاه خوارجی و صفر یا صدی وجود دارد. فقط یک‌جور مسیر وسط را می‌توان رفت که همزمان اخلاق و عدل و حق را نگه داری. معرفت‌شناسی را با قرآن و سنت پیدا کنید، یک دوره تفسیر قرآن، چند دوره نهج‌البلاغه یک دوره تاریخ اسلام بخوانید باید سی سال کار کنید. اگر بخواهید کاری باشد، اگر بخواهیم دوره‌ای عدالتخواه باشیم هزینه‌اش بالاست البته خوب است. باید خواند و نوشت و در کنارش شجاعت و هزینه‌گذاری، باید با حکومت درگیر شد یا کار دیگر کرد. قبل از انقلاب تکلیف شما معلوم بود، بعد از انقلاب شیعه که عادت کرده بود به اپوزسیون بودن، صاحب حاکمیت شد. در این سی سال غیر از دوره معدودی حاکمان ما اپوزیسیونی حرف می‌زنند. بعضی وقت‌ها با بعضی مسؤلین انتقاد می‌کنیم، او چهار تا رویش می‌گذارد می‌گویم نکند من کوتاهی کردم. امام که می‌گفت حفظ نظام مهم است هم انقلابی باشیم هم پیچیده باشیم. یک کمی اشتباه کنیم، می‌شویم محافظه‌کار زبان بسته از یک طرف می‌شویم دیوانه دیوانه کسی است که چیزی را با دست خود خراب کند، دیوانه کسی که یک نظام ساختیم، چیزی را که خودمان ساختیم خراب کنیم. چه باید بکنیم که این نظام نیفتد، بچه‌هایی که از شما چیزی کم نگذاشتند 200-300 هزار تا از آنها رفتند. باید سؤال کرد امر به معروف کرد، اخلاق و معنویت می‌خواهد.

امام صادق (علیه السلام) روایتی دارد. ما انتقاد می‌کنیم شاید لازم شد کشته ‌شویم. همان‌طور که جنگیدند و شهید شدند، من لحظه شهادت جمعی از دوستانم را دیدم. دفاع از حکومت امیر‌المؤمنین در جمل همان قدر مقدس بود که در عاشورا، اما دقت‌ها و حساسیت‌ها به معنی سکوت نیست. َإِذَا صَارَ الْوَالِی وَالِیَ عَدْلٍ بِهَذِهِ الْجِهَةِ فَالْوِلَایَةُ لَهُ وَ الْعَمَلُ مَعَهُ وَ مَعُونَتُهُ فِی وِلَایَتِهِ وَ تَقْوِیَتُهُ حَلَالٌ مُحَلَّلٌ وَ حَلَالٌ الْکَسْبُ مَعَهُمْ وَ ذَلِکَ أَنَّ فِی وِلَایَةِ وَالِی الْعَدْلِ وَ وُلَاتِهِ إِحْیَاءُ کُلِّ حَقٍّ وَ کُلِّ عَدْلٍ وَ إِمَاتَةُ کُلِّ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ فَسَادٍ فَلِذَلِکَ کَانَ السَّاعِی فِی تَقْوِیَةِ سُلْطَانِهِ وَ الْمُعِینُ لَهُ عَلَى وِلَایَتِهِ سَاعِیاً فِی طَاعَةِ اللَّهِ مُقَوِّیاً لِدِینِه‏ اگر حاکمیت عدل است، فالولایه له، دوست داشتن او، کمک کردن او، و تقویتش حلال است و مشهور است و وظیفه است و مالی که در می‌آوری مشروع است، چون در ولایت سیستمی که به دنبال عدل است. کمک به آن حاکم احیای حق و عدالت است. با سیستمی که تمام شعارهایش در جهت عدل است، به تمام توان کمک کنی وَ أَمَّا وَجْهُ الْحَرَامِ مِنَ الْوِلَایَةِ فَوِلَایَةُ الْوَالِی الْجَائِرِ وَ وِلَایَةُ الرَّئِیسِ مِنْهُمْ وَ أَتْبَاعِ الْوَالِی فَمَنْ دُونَهُ مِنْ وُلَاةِ الْوُلَاةِ إِلَى أَدْنَاهُمْ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ الْوِلَایَةِ عَلَى مَنْ هُوَ وَالٍ عَلَیْهِ وَ الْعَمَلُ لَهُمْ وَ الْکَسْبُ مَعَهُمْ بِجِهَةِ الْوِلَایَةِ لَهُمْ حَرَامٌ وَ مُحَرَّمٌ مُعَذَّبٌ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ عَلَى قَلِیلٍ مِنْ فِعْلِهِ أَوْ کَثِیرٍ لِأَنَّ کُلَّ شَیْ‏ءٍ مِنْ جِهَةِ الْمَعُونَةِ مَعْصِیَةٌ کَبِیرَةٌ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ ذَلِکَ أَنَّ فِی وِلَایَةِ الْوَالِی الْجَائِرِ دُرُوسَ الْحَقِّ کُلِّهِ وَ إِحْیَاءَ الْبَاطِلِ کُلِّهِ وَ إِظْهَارَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ وَ الْفَسَادِ وَ إِبْطَالَ الْکُتُبِ وَ قَتْلَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هَدْمَ الْمَسَاجِدِ وَ تَبْدِیلَ سُنَّةِ اللَّهِ وَ شَرَائِعِهِ فَلِذَلِکَ حَرُمَ الْعَمَلُ مَعَهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ الْکَسْبُ مَعَهُمْ إِلَّا بِجِهَةِ الضَّرُورَةِ نَظِیرَ الضَّرُورَةِ إِلَى الدَّمِ وَ الْمَیْتَةِ و فی ولایه امام جائر که مبنایش زیر پا گذاشتن عدل است، در آن سیستم هدف، میراندن حق و زنده کردن باطل است و می‌خواهد بی‌عدالتی را زنده نگه دارد و تبدیل سنه‌الله یعنی بدعت و زیر پا گذاشتن سنت الله و شریعته ذلک حرام و معونتهم کوچکترین کمک کردن به آن و تجارت با این حکومت الا به ضرورت ـ‌که نمیری ـ در همان حدّی که در دوات‌اش لیقه بگذاری، در همین حد هم تقویت چنان سیستمی حرام است. امام موسی بن جعفر گفت به صفوان جمال که شتر داده بود، همین قدر می‌خواهی که برگردند شترهایت را برگردانند باطل است. البته این که چگونه مبارزه کنی در حد توان باید با او مبارزه کرد.

نگاه مادی صرف نکردن به عدالت
و در مسئله عدالت‌خواهی همه پیوندهای غیر پیوند خدا بریده می‌شود. اما اگر واقعاً مشخص شد، تزاحم نیست فساد بین است، باید محکم ایستاد، در روایت داریم، خداوند تضمین می‌کند کسانی که انتقاد کنند برای اصلاح، جان و مالشان را تأمین می‌کند. تو اگر نتوانی بی‌آبرو نمی‌شوی، خدا به تو آبرو می‌دهد، آبرویت را هر جا لازم شد، بریز خداوند جبران می‌کند و بعد نگاه مادی صرف به عدالت نکردن اما فقط به عدالت به مفهوم نان و سنگک و سیخ کباب برای عدالت، تحقیر آن است. عدالت فقط معاش نیست، نان مسکن آزادی نیست همه چیز، اینها که بیاید تازه ما حیوان هستیم. نان، مسکن، آزادی، کرامت انسان مثل حیوان می‌شویم که طویله و علوفه هست جفتک هم می‌اندازد. بالاتر از حق مسکن، حق عبودیت است .و الا فقط حقوق قضایی را نگاه کنیم. گاهی خود این داشتن‌ها بشر را ساقط می‌کند.

تفسیر سود محورانه از عدالت
یک روایتی که جالب است و دیروز شنیدم و یادداشت کردم که تفسیر سودمحورانه مادی از عدالت نکنیم، روایت دارد که پیامبر (ص) یک وقتی با اصحاب‌شان خارج از مدینه با یک گله شتر مواجه شدند،‌ پیامبر گفت یک قدری شیر بخرد، گفت شیری صبح داشتم شیری هم عصر دارد، نداد به پیامبر گفت اللهم ارزقه کثره المال و الولد، دنیا را به او بده. گله را دارد. گفت هر چه بخواهید بدهم، گفت در خدمتتم پیامبر گفت اللهم ارزقه العفاف و الکفاف. معلوم شد دعای اولی نفرین بوده است، که خدایا این سیرش کن. ثروت خواستن در حد کفاف دعاست. آدم برای یک خانه، و لباس در حد متعارف غناء نیست در حد کفاف است. بعضی می‌گویند عدالت اسلام بخور و نمیر است. در روایت دارد،‌خانه، سایه بالای سر، مرکب و وسیله نقلیه داشته باشد، یک روز در میان استحمام کند، هر روز یا یک روز در میان یا جمعه عطر بزند، چهل روز بگذرد یک وعده گوشت بخرد ـ نشد در گوشش اذان بخواند ـ‌ لباس بپوشد در حد عرف خودش و زمان خودش که تحقیر نشود، اگر مریض شد، بتواند بهداشت خانواده‌اش را تعظیم کند، بتواند حج برود ـ‌گفتند صدقه بدهد تا حدی که بتواند برود حج، در یک روایت دیگر تا حدی که بتواند داشته باشد که هر هفته بتواند تفریح ببرد خانواده‌اش. ما روایات حق تفریح و حق لذت داریم. یک بخش زندگی برای تفریح. اینها جزو استحمام و بهداشت و مرکب، این را برای هه می‌خواهد، می‌شود زندگی شرافت‌مندانه در روستاهای فلان منطقه با یک روستا یکی نیست. یک کار شما در روستای مرزی فوق سرمایه‌داری و فساد است، یک کاری جایی عرف است در تهران تحقیر می‌شوی. اسلام طرفدار سطح زندگی گدابازی نیست، شرافت‌مندانه با کرامت در مورد مسؤلین رده بالای حکومت علمای دین، حساسیت دارد، از سطح زندگی مردم پایین‌تر باشند.

معیار ارزش گذاری کنترل جمعیت
و الا اگر مردم کثره المال و الولد، فرهنگ سرمایه‌داری، کثره الولد شهوت‌بارگی و زیادی اولاد م تولید مثل انبوه، یک عده می گویند کنترل جمعیت حرام است، یکی می‌گفت شرک است ـ‌ کسانی که امکان مالی دارند فرق است با کسی که ندارند. در مشهد یک افغانی روحانی بود، مادر هم در حج خونین شهید شد. 10-12 تا بچه داشت در یک حال کوچک زندگی می‌کرد هر کدام در یک گوشه‌ای مشق می‌نوشتند، 12 تا یکی از یکی موفق‌تر و درخشان‌تر از دیگری. همه با اخلاق، مؤدب، تربیت‌شده، این خانواده 100 تا هم بیاورد باید تربیت کرد یکی هم یک بچه دارد گند می زند. به فقر و غنا ربط ندارد، به شعور و اخلاق دارد، عده‌ای، یکی‌اش هم زیاد است، آمار جمعیت مسلمانان در اتحادیه اروپا منتشر شد که تا 30-40 سال دیگر فرانسه و آلمان همه جا مسلمان می‌شوند. تولید مثل آن جا ارزش دارد، باید به مسلمان‌های اروپا سوبسید بدهند. در سومالی و افغانستان باید مسئله را تعدیل کرد. خدا به این آدمی که خسیس است تا می‌تواند ثروت بدهد به آن که خواستند دعا کنند اللهم ارزقه العفاف از لحاظ جنسی و کفاف از لحاظ مالی. پیامبر فرمود: ما قل و کفی. عدالت‌خواهی با توجه به مبانی معرفتی باشد خیلی بهتر است از آن چه که تو را غافل می‌کند. پول زیاد و امکانات زیاد، سر آدم را به وسیله گرم می‌کند. الهکم التکاثر، زیاده‌طلبی شما را بازی داد.

ضرورت تلازم عدالتخواهی، عقلانیت و اخلاق
وسیله شد هدف، هدف شد وسیله، یکی هم راجع به عقلانیت و شعور دینی راهش رجوع به اسلام و قرآن و آثار متفکران تأیید شده اسلامی است نه هر کس. پرسیدن از کسانی که می‌دانند. روایاتی که از حضرت حجت نقل شده است که حساسیت حضرت راجع به شعور دینی است. حضرت حجت بزرگترین رهبر همه عدالت‌خواهان در طول تاریخ است. معصوم می فرمایند قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُم وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْه. احمق‌های شیعه، آدم‌های جاهل، اهل افراط و تفریط، و کسانی که دین‌شان از یک بال پشه بی‌وزن‌تر است. دین‌شان باد هواست. در مورد افراط و تفریط گفتند لا تمیلوا عن الیمین و لا تمیلوا عن الیسار. سنت الهی را بشناسید، با مودت و عشق‌ورزی نسبت به سنت‌های دینی برخورد کنید، هی به چپ و راست نزنید. چپ و راست‌های ما از زمان پارلمان فرانسه شد، طرفداران حقوق کارگران چپ می‌نشستند، راست‌ها هم طرفدار اشراف بودند، در جامعه ما خر تو خر است. مبنای چپ و راست فرانسه نیست، روسیه هم نیست، هر دو انقلاب به زباله‌دان رفتند محصول یکی ناپلئون شد،‌ دیگری استالین. ما باید چپ و راست را کنار بگذاریم، مسیر الهی را بشناسیم، فرمودند سنت درست را بشناسید، آگاهی در کنار معنویت و اخلاق و عدالت‌خواهی. فرمودند خداوند قوم و خویش هیچ فرد، انقلاب و کسی نیست. لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ وَ مَنْ أَنْکَرَنِی فَلَیْسَ مِنِّی وَ سَبِیلُهُ سَبِیلُ ابْنِ نُوح هر کس ما را قبول نداشته باشد، و لو پسر نوح باش فایده ندارد. پیامبر حتی خطاب به حضرت فاطمه فرمودند فاطمه یک وقت نگویی دختر منی و من پدرت هستم در قیامت هر کس است و اعمال خودش.

درسی که از علی باید اموخت
چند تا روایت هم بخوانم، در باب آداب‌دانی. باید محکم پای حرف‌هایت بایستی. انه خشن فی ذات الله علی محکم بود، آن‌جایی که معیارهای الهی بود، تعارف با کسی نداشت. همان علی که در مقابل بچه یتیم زانو می‌زند. علی همه جا قدرت مطلق است می‌گوید من یک طرف باشم همه بشریت یک طرف بایستند وظیفه‌ام باشد نمی‌ترسم اینها رجز و چاخان نیست، زره علی پشت نداشت، اما همین آدم دو جا ضعیف است، یکی شب در برابر خدا یکی هم جایی که یک یتیم و مظلومی را می‌دید، می‌ترسید و از پا در می‌آمد، در چنین شرایطی علی خیلی ضعیف بود. ما در مسیر حق با کسی تعارف نداشتیم. فرمودند اسلام می‌دانید چرا پیروز شد، چون با نزدیک‌ترین کسان‌مان در می‌افتادیم. علی می‌گوید ما در زمان پیامبر همه روابط را بریدیم فقط رابطه با خدا و رسول را نگه داشتیم. لَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا ، مَا یَزِیدُنَا ذَلِکَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً وَ مُضِیّاً عَلَى اللَّقَمِ، وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ، وَ جِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُو می‌جنگیدیم چون هیچ تعصبی نداشتیم جز حق و عدالت، ما فقط خدا، خدا و عدالت را داشتیم و هر چه در این مسیر بیشتر رفتیم، ایمان‌مان بیشتر می‌شد، بهایش را می‌پرداختیم، حتی عواطف مشخصی را پشت سر می‌گذاشتیم، هر چه جلوتر رفتیم صبر ما در برابر مشکلات و سختی‌ها بیشتر شد، ما سال به سال مجاهدتر شدیم هر چه رفقای بیشتریاز دست می دادیم ثابت قدم تر می شدیم. می فرماید لا تزول الجبال و لا تزل حتی کوه‌ها متلاشی شدند بایست. دندان‌هایت را بفشار، اجازه نده هیچ فکری غیر از خدا در سرت وارد بشود، پا بر زمین بکوب، اهداف جهانی داشته باش، بگو من تا انتهایش باید بروم و غض البصر و اعلم ان النصر من الله سبحانه. هدف الهی، برو جلو و اسیر جنگ روانی دشمن هم نشوید. آنهایی که در مسائل اجتماعی، بعداً خواهید دید این قدر سخت است آدم به لحاظ نظری و عملی سر حرف‌های بماند، با یک رجزخوانینمی شود. خیلی‌ها کم می‌آوردند، جنگ روانی اثر گذاشت. امام علی اول هر جنگ شفاف‌سازی می‌کرد، بدانید با چشم با هم ما هم شروع نمی‌کنیم. گفت فردا شما در خاک و خون تپیده خواهید بود، جنازه‌هایتان زیر آفتاب باد می‌کند. این استحکام را دیدید.

عدالتخواهان ظالم!
روش در سنت، اعتدال در مسیر حق است و فی العدل ممکن است بخواهید حقی اجرا بشود با حق دیگری روبرو شود باید ببینی کدام اهم است و کدام مهم است، آفت دیگر این که انسان روی حقوق خودش حساس باشد،‌ آنجا که لازم شد، تسامح بورزد. آنجا که باید حق کس دیگری را بدهیم عدالت‌خواه هستیم. امام علی گفت اعدل فی العدو و الصدیق. فانکم تبیعون شما در مورد دیگران فریاد زدید، خودتان اجرا نمی‌کنید. امام کاظم (ع) فرمودند عدالت نمی‌ورزد الا کسی که درست عدالت می‌ورزد. یک موقع حق از کسی ضایع شده است. عدالت اسلامی، عدالتی است که به روش درست اجرا شود. ملاحظات اخلاقی، ملاحظات معنوی،‌ همه با هم باشد. امام علی فرمودند رب عادل جائر. با عادل ستمگر، بسا عادلی که هدف این عدالت است اما به روش جائرانه. می‌خواهی حقی به حق‌دار برسانی آبروی 10 نفر که کاری نکرده‌اند، با دروغ گفتن، با خیانت کردن. راجع به اصحاب مهدی فرمودند: هم النجباء. نجیب اخلاقی هستند و این که حضرت می‌آید برای رفع کینه‌ها، عدالت‌خواهی را با کینه مخلوط نکنید. لو قام قائمنا آن لحظه‌ای که قائم ما قیام کند، لذهبت الشهناء من قلوب العباد، صلح جهانی بنابراین یکی از اهداف حضرت حجت نبرد جهانی برای صلح جهانی است.

تربیت و عدالتخواهی
آخرین مسئله هم در بابت عقلانیت تربیت است. مهمترین کاری که می‌کنم، آشنا کردن بشریت با مفاهیم عقلانی و قرآن است کانی انظر می بینم که طرفداران ما خیمه‌ها معرفت زده است دارند به نسل‌های بشر قرآن یاد می‌دهند. کانی بالعجم انگار فارس‌ها را می‌بینم که خیمه‌های‌شان را در عراق به پا کرده‌اند دارند به عرب‌ها مفاهیم اصلی قرآن را یاد می‌دهند.

لزوم مواجهه معرفتی
ما با مسائل مواجهه معرفتی داشته باشیم لازم نیست، مواجهه حسی داشته باشیم. تا جایی که حق باشد یک مصادیقی از عدالت و حقوق واضح است، این که نگذارید این پرچم بخوابد، این بچه مسلمان‌ها باید احساس کنند، یک مشت بچه مسلمان اهل فکر هستند که ببینند افرادی، از چهارچوب انقلاب خارج شوند حساس است، ممکن است شعار بدهند اینها را دست کم نگیرید. در جامعه‌شناسی گروه‌های فشار و جنبش‌های اجتماعی، گروه فشار کارش پمپاژ است وقتی سؤال طرح نشود، بعضی مسؤلین احساس می‌کنند کسی و کاری نیست. مطالبه از بازار، فقرا، اصناف مختلف زنده نگهداشتن روح سؤال خیلی با ارزش است، بچه مسلمان‌هایی هستند با انگیزه اسلامی ولی در عین حال نظام منحرف نشود، حساس هستند، بیانیه می‌دهند، باید ملاحظه شود. راجع به همه مسائل بدون اطلاع نوشتن عدالت‌خواهی نیست. اولین شرط شرعی و اخلاقی این است که آن چه که نمی‌دانید نگویید. بعضی آنها مسلمات محض بوده جور دیگری آمده است خیلی مراقب باشید، اول انقلاب راجع به آقای بهشتی و تهمت‌ها، با رفقا بحث می‌کردم همه اینها دروغ است بهشتی آب از سرش گذشته است معلوم شد همه این حرف‌ها دروغ بوده است. هر روزنامه‌ای در می امد چند فحش به بهشتی در آن بود. ایدئولوگ این طرف بود، هر روز فحش و تهمت، چیزی را که نمی‌دانی لا تقف ما لیس لک به علم. در روایت داریم اگر مردم آنی را که نمی‌دانستی نمی‌گفتند اگر اینها را می‌گفتند خیلی درگیری ها نمی‌شد. خیلی درگیری‌ها مثل گله گوسفند از این طرف و آن طرف می‌ماندند. ابوی ما نقل می‌کرد در مشهد، مدرسه نواب دیده بود کسی را می‌زدند همه مشغول این، از بقه محکم‌تر زد. تحقیق، سؤال، فکر، دلیل، چه برای دفاع از کسی چه برای حمله به کسی. آن حرف‌هایی که در دادگاه بود چیزهایی نبود یک مرتبه کشف بشود، چه اتفاقی افتاد، بیفتید10-20 روز انفرادی عقایدتان عوض می‌شود، اگر آدمی روی مبنا کار کند، منحرف نمی‌شود. مگر متعصبانه باشد، بدون حجت شرعی و عقلی و نمی‌دانیم چرا اینکار کرد. اما اگر چیزی روشن شد در همان حد می‌شود اقدام کرد.

مطالعه و مطالبه هم زمان
فعالیت مطالعاتی و مطالباتی هم زمان باید انجام شود تکلیف مادام العمر است شرایط را رعایت کنیم، اگر جایی منکر واضحی شد، شغل من به خطر می‌افتد، در حد گروه فشار ایجاد موج مطالبه و فشار می‌شود کارهایی کرد. قضاوت درست در برابر مسؤلان، عدالتخواهی یعنی همین این که من در دلم عدالت‌خواه است که نشد.

آقای تاریخ! خانم تکنولوژی
عده‌ای جوری حرف می‌زنند گویا آقای تکنولوژی یا خانم تمدن آنها هستند، یک موقع امام گفت من به خاطر خوش‌آمد تاریخ کاری نمی‌کنم، یک را می‌شناسم، خداست و باید برای او کار کنم، من آنجا عرض خواهم کرد و خدمت ایشان توضیح می‌دهم که چرا این کار را کردم. خدای زنده، حی و حاضر است. این جور آدم هیچ وقت نمی‌گوید من چرا این کار را کردم، این‌جور آدم است که می‌تواند بنویسد، با قلبی شاد و روحی مطمئن می‌روم، در ذهن‌تان نمی‌آید من به خار شما این حرف را زدم، اگر این ملاحظات را بکنم، چیزی فایده ندارد. تاریخ، اسمی است که ما می‌گذاریم روی مجموعه بشری، امام می‌گفت تاریخ چیزی است که ما روی آن کار می‌کنیم. زندگی متعارف شرافت‌مندانه که کفاف و عفاف در آن باشد، اگر کسی دنبال آن باشد، در حال جهاد و عبادت است، اما اگر منظورتان این است، جامعه همه مرفه شده‌اند حالا ما می‌توانیم زندگی افسانه‌ای برای خودمان درست بکنیم، روایت می‌گوید نه چرا زندگی لذت‌چرانی تو را از لحاظ زندگی انسانی خارج می‌کند، تا فقرا هستند، زندگی اشرافی نباید بکنید، اگر فرض کنیم فقیری هم نبود. یک انسان و خانواده گرسنه محتاج به زکات نبود و پول روی دست مردم می‌ماند. حضرت خطاب می‌کنند به بشریت، اوال هم روی هم انباشته شده است، بعد حضرت رو می‌کنند که بیایید و بردارید، این همان چیزهایی است که به خاطر آن آبروی همدیگر را می‌ریختید. همان چیزی است که به خاطر آن جیب همدیگر را می‌زدید به همدیگر توهین می‌کردید. به خاطر این که به ضرر خودتان است، روایت داریم حضرت گفتند کار کنید برای تأمین معاش‌تان، اگر به پولش هم نیاز نداری لحاظ شخصیتی روحی، بیکار ننشین حتی اگر سیری.

شرایط ثروت
ثروت حد کمی ندارد، شرایط با شرایط، مکان با مکان فرق می‌کند، در تهران زندگی متوسط است در شهرستان می‌شود سوپر سرمایه‌داری، سطح زندگی در این جا تفاوت دارد. حد کمی ثابت برای همه تاریخ نیست، اما برای دوره‌های کوچک بوده است، گفته‌اند از این مبلغ بیشتر در این دوره مشکوک است، اما حد کیفی چرا، حدود کیفی که آورده‌اند چرا، هم در مقام تولید ثروت اسلام می‌پرسد از کجا آورده‌ای، چه‌طور این ثروت تولید شده است، با ربا، ، نه، از کجا آورده‌ای در مقام تولید ثروت و در مقام مصرف ثروت هم. اگر در دنیا جواب ندهی در آخرت باید جواب بدهی، شما به‌عنوان انسان مؤمن این شهرت را این قدرت را چگونه دست آورده‌ای و چگونه خرجش کرده‌ای؟ فیم افنیت عمرک یا شبابک. حد اخلاقی است، حد عدالت است، جز عدالت چیزی داریم به‌عنوان اعتدال، عدالت اگر فقیری نبود، عدالت رعایت شده، اگر فقیری نیست، راه اعتدال را پیگیری کنی، این که قدرت در حکومت‌شان استفاده کنند، اما اگر ثروت دیگری باشد که از راه نامشروع نیست، به لحاظ فقهی حرام نیست، اما از معیارهای علوی نیست اما در عین حال اعتدال را باید رعایت کنی.

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
سخنگوی پنتاگون: ما خواهان تشدید تنش‌ها نیستیم
تعیین ظرفیت ۶۰۰ نفری در دوره فلوشیپ پزشکی سال ۱۴۰۳
کیفیت هوای تهران قابل قبول است
مهلت ارسال ایده به ششمین دوره رویداد «از ایده تا بازار» تمدید شد
تمدید مهلت ثبت نام آزمون EPT اردیبهشت ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد
رگبار باران و باد شدید در ۹ استان
بالاخره چند موشک ایران به اسرائیل اصابت کرد؟
این برنامه جدید، رقیب تازه اینستاگرام است
ائتلاف چند کشور علیه ایران
پاسخ مثبت ۲مربی سرشناس به قلعه نویی
مسلخ ۵ ساعته برای بازیکن پرسپولیس
حرکت جدید و عجیب ترامپ برای بردن در انتخابات آمریکا
انفجار فوتبالی در مونیخ و منچستر
مربی برزیلی از برزیل ایران خاطره خوب دارد
خوش‌آمدگوییِ مادر ۲ شهید سمنانی به رئیسی +فیلم
رئیس جمهور در بدو ورود به سمنان چه گفت؟ +فیلم
تهران رکورددار چند قلوزایی
تسلیحات استفاده شده در عملیات وعده صادق +فیلم
علی باقری: ایران نشان داد ضامن امنیت منطقه است
فواید بی‌نظیر ریواس
به آمریکا گفتیم کاری به شما نداریم و هدف اسرائیل است
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top