تاریخ انتشار: یکشنبه 1399/08/11 - 08:55
کد خبر: 374715

اعتراف هولناک به قتل زن جوان به دست رفیق

همچنین مریم و برادرش به معاونت در قتل، سرقت طلا و جواهرات و معاونت در اخفای ادله جرم و جنایت بر میت متهم شدند. بعد از قرائت کیفر خواست،پدر و مادر سودا و وکلای دو فرزند او به عنوان اولیای دم تقاضای خود را مطرح کردند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از روزنامه آفتاب، زن جوان با دو همدستش با وسوسه سرقت طلاهای رفیق صمیمی خود نقشه قتل وی را اجرا کرد. باند سه نفره جنایتکاران که زن جوان مشکین شهری را بعد از قتل به آتش کشیدند، در دادگاه سناریوی جدیدی از جنایت خود مطرح کردند. یکی از فرزندان مقتول از قصاص گذشت کرد. به گزارش رکنا، نوزدهم اسفند ماه سال 98، در حالی که قرنطینه کرونایی در شهرهای مختلف ایران شروع شده بود؛ سودا حسن زاده و خواهرش هم سالن زیبایی خود را در شهر مشکین شهر تعطیل کردند.

سودا قصد داشت با درآمدی که تا آن روز از سالن زیبایی داشت برای خرید طلا مراجعه کند. یکی از دوستان نزدیک او به نام مریم هم از تصمیم سودا اطلاع داشت.همین باعث شد مریم نقشه شوم جنایتکارانه‌ای در ذهنش بکشد. بیشتر از یک هفته به شروع سال 99 باقی نمانده بود که یک چوپان، جسد سوخته زن جوانی را در نزدیکی سد احمدبیگلو کشف کرد و موضوع را به ماموران پلیس خبر داد. پیدا شدن سنجاق سر در کنار جسد حکایت از آن داشت که جسد مجهول الهویه متعلق به یک زن است. این در حالی بود که از چند روز قبل، سودا ناگهان ناپدید شده بود. اما خواهر سودا با امید بازگشت او موضوع گم شدن سودا را به ماموران پلیس اطلاع نداده بود.

خواهر سودا گفت:«چند روزی بود که سودا غیبش زده بود. آخرین شب به من گفت می‌خواهد به مهمانی خانه دوست خیلی صمیمی‌اش به نام مریم برود. من مریم را می‌شناختم. او از چند ماه قبل به عنوان مشتری به سالن زیبایی ما آمد و با خواهرم طرح دوستی ریخت و خودش را به سودا نزدیک کرد. آن قدر با هم صمیمی شده بودند که سودا او را در جریان تمام کارهای مالی خود قرار می‌داد. سودا به او محبت زیادی می‌کرد و بارها دیده بودم که مانتوهای سودا بر تن مریم بود.خواهرم می‌گفت چون مریم توان مالی کمی دارد، دلم برایش می‌سوزد و برای همین کمکش می‌کرد. شب حادثه هم با دست پر به خانه آنها رفت.

برایشان هدیه و میوه و شیرینی برد اما بعد از آن سودا غیبش زد. من سراغ خواهرم را از مریم گرفتم اما مریم می‌گفت آن شب سودا بعد از شام از خانه آنها رفته و از او بی‌خبر است. حرف‌های مریم ضد و نقیض بود. یک بار می‌گفت سودا با آژانس رفت و یک بار می‌گفت دوستش دنبال او آمد.» خواهر سودا در ادامه گفت: «فکر می‌کردم سودا هرجا باشد خیلی زود خبری از او می‌شنوم. به فامیل و دوستان و اقوام زنگ می‌زدم و سراغ خواهرم را می‌گرفتم اما خبری از او نبود.تا اینکه در اخبار محلی مشکین شهر، خبر پیدا شدن جسد سوخته بی‌هویت را دیدم. سریع به پلیس مراجعه کردم و با دیدن تصویر جسد سوخته خواهرم با اینکه چیزی از جسد باقی نمانده بود اما او را شناختم.» با اطلاعاتی که خواهر سودا در اختیار ماموران پلیس قرار داد، ماموران تنها مظنون پرونده یعنی دوست سودا را که آخرین شب با او قرار داشت ردیابی کردند. بررسی دوربین‌های مداربسته مقابل خانه مریم نشان می‌داد که او به همراه برادر و مرد مورد علاقه‌اش نیمه شب همان شبی که سودا خانه شان بود، جسدی را موکت پیچ کرده و از خانه خارج کرده اند. در حالی که متهمان از شهر متواری شده بودند، ماموران تمام نقاطی را که احتمال می‌دادند متهمان به آنجا مراجعه کنند،تحت نظر قرار دادند. بالاخره چند روز بعد از کشف جسد، متهمان در حالی که به خانه پدری مریم در یک روستا مراجعه کردند دستگیر شدند. متهمان در چندروزی که متواری بودند به پرند تهران مراجعه کرده و دوباره به زادگاهشان بازگشته بودند. آنها در اولین برخورد با ماموران پلیس به اتهام خود اعتراف کردند و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشتند.

اعترافات متهم به قتل سودا
مرد مورد علاقه سودا در اعتراف به قتل گفته بود:«آن شب سودا مهمان مریم بود. نزدیک شام مریم با قابلمه بر سر سودا کوبید و بعد که گیج شد، من طناب را دور گردن او انداختم و زانویم را در کمرش فشار دادم که کمرش شکست. بعد که مطمئن شدیم فوت کرده به کمک برادر مریم جسد را به نزدیکی سد احمد بیگلو انتقال دادیم اما چون یادمان آمد بیل و کلنگ برای دفن جسد همراه نداریم، تصمیم گرفتیم جسد را بسوزانیم تا آثار انگشت ما از روی جسد پاک شود و ردی از ما باقی نماند.» متهمان انگیزه خود را از قتل سودا، ربودن طلاهای او عنوان کرده بودند. این در حالی بود که متن پیامک‌های رد و بدل شده میان متهمان حکایت از آن داشت که قتل سودا با نقشه و برنامه قبلی بوده است. در این پیامک‌ها مریم برای مرد مورد علاقه خود نوشته بود:«خودت را ثابت کن... عرضه خودت را نشان بده... اگر این کار را نکنی دیگر به شما ربطی ندارد که من از کجا خرج خودم را در می‌آورم... الان وقتش است بیا کارش را بساز.» موسی در پیامک‌های ارسالی ابتدا از اینکه خواهر سودا می‌داند سودا در منزل مریم است ابراز نگرانی کرده بود اما در آخر نوشته بود:« موقع شام آهنگ بذار کارش را تمام می‌کنم... با قابلمه بزن توی سرش،اومدم.» همچنین بعد از دستگیری متهمان، مریم اعتراف کرده بود که طلاهای سودا را به کمک مایع ظرفشویی از دستش خارج کرده و بعد طلاها را به خود آویزان کرده بوده است که وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفته بود: چون طلاها را بدون فاکتور نمی‌خریدند می‌خواستم طلا را از دست و گردنم باز کنم تا جلوی طلا فروش وانمود کنم که طلاها متعلق به خودم هستند. همچنین برادر مریم هم به معاونت در اخفای ادله جرم و جنایت بر میت از طریق سوزاندن آن اعتراف کرد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست،پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان اردبیل ارجاع شد و شمارش معکوس برای جنایتکاران پرونده آغاز شد.

فقط قصاص می‌خواهم
پدر سودا گفت:«همه زوایای قتل دخترم مشخص است. دوست صمیمی او با وسوسه سرقت طلاهای دخترم با موسی همدست شد.اما آنها در دادگاه اعترافات قبلی خود را تغییر دادند.من از همشهری‌های خود شنیده‌ام که قتل دخترم رعب و وحشت زیادی در بین خانم‌های مشکین شهری ایجاد کرده است. برای همین به اجرای حکم قصاص اصرار دارم.» جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان با قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان آغاز شد که در آن موسی متهم به مباشرت در قتل عمدی زن مسلمان، سرقت طلا و جواهرات، تخریب عمدی گوشی و سیم کارت و رم، اخفای ادله جرم، جنایت بر میت و آتش زدن عمدی اموال منقول شد. همچنین مریم و برادرش به معاونت در قتل، سرقت طلا و جواهرات و معاونت در اخفای ادله جرم و جنایت بر میت متهم شدند. بعد از قرائت کیفر خواست،پدر و مادر سودا و وکلای دو فرزند او به عنوان اولیای دم تقاضای خود را مطرح کردند.

در حالی که پدر و مادر سودا و یکی از فرزندان او تقاضای قصاص کردند، وکیل فرزند دیگر مقتول از جانب موکل خود تقاضای دیه کرد. سپس متهم ردیف اول در جایگاه دفاع قرار گرفت و در دفاع از خود سناریوی متفاوتی از اعترافات قبلی خود مطرح کرد و گفت:«اتهام قتل و بقیه اتهامات خود را قبول دارم اما سرقت طلاهای مقتول را قبول ندارم. طلاهای او همراهش بودند و بعد از اینکه او را سوزاندم طلاها هم سوختند.» او در ادامه گفت:«آن شب سودا در خانه مریم مشغول چت تصویری با یک غریبه بود و من می‌دیدم که او چند بار دوربین را سمت مریم گرداند و تصویر مریم را به آن غریبه نشان داد. سر همین موضوع عصبانی شدم و سودا را کشتم اما مریم و برادرش نقشی در قتل نداشتند.» سپس مریم در دفاع از خود اتهامات خود را انکار کرد و گفت:«آن شب موسی از دست سودا عصبانی شد و او را کشت. من ترسیده بودم و نظاره گر ماجرا بودم. اما دخالتی در قتل نکردم.» برادر مریم نیز اتهامات خود را انکار کرد و عنوان کرد کمکی به موسی نکرده و تنها در صحنه حضور پیدا کرده بوده است.

نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
با شاهکار مهندسان ایرانی در سریلانکا آشنا شوید
فرودگاهی در ایران برای خواستگاری! +عکس
همسر سید مصطفی خمینی درگذشت
بستری شدن آیت الله شیرازی در بیمارستان
نیروی دریایی ارتش به داد سیل زدگان سیستان و بلوچستان رسید +فیلم
پشت پرده سفر محرمانه ۲ مقام نظامی و امنیتی اسرائیلی به قاهره
رهاسازی آب به سمت دریاچه ارومیه
یک تاکسی پر از گلهای تازه
تقدیر از رزمندگان عملیات حمله به اسرائیل
توماج صالحی حتما اعدام نمی شود اما...
به اسرائیل کمک می‌کنیم تا با حملات ایران مقابله کند
عملیاتی که صهیونیست‌ها را مضحکه تمام جهان کرده است
بارندگی‌های فراگیر اردیبهشتی تا کی ادامه دارد؟
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
ایران دفعه بعد، ۳ هزار موشک و پهپاد به اسرائیل می‌زند، یا ۳۰ هزار؟
استعفای ناگهانی فرمانده یگان «اشباح» ارتش اسرائیل
بحران‌زده ترین قاره جهان از نظر بلایای طبیعی کجاست؟
دعوای کارشناسان ضدایرانی روی آنتن زنده!
حمله یمن به ناوشکن آمریکایی و کشتی اسرائیلی +جزئیات
پیام مهم سفر رئیسی به پاکستان و سریلانکا در این مقطع
امام جمعه سابق دار فانی را وداع گفت
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top