به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روز گذشته بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در برنامهای با عنوان «تهران؛ از وین تا شانگهای» به ️بررسی تاثیر پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای از منظر «روابط بینالملل» و «اقتصاد سیاسی» با حضور مهدی خانعلیزاده، پژوهشگر حوزه آمریکا و آیندهپژوهی و حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل آمریکا و بین الملل پرداخت.
چین رویکردی از جنس استعماری در تاریخ خود نداشته است
مهدی خانعلیزاده، پژوهشگر حوزه آمریکا و کارشناس حوزه بین الملل گفت: مسئله نظم جهانی همیشه مهم بوده است، اینکه جهان چه شکل و ساختاری دارد تا ما بتوانیم روایت خودمان و روابطمان را تنظیم کنیم.
وی در ادامه افزود: روایت غالب این هست که بعد از جنگ سرد، جهان تک قطبی است برای مثال در جنگ عراق و کویت این امریکا هست که بعنوان ناظم جهانی میآید، ورود میکند و هدایت میکند و نظم میدهد. هرچند در مباحث دانشگاهی گفته می شود که امریکا نتوانست هیچ وقت خودش را به عنوان یک ابر قدرت تثبیت کند.
پژوهشگر حوزه آمریکا ادامه داد: کسینجر در کتاب خودش on china میگوید که با توجه به جنس و تاریخ و فرهنگ چین هیچ وقت رویکرد تسخیر زمین ها و جنس استعماری در تاریخ خودش حتی در دوران قدرتش نداشته در حالی که در همان منطقه جغرافیایی ژاپن تا قدرتی می یابد چنین رویکردی دارد، برای همین ما متوجه نمیشویم که در فضای دوقطبی هستیم.
با نگاه به شرق برگ برنده را از طرف غربی بگیریم
خانعلیزاده گفت: روند قدرتگیری اقتصادی چین نمیتواند با نظامی گری و قدرت سیاسی همراه نباشد، این اختلاف نظر را میبینیم ولی این در دانشگاه گفته نمیشود و همچنان میگویند که در دوران گذاریم و این که واقعا در فضای دوقطبی هستیم گفته نمیشود.
پژوهشگر حوزه آمریکا و کارشناس حوزه بین الملل بیان کرد: آیا این رویکرد شانگهای در تقابل با شرق است؟ هم بله، چون میخواهد هژمونی آمریکا و غرب را به پایین بکشد. هم نه، چون قرار نیست مثل دوران جنگ سرد رویهای در پیش گرفته شود، دست کم الان اینطور نیست. فعلا قرار است شبکهای شکل بگیرد که تک بازیگری امریکا را از بین ببرد.
وی در ادامه تصریح کرد: گفته میشود نگاه به شرق هم خطرناک است و آیا دوباره قرار است مثل نگاه به غرب، نصف دنیا را در نظر نگیریم؟ نه، بلکه به این معنی است که برگهای برنده را از دست طرف غربی بگیریم. اگر خوب بازی کنیم و بازیگر عقلانی باشیم، این عضویت برای ما بسیار مفید خواهد بود.
خانعلیزاده در پایان گفت: این اقدام به معنای ایجاد ضربه برای تقابل نیست، بلکه استفاده از سبد دیپلماسی برای تنظیم تعادل است تا دست برتر را حتی برای تعامل با غرب یا همسایهها داشته باشیم. قرارداد بیست و پنج ساله چین قطعا عضویت ما در این سازمان را تسهیل کرده است اما هیچ جا به عنوان شرط نیامده است و لازم و ملزوم نبوده، اما تسهیل گر بوده است.
یکی از اهداف شانگهای نظام سازی علیه غرب بوده است
حمید غلامزاده، کارشناس مسائل آمریکا و بین الملل گفت: آمریکا نیاز دارد که در رقابت اقتصادی، چین را مهار کند و برای این رقابت، حضور نظامی اطراف چین نیاز است تا بتواند تهدید قریب الوقع داشته باشد. از همان ابتدا بحثهایی بود که شانگهای را بدیلی برای ناتو میدیدند و آمریکا هم از دوران جنگ سرد تمایل داشت، ناتو را به سمت مرزهای روسیه میل بدهد. لذا تحلیل میشود که یکی از اهداف شانگهای نظام سازی علیه غرب بوده است.
وی افزود: عمدتا بحثهای شانگهای را علاوه بر مباحث فرهنگی و فناوری، امنیتی میدانند ولی در ساحت اقتصادی این همکاریها خیلی بیشتر بوده است. یکی از مهمترین اوردههای ایران برای شانگهای هم علاوه بر بحث امنیتی، بحثهای اقتصادی است. ایران بازاری دارد که فرصت خوبی برای گسترش دارد و فرصت خوبی برای سایر کشورها برای استفاده است.
کارشناس مسائل آمریکا اظهار کرد: این سازمان عرصه خوبی برای روابط دوجانبه است، شاید خود سازمان شانگهای روابط خاصی نداشته باشد اما زمینه خوبی برای همکاری دوجانبه است. شما کلیاتی را ذیل چنین جمعهایی میپذیرید و توافق اولیهای حاصل میکنید و حالا فرصت لابی کردن و گفتگوی دو جانبه دارید.
عضویت در شانگهای تنها و فقط دستاورد دولت رییسی نیست
غلامزاده در ادامه گفت: عضویت در شانگهای تنها و فقط دستاورد دولت اقای رییسی نیست. ولی نکتهای هست در فضای بین الملل، که شما فضای خلا ندارید و هر اتفاقی که بیفتد حواشیای دارد. سفر سال ۲۰۱۵ شی جین پی قطعا در عدم حمایت از عضویت ایران، تاثیرگذار بوده است. بخش عمدهای همین کشور چین بوده است و اشتباهی که دولت اقای روحانی بعد از قبول برجام داشت و به کل شرق را فراموش و در بغل اروپاییها غش کرد قطعا بی تاثیر نبوده است.
کارشناس مسائل آمریکا و بین الملل مطرح کرد: ما با عضویت در این سازمان عملا حمایت از اویغورها را کنار گذاشتیم؟ ماجرای اویغورها و روایتی که از آنها هست تحریف شده است؛ جامعه مسلمان چین بزرگ است، یک بخشی از آنها اویغورها هستند و بخشی از آن اویغورها، تندرو و تروریست هستند و چین هم با آنها برخورد میکند. کما اینکه ما هم با چنین مسالهای برخورد میکنیم.
وی در پایان گفت: ماجرای برخورد چین در مورد این مسلمانها است، در حالی که بخشهای دیگری از میمان نشینها را می بینید که پیشرفته هستند و بسیار خوب به آنها رسیدگی شده است. نباید سند همکاری بیست و پنج ساله یا شانگهای را تفسیر به چنین چیزی کرد، چون اصلا صورت مسئله این نیست.