به گزارش خبرنگار سرویس کتابخانه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در آغازین روزهای هفته کتاب و کتابخوانی که شهر کمی رنگ و بوی کتاب به خود میگیرد با قدم زدن در خیابان انقلاب و گشت و گذار در کتابفروشی به سراغ یک کتابفروشی بزرگ رفتیم. کتاب فروشی «نشر اسم» شعبه میدان انقلاب فارغ از اینکه یک کتابفروشی باشد یک مکان فوق العاده زیبا و پر از آرامش در بین کتاب های مختلف است و به قول اهالی کتاب این فروشگاه فضایی است که انسان ها را از حال و هوای شهر بیرون برده و به یک دنیای جدید و جذاب پر از کتاب های متنوع مینماید.
به همین مناسبت با «علی رکاب» یکی از کتابفروشان خیابان انقلاب در حوزه حال و هوای کتابفروشی گفتگویی کردیم که پیشنهاد میشود خواندن این گفتگو لذت بخش را از دست ندهید.
بخش های قبلی گفتگو با این کتابفروش را بخوانید؛
مطالعه زمانی هدفمند است که منجر به آگاهی شود(بخش اول)
قیمت بالای کتاب هم برای مطالعه نکردن یک بهانه غلط است (بخش دوم)
به نظر شما با توجه به فراگیری ویروس کرونا در این ایام آیا مصرف فرهنگی مردم در حوزه کتاب و کتابخوانی تغییری کرده است؟
آن چیزی که بنده با مشاهدات میدانی خودم دیدهام و در صحنه نگاه کردهام تغییر چندانی حاصل نشده است ولی خوب است که یک سری پژوهشگر و کسانی که اهل تحقیق هستند درباره این موضوع صحبت کنند و بررسیها را انجام بدهند و آمارهای دقیقی ارائه دهند.
ولی بنده فکر می کنم به علت اینکه جامعه علمی ما در این ایام خیلی به صورت آکادمی و حضوری محدود شده است و حضور در دانشگاه از اهمیت بالایی برخوردار است، از زمانی که دانشگاه تعطیل شد عملاً جامعه علمی خوابیده است و دچار رکود شده است و این تبعاتی را در پی دارد که به مطالعه هم برمیگردد.
که ای کاش جامعه علمی ما به جای شکل گرفتن حول محور تحصیلات آکادمیک، حول محور کاربرد و پژوهش و عملکرد شکل میگرفت.
بنده معتقد هستم در ایام کرونا مطالعه نخبگان هم کمتر شده است در بین دوستانم هم این آماری را که میگویم تایید میکنم؛ به طور مثال یک جامعهشناس را فرض کنید که دیگر درگیر دغدغههای فکری جامعه نیست و دیگر درمورد موضوعات ریز علوم اجتماعی که قبلاً در مورد آن تحقیق میکرده، تحقیق نمیکند و علاقه برای تکمیل شدن اطلاعاتش نشان نمیدهد و پیرامون آن مطالعه انجام نمیدهد و در حالت کلی دغدغههای علمی و دغدغههای فکری و دغدغههای اندیشهای او از بین رفته است.
به خاطر اینکه متاسفانه جامعه علمی ما حول دانشگاه شکل میگیرد و دانشگاه در حال حاضر تعطیل است، بنابراین تحقیق و پژوهش و دغدغههای اندیشهای شکل نمیگیرد.
حال جامعه علمی که دچار این رکود شود و دغدغههای فکری از بین برود دیگر مطالعههای پیرامون آن هم از بین می رود و جامعه تنبل می شود و دچار کرختی میشود البته مشکلات اقتصادی هم سر جای خودش است.
بنده فکر میکنم در ایام کرونا در ایران مطالعه فروکش کرده است البته در فروشگاه ما به دلیل اینکه در خیابان انقلاب هستیم این نمود بیشتری دارد و ما بیشتر متوجه این مسئله میشویم و حتی بنده فکر میکنم که بانوان خانهدار هم مطالعهشان کمتر شده است زیرا دغدغهها و مسئلههای اجتماعی همگی به هم پیوسته است و اگر فکر بنده تغییر کند فکر شما هم متاثر از فکر بنده دچار تغییر میشود.
یکی از دلیلهایی که معتقدم اگر مطالعه پیرامون نیاز شکل بگیرد و وابسته به جامعه آکادمیک و رشته تحصیلی یا کاربردهای علمی نباشد همیشه آن دغدغه فکری زنده میماند و ما تبدیل به انسانی می شویم که تا لحظه مرگ هم به دنبال فهمیدن مسائل و درگیر دغدغههای فکری هستیم، همین است.
وقتی نیاز زنده شد دیگر خاموش نمیشود و آن چیزی که بنده میدانم اتفاق مثبتی برای مطالعه تا به حال صورت نگرفته است حتی اتفاق منفی هم صورت نگرفته است.
چه تعداد مشتری کتاب را از در حال حاضر به عنوان یک کالا خریداری میکنند؟
یک درصد بالایی از مشتریهای ما کتاب را برای هدیه دادن خریداری می کنند و اگر منظورتان از کالا یک کالایی است که مضمون ندارد و مثل یک شی به آن نگاه میکنند درصد بالابگیی این نگاه را ندارند. آن دسته هم فقط میخواهند یک هدیهای بگیرند که طرف مقابل از آن لذت ببرد، البته این را هم بگویم که این موضوع ناپسند نیست و کسانی که کتاب را به عنوان هدیه میدهند معمولا خودشان هم جزء افراد کتابخوان به حساب میآیند.
من به شخصه کتابی که افراد به بنده هدیه میدهند را اگر در برنامههای مطالعاتی خود هم نباشد آن را میخوانم چون میگویم حتما دلیلی داشته است که این کتاب را به من هدیه دادهاند اما کسانی که کتاب را برای مطالعه صرف خریداری میکنند این نگاه را ندارند و به کتاب به مثابه یک شی نگاه نمیکنند و میدانند که با یک مضمون و یک محتوا و مفاهیمی طرف هستند.
چرا بعضی افراد کتاب را برای دکور و تزئینات در محیظ کار و یا منزل خریداری می کنند؟
البته این را بگویم این افراد خیلی کم هستند و واقعاً انگشتشمار هستند چون در حال حاضر کتاب خواندن در جامعه ما ارزش به حساب نمی آید که فردی بخواهد با کتاب خود نمایی کند به طور مثال الان اگر به کسی بگویند پروفسور هست خیلی ها در مقابل او تواضع به خرج میدهند اما اگر بگوییم فردی ۱۰ میلیون جلد کتاب خوانده است می گویند که فرد بیکاری است و این امر ارزشی در جامعه ما ندارد که بخواهند افراد با کتاب محل زندگی خودشان را تزیین کنند و یا ویترین های خودشان را با کتاب مزین نمایند و برای خودشان ارزش و احترام بگیرند و به نظر بنده هم زیاد با این پدیده مواجه نیستیم به طور مثال ما در فرانسه می بینیم که در شیرینی فروشی هایشان هم در ویترین کتاب گذاشته اند اما ما در ایران اگر در ویترین کتابی قرار بدهند کتاب انگلیسی قرار میدهند که این به خاطر خودباختگی فرهنگی و علاقه مند بودن به غرب است و باید پرسید چرا کتاب فارسی در ویترین برای تزیین قرار نمیدهند به طور مثال چرا کتاب جلال آل احمد را در ویترین قرار نمیدهد؟ البته تعداد محدودی مشتری داشته اییم که قطر و رنگ کتاب برایشان خیلی مهم بوده اما خیلی این افراد کم بودند و این بدین خاطر است که متاسفانه در ایران کتاب و کتابفروشی و ناشر و نویسنده ارزش به حساب نمی آیند که حال مردم بخواهند ادای این افراد را در بیاورند.
یکسری افراد هستند که کتاب را خارج از این هویت اصلی به آن نگاه می کنند و از جنبه ارزش به کتاب نگاه می کنند راه حل شما برای برون رفت از این موضوع چیست؟
به نظر بنده راه حل همان احساس نیاز است و ما اگر بتوانیم احساس نیاز را بالا ببریم و مردم بفهمند که به مطالعه نیاز دارند و اگر مطالعه نکنند از بین خواهند رفت و این موضوع خیلی مهم است و باید این را در جامعه زنده کرد ما باید به این برسیم که اگر مطالعه نکنیم ذهنمان از بین میرود و اگر مطالعه نکنید قدرت تفکر و تخیل و خلاقیت از بین می رود و قدرت حل مسئله در پی آن از بین خواهد رفت اما اگر این احساس نیاز را درک کنیم و اگر این را بفهمیم و قابل لمس باشد و برای مردم بتوانیم به خوبی جا بیاندازیم و بدانند که اگر مطالعه نکنند آن انسان به معنای انسان انتخاب گر نیستند و باعث می شود که مردم جدی به دنبال کتاب و مطالعه بروند اما متاسفانه بر روی این نیاز اصلاً کار نکردیم.
بنده تنها کسی که میبینم دغدغه مطالعه دارد و بر روی مطالعه کار میکند شخص رهبر انقلاب است و در جایی گفتم که هیچ وقت رهبری و مدیری بنده در طول تاریخ ندیدهام که اینقدر بر مطالعه تاکید داشته باشد و بقیه مسئولین نه اینکه دغدغه نداشته باشند خودشان هم مطالعه نمی کنند و خودشان هم نیاز ندارند.
در هفته کتاب کتابخوانی هستیم به عنوان یک کتابفروش دغدغه اصلی شما که برای آن می جنگید چیست؟
من به عنوان یک کتابفروش دغدغه اصلی که در حال حاضر دارم و برای آن واقعاً میجنگم همان است که این ژانر و این کتابفروشی را به طور یک حرفه در جامعه جا بیندازم و تبیین کنم که کتابفروشی یک حرفه و یک تخصص است که ابعادی دارد و باید بر روی آن کار بشود به طور مثال حرفه ها و شغل های دیگری هستند که سطح تاثیرگذاری آنها خیلی پایین تر از کتاب فروشی است اما بیشتر به آنها پرداخته میشود و بنده دوست دارم به کتابفروشی به همین نگاه و حتی بالاتر دیده شود زیرا خیلی کار سنگین و پر زحمتی است و پیش نیازهایی لازم دارد و هرچقدر به کتابفروشی به عنوان تخصص نگاه شود تاثیرگذاری آن هم بیشتر خواهد بود.
بنده تمام تمرکزم بر روی کتاب فروشی و کتاب است و سعی دارم که در ابتدا خود بنده با همین کتابفروشی زندگی خوبی را داشته باشم.
به عنوان سوالات آخر چند کتابی که اخیراً مطالعه کرده اید و خوب بوده است را به ما معرفی کنید.
کتاب دینامیت از زندگی نیچه کتاب خیلی جذابی بود، کتاب عشق اول بکت را جدیدا خوانده ام که خیلی کتاب خوبی است و به همه توصیه میکنم منتها نکتهای دارد که یک مقدار با درد ارتباط برقرار کرده است و معتقد است که درد ما روی زمین درمان ندارد و باید با آن رشد پیدا کنیم و کتاب دروازه بی دروازه یک سری داستان های تمثیلی کوتاه درباره ذن است.
سوال آخرم این است که کدام کتاب را چندین بار مطالعه کرده اید؟
بنده کتاب های بوبن را چندین مرتبه خوانده ام یک سری کتاب های ایدئولوژیک هست مانند انسان ۲۵۰ ساله و طرح کلی اندیشه اسلامی از رهبرانقلاب را که چندین بار خوانده و باز هم جا دارد که خوانده شود و کتابی که به نظرم باید چندین بار دیگر بخوانم کتاب سواد روایت نشر اطراف است.
مصاحبه از سجاد باقری