به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ موارد خاص و عجیب در بین دانشجویان حمله کننده به سفارت آمریکا کم نیست . دوستانی که زمانی در کنار هم بودند امروز برخی از آنها در مقابل هم قرار گرفته اند. برخی به سمتهای بالا رسیده اند و برخی ترجیح دادند از سیاست فاصله بگیرند. گروهی کارشان به زندان کشیده شد و گروهی از زندانی شدن آنها حمایت کردند. برخی از آنها از کرده خود پشیمانند و برخی همچنان بر همان ایده اولیه تاکید میکنند. در نهایت، اما فارغ از هر گونه قضاوت نمیتوان به اهمیت این ماجرا و جذابیت قصه هر کدام از این افراد توجه نکرد. ماجرایی که شاید روزی سوژه یک سریال شود و تک تک این افراد را به تصویر بکشد.
این حرکت که زمینهساز افول هژمونی سیاسی و هنجاری آمریکا در جهان شد، بعدها توسط برخی از برنامهریزان اصلی و محرکان آن با حاشیههایی همراه شد اما بازهم خللی در این حرکت عظیم که بر آمده از روحیه انقلابی دانشجویان بود، وارد نساخت.
مقام معظم رهبری درباره تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) میفرمایند: "جوان نسل اوّل، کسانی بودند که از روی احساسات، از روی هیجان کار کردند؛ احساسات بود، احساسات خوبی هم بود و همان احساسات کار کرد، یعنی یک نظام کهن را سرنگون کرد و اسلام را رو آورد؛ این را ما کوچک نمیگیریم، امّا غالباً دانهدانه افراد ــ نمیگویم همه ــ از روی احساسات لانهی جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمریکاییها صحبت کردند و عذرخواهی کردند؛ این ناشی از چیست؟ ناشی از کمعمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود؛ انگیزه بود، امّا زیرساختش محکم نبود."
در ادامه استراتژی و برنامه ریزی ها وتقسیم مسئولیت هایی که توسط د انشجویان، برای تسخیر سفارت آمریکا انجام شد را بررسی میکنیم و به همچنین به بررسی سرنوشت چند تن از تاثیر گزار ترین این افراد خواهیم پرداخت.
مطابق با تقسیم مسئولیت هایی که انجام شده بود، ابراهیم اصغرزاده، طراح اصلی تسخیر سفارت امریکا، رضا سیفاللهی، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی شورای مرکزی دانشجویان را تشکیل میدادند. در کنار شورای مرکزی، شورایی به عنوان بازو وجود داشت. گفته میشود علی اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر اعضای این شورا بودند.
محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، نعیمیپور و معصومه ابتکار در واحد روابط عمومی بودند که مهندس احمد حسینی بر کار آنها نظارت میکرد. حسین کمالی مسئول تبلیغات بود. وفا تابش، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر نیز در کار بررسی اسناد لانه بودند. شیخالاسلام و رجاییفر به دلیل تسلط به زبان عربی و انگلیسی گاهی نقش مترجم را هم بازی میکردند. فروز رجاییفر در روز 13 آبان مسئول دفتر دانشجویان عملیاتکننده بود.
کسانی که به دلیل تسلط به زبان انگلیسی میتوانستند با رسانههای غربی تعامل کنند، حسین شیخالاسلام، معصومه ابتکار، فروز رجاییفر و محسن وزوایی بودند. زمانی هم که قرار بود یکی از دانشجویان در نماز جمعه تهران سخنرانی کند و یا بیانیهای قرائت کند، مهدی رجب بیگی این مسئولیت را عهدهدار میشد. وی از سالها قبل با انتشار نشریه طنز به نام «جیغ و داد» به جنگ کمونیستها رفته بود که بالاخره در مهر 60 به دست منافقین در خیابانهای تهران به شهادت رسید.
پشیمانی کسانی که در تسخیر سفارت امریکا در تهران نقش داشتند، از همان شب 13 آبان آغاز شد. حاتم قادری و جواد مظفر دو دانشجوی دانشگاه ملی به دلیل حمایت امام از حرکت دانشجویان از لانه خارج شدند. سه روز بعد چند دانشجوی دیگر نیز با بیان اینکه هرچند تسخیر، یک حرکت ضدامپریالیستی است، اما این راه مبارزه با امپریالیسم نیست! از لانه خارج شدند.
در ادامه سرنوشت و گفته های بعضی از این افراد را مرور میکنیم که خیلی از آنها از نتیجه کار خود پشیمان شدند وبعضی دیگر خیر.
ابراهیم اصغرزاده
ایده اصلی حمله به سفارت آمریکا از او بودو وی چهره اصلی این ماجرا محسوب میشود.اصغر زاده متولد سال ۳۴ در استان سیستان و بلوچستان و شهرستان خاش است. او در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی صنایع خوانده، ولی بعدها در رشته علوم سیاسی به ادامه تحصیل پرداخته است. اصغرزاده در دهه شصت از نزدیکان سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود و معاونت بین الملل این وزارتخانه را نیز برعهده داشت. دوره سوم مجلس شورای اسلامی از شهر تهران به مجلس راه یافت، ولی در پایان دوره سرنوشت خوبی نداشت و کارش به زندان هم کشید. صلاحیت او برای دوره چهارم رد شد و بعدها هیچ وقت نتوانست نظر شورای نگهبان را جلب کند. اصغرزاده برای انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندیدا شد، ولی هر بار صلاحیتش تایید نشد. هر چند این روزها خبر خاصی از او شنیده نمیشود، اما منتقد بودن بخشی از هویت اصغرزاده است. او از اعضای شورای اول شهر تهران بوده که انتقادات او از مدیریت شهر تهران جنجالهای خاصی در این شورا به وجود آورد که در نهایت به انحلال شورا منجر شد. از او به عنوان طراح اصلی تسخیر سفارت آمریکا نام میبرند، ابتدا فرمانده سپاه قزوین شد و بعد به مجلس رفت. در آخرین انتخابات شورای شهر حتی حاضر نشد نامش را در لیست اصلاحطلبان بگذارد و مستقل وارد شد که البته موفق به ورود نشد اصغر زاده در مناظرهای که با «حسین اللهکرم» در حزب اسلامی کار داشت تاکید کرده بود که بنده از اشغال سفارت آمریکا عذرخواهی میکنم؛ ما یک عمر برای عدالت سینه زدیم اما اشتباه کردیم چرا که متوجه شدیم با آزادی میتوان به بهشت رفت.
وی به علت پشیمانی خود از تسخیر سفارت سابق آمریکا در ایران اشاره و تصریح کرده بود که «ما میخواستیم فقط 48 ساعت سفارت را نگه داریم اما اینکه شما این مسئله را مقدس میکنید و فکر میکنید که ما باید تا ابد شعار مرگ بر آمریکا را بدهیم قبول ندارم و من این نکته را از مجلس ششم قبول نداشتم.»
اصغرزاده در همان مناظره امنیتیبودن اسناد موجود در سفارت آمریکا را رد نکرد و فقط نسبت به طولانیشدن اشغال سفارت آمریکا و بیآبرو شدن برخی افراد اعتراض کرد و آن را از نقاط تاریک جریان دانشجویی آن زمان دانست.
عباس عبدی
اهالی رسانه او را به خوبی میشناسند. او این روزها یادداشت نویس روزنامههای اصلاح طلب است. اما در آن دوران دانشجوی مهندسی پلیمر در دانشگاه پلی تکنیک بود. عبدی بارها به خاطر فعالیتهای رسانهای و هم چنین پژوهشی دستگیر و زندانی شد. او حتی به جرم جاسوسی دو سال در زندان بود که بعد از این مدت تبرئه شد. او یکی از مشهورترین چهره های حاضر در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بود که به روزنامه نگاری و کارهای پژوهشی روی آورد.. تحصیلات تکمیلی خود در رشته « فرهنگ ایرانی» را در دانشگاه کلمبیا پی گرفت، سپس به تهران آمد و به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا آغاز به کار کرد. عباس عبدی در اتفاقی خاص در سال ۷۸ به فرانسه سفر کرد و با "باری روزن" آخرین وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در تهران دیدار داشت که برخی از آن دیدار به ملاقات گروگان و گروگان گیر یاد کردند کمتر از یکسال بعد از آنکه روزن در سفارت مشغول به کار شده بود، در چهارم نوامبر 1979 دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و او و همکارانش را 444 روز به گروگان گرفتند.
باری روزن بعدها درباره این ملاقات گفت که من سال 1998 در پاریس با یکی از دانشجویان رده بالای خط امام ملاقات کردم. او عباس عبدی بود. هنگامی که کارهای بسیاری بود که ما میتوانستیم با هم انجام دهیم او از من، همسرم و دخترم که در آن دیدار همراه من بودند، عذرخواهی کرد. او گفت وقتی به عقب نگاه میکند، گروگانگیری را اشتباه میپندارد و متاسف بود که بخشی از آن است. بله، آقای عبدی حقیقتا یک انسان است.
عزت الله ضرغامی
ضرغامی را با ریاست ده ساله اش در سازمان صداوسیما میشناسیم. اما او از سال ۶۱ در سپاه پاسداران مشغول به فعالیت بوده. با اینکه در آن دوران دانشجوی مهندسی عمران در دانشگاه پلی تکنیک بوده و مدارک بعدی او همچنان در حوزه صنعت است، اما همواره به عنوان یک مدیر فرهنگی شناخته میشود. او معاون امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم را در کارنامه خود دارد و در دوران ریاست لاریجانی در سازمان صداوسیما معاون امور مجلس او بوده است. او در اردوگاه اصولگرایان دسته بندی میشود و در حال حاضر از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است. دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه صنعتی امیرکبیر و یکی از اعضای دانشجویان پیرو خط امام بود. ضرغامی بعد از تسخیر لانه به سپاه رفت، پس از اتمام جنگ معاون سینمایی وزارت ارشاد شد و در سال 1383 به ریاست صدا و سیما منصوب شد و در حال حاضر عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی است.
هنگامی که از او پرسیده میشود آیا حس پشیمانی و یا حتی فکر اینکه میشد به گونه ای دیگر عمل کرد در درونتان پیدا میشود، پاسخ می دهد: هرگز نه تنها پشیمان نیستم بلکه همیشه آن را جزو افتخارات بزرگ زندگی سیاسی خود میدانم.
معصومه ابتکار
"خواهر مری" ماجرای حمله به سفارت آمریکا. "ابتکار" اولین زنی است که در دوران بعد از انقلاب به مراحل بالای مدیریتی دست پیدا میکند. ابتکار در دوران اصلاحات هشت سال ریاست سازمان محیط زیست را برعهده داشت. کتابهای مختلفی در رابطه با حمله به سفارت نوشته شده است که تنها کتابی که از طرف ایرانی ماجرا به زبان انگلیسی نوشته شده کتابی است که معصومه ابتکار آن را نوشته است. «تسخیر» نام این کتاب است که بعدها به زبانهای عربی و فارسی نیز ترجمه شد. او در سال ۸۵ توانست در انتخابات شورای شهر به پیروزی برسد و راهی شورای شهر تهران شد.
در انتخابات سال ۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود و به خانوادههای آسیب دیده در حوادث بعد از انتخابات سر میزد. او در دوران تسخیر سفارت آمریکا به خاطر تسلط به زبان انگلیسی در مقابل دوربینهای خارجی حضور داشت. ابتکار در همان دوران با سیدمحمد هاشمی ازدواج کرد. هاشمی نیز از چهرههای حاضر در سفارت آمریکا بود و بعدها از مدیران نفتی کشور شد. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی او در دوره اول در سازمان محیط زیست و در دوره دوم در معاونت زنان مشغول به فعالیت شد.
کمال تبریزی
شاید همه او را با فیلم مارمولک و لیلی با من است بشناسند. کارگردان شناخته شده سینمای ایران از جمله دانشجویانی است که در جریان حمله به سفارت آمریکا حضور داشت. تبریزی که فارغ التحصیل رشته سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است از جمله بچه مذهبیهای سینمای ایران محسوب میشد و همواره یک جنجالی پیرامون سینمای او وجود داشته است. از ماجراهای لیلی با من است که رزمندهای که از جنگ میترسد را به تصویر کشید تا جنجال عجیب و غریبی که درباره فیلم مارمولک به وجود آمده بود.
برخلاف سایر دانشجویان پیرو خط امام، کمال تبریزی وارد عرصه هنر شد و از عرصه سیاست فاصله گرفت. کمال تبریزی فارغ التحصیل رشتهی سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است. او تا به حال در رشتههای تدوین، تهیه و تولید، صحنه و لباس، فیلمبرداری، فیلمنامه و کارگردانی فعالیت کرده است. لیلی با من است، همیشه پای یک زن در میان است و مارمولک از معروفترین ساخته های اوست.
محمدرضا خاتمی
خاتمی برادر سیدمحمد است و در آن دوران دانشجوی پزشکی بود. او رای اول تهران را در انتخابات مجلس ششم کسب کرد و جزو نمایندگان پر حاشیه این مجلس بود. او دبیرکلی حزب مشارکت را هم در کارنامه خود دارد. محمدرضا خاتمی جزو بازداشتیهای سال ۸۸ نبود، اما در سال ۹۸ به خاطر اظهارنظری پیرامون تقلب ۷ میلیونی در انتخابات آن سال به دو سال حبس محکوم شد و ماجراهایی پیرامون انتشار دفاعیات و مستندات او شکل گرفت.
محسن میردامادی
میردامادی از دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک بود. او در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصیل بود. در عکسهای آن دوران آن فردی است که از همه کم سن و سالتر به نظر میرسد و به خاطر چثه کوچکش کمتر به چشم میآید. او متولد سال ۳۴ از نجف آباد است و جزو افرادی است که سرنوشت پر فراز و نشیبی داشته است. او نیز تحصیلات خود را در حوزه علوم سیاسی ادامه داده است. کارشناسی ارشد را در پاکستان و دکترا را در انگلستان گذرانده و دکترای خود را در رشته روابط بین الملل به اتمام رسانده است.
اگر بخواهیم به فعالیتهای میردامادی اشاره کنیم همه چیز در آن پیدا میشود. از معاونت روابط بین الملل سپاه تا استانداری خوزستان. از فعالیت مطبوعاتی در روزنامههای سلام و نوروز تا فعالیت حزبی در حزب مشارکت آن هم به عنوان دبیرکل. میردامادی حتی در دوره ششم مجلس شورای اسلامی از چهرههای پر سر و صدای این مجلس محسوب میشد.
سعید حجاریان
حجاریان نیز عضو شورای دوم بود و نقش فعالی را در تسخیر لانه جاسوسی داشت، او نیز عضویت در شورای شهر را تجربه کرد و هم مدتی به عنوان کارمند وزارت اطلاعات و نهاد ریاست جمهوری مشغول بود تا نهایتا در سال ۷۸ بعد از ترور نافرجام مدتی از صحنههای سیاسی دور بود و این روزها بیشتر در جامه به عنوان یک تئوریسین جریان اصلاحات فعالیت میکند.
عبدالحسین روحالامینی
او هم همانند حجاریان در تسخیر سفارت عضو شورای دوم بود و تاکنون مسئولیت هایی را همچون رئیس انستیتو پاستور، ریاست کمیته علمی، تحقیقاتی و فناوری دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس خانه احزاب ایران برعهده داشته است. در حال حاضر نماینده مجلس یازدهم است.
* گزارش از محمد رمضانی