خبرنامه دانشجویان ایران: مصطفی ساجدی// چند وقتی است که صدای خانم جولیا بطروس را از صفحات اینستاگرامی میشنوم؛ به خصوص زمانی که به ایامی مثل روز قدس نزدیک میشویم و یا خبری از پیروزی مقاومت به گوش میرسد.
نکته اول اینکه مدل جولیا بطروس و خوانندگی چند ترانه درباره مقاومت و لبنان، مورد نیاز امروز جامعه ماست اما با مدل فرهنگی خودمان.شاید بتوان میان این کنسرت جولیا بطروس با کنسرتهای محمد معتمدی مثلا با آهنگ «ایرانم» و یا خوانندگی «حامی» در «سمفونی ایثار» قیاسی انجام داد و گفت ما آن چنان هم با انتقال حماسه در موسیقی بیگانه نیستیم
اگرچه شاید از نظر حرفهای قیاس میان اینها با آثار خوانندهای مثل حامد زمانی کار خندهداری باشد اما حتی از نظر کارکردی، میتوان تا حدی انتظارات مشابه داشت و گفت همه اینها وظیفه انتقال مفاهیم را برعهده گرفتهاند.
پس کنار گذاشتن امثال حامد زمانی توسط امت حزبالله که الان آرزوی همخوانی با جولیا بطروس را در کنسرتی دارند و یا خط زدن حامی توسط مسئولین تصمیمگیر، هردو به معنی ناقص کردن قطعه پازل مقاومت در حوزه فرهنگی است.
دوم اینکه آیا تمام برداشت از مقاومت، در جولیا بطروس و خوانندگیاش باید خلاصه شود؟ خیر!
مدل پرداخت جولیا بطروس و شرکتکنندگان در کنسرتش صرفا یک پرداخت هنری است که برای حمایت از مقاومت لازم است اما کافی نیست. همخوانی شرکت کنندگان با این خواننده لزوما به منزله پیروزی گفتمان حزبالله لبنان نیست کما اینکه وضعیت سیاسی لبنان تا انتخابات قبل از ۲۰۱۸ این مسئله را اثبات میکند
مقاومت صرفا ذوق و قریحه موسیقایی و شوق و شور نیست. فرهنگی است که مبارزه طلب میکند و مبارزه در میدان صورت میگیرد نه در استیجها و بالا و پایین پریدن...
همانطور که میتوان گفت فرهنگ مبارزه امام حسین را نمیتوان در شورهای مداحیهای فلان مداح-خواننده و مدلهای خاص سینه زنی پیدا کرد...
آن آهنگ جولیا بطروس گوشهای از این مبارزه است نه همه آن و قرار نیست آمال و آرزوی ما باشد و آن را نماد پیروزی مقاومت بدانیم که نماد پیروزی مقاومت، حمله موشکی به پایگاههای امنیتی اسرائیل و کم کردن توان اسرائیل از سیوسه روز به دو روز است!
نماد پیروزی مقاومت، حوثیهای یمنی هستند که با دست خالی جلوی سگ سعودیها و اماراتیها ایستادگی کردهاند.
نمونههای از این دست بسیار داریم.
و جولیا بطروس و آهنگش هم صرفا بخشی از پازل فرهنگی «مقاومت» هستند.