به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از ایسکانیوز، روز دانشجو، در تقویم به ۱۶ آذر ماه اطلاق میشود، روزی که در سالهای اخیر تبدیل شده به مناسبتی برای مسئولان تا با دیدارهای تشریفاتی و برگزاری جلساتی نه چندان تاثیرگذار با فعالان دانشجویی و گرفتن عکسهای یادگاری، روزمه کاری خود را غنی کنند. موضوعی که مدت زمانی است، مورد اعتراض وا انتقاد دانشجویان قرار گرفته است. از سوی دیگر موتور محرک تشکلهای دانشجویی و مشارکت نه چندان مثمر ثمر آنها در توسعه فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و علمی کشور مورد نقد بسیاری از کارشناسان است چراکه آنها اعتقاد دارند این جریان درگیر رکوت و رخوت شده که در ایام کرونایی این چالش پررنگ تر شده است.
برای بررسی مشکلات و چالشهای فعالیتهای دانشجویی و به مناسب روز دانشجو با محمد حسین کاظمی دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفتوگویی تفضیلی انجام شده که به زیر است:
شما به عنوان فردی که سالها فعالیت دانشجویی داشته است، فعالیتهای کنونی این جریان را چگونه نقد میکنید؟
در حال حاضر جریان دانشجویی دچار روزمرگی شده است، به عنوان مثال تقویم را نگاه کرده و براساس مناسبتهای تاریخی اقدام به برگزاری مراسم یا صدور نامه یا بیانیه میکنند؛ اما این فعالیتها هیچ خروجی مطلوبی در پی نخواهد داشت. فعالیت دانشجویان باید بر اساس مبانی و جهاد تببین تعریف مشود. دانشجویان اگر از نظر مبانی ضعف داشته باشند، نمیتوانند تحلیل یا تبیین مناسبی از وقایع یا موضوعات داشته باشند. بی حوصلگی در جنبش دانشجویی باعث شده تا دانشجویان به خود زحمت مطالعه یا شناخت مبانی موضوعات را ندهند، در نتیجه فعالیتهای آنها تخصصی و تاثیرگذار نخواهد بود.
جریان دانشجویی در دهه 80 به علت وجود صداهای موافق و مخالف در دانشگاهها فعالیت های خوبی داشت. به عنوان مثال دانشجویان برای حضور در برنامههای چالشی و مناظرات، مجبور بودند تا در مباحث مختلف مطالعات خوبی را داشته باشند. این موضوع باعث شده بود تا فعالان دانشجویی افرادی غنی و مبانی باشند.
جنبش دانشجویی از سال 88 یعنی دولت دوم محمود احمدی نژاد دچار رکود شد چرا که صدای مخالف در دانشگاه ها سرکوب شدند و رقابت و چند صدایی در این محیط علمی و فرهنگی از بین رفت. زمانیکه جریان انقلابی، رقیبی در دانشگاه یا جامعه برای خود متصور نشد، دانشجویان خود را بی نیاز از مطالعه، اندیشیدن، بحث و گفتوگو و شناخت مبانی موضوعات دیدند. بنابراین موضوعات دیگری مانند مطالبه گری و اهمیت دادن به نظرات آنها نیز از مسئولان کم رنگ شد و به صورت ناخودآگاه این جنبش به نوعی روزمرگی دچار شد.
به عقیده بنده در حال حاضر چند صدایی در دانشگاهها وجود ندارد. بنابراین رقابت و نقد سازنده که منجر به تقویت تشکلهای دانشجویی شود را در دانشگاهها مشاهده نمیکنیم، بلکه صدای واحدی با اندکی اختلاف نظر از جریان دانشجویی به گوش میرسد.
جریان دانشجویی نیازمند بهروز رسانی
جنبش دانشجویی متناسب به تغییر ذائقه دانشجویان، نتوانسته به روز رسانی انجام دهد. به این معنا که با ذائقه و سلایق مورد پسند 30 یا 40 سال پیش نمیتوان برای دانشجویان و جوانان دهه هشتاد یا نود برنامه ریزی کرد. دانشجویان ورودی جدید به دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی و اطلاعات موجود در فضای مجازی، دارای اطلاعات در طیف وسع؛ اما سطحی هستند، که در نتیجه برای اغنا یا جذب این افراد، جریان دانشجویی نیز باید به روز شود. موضوعی که متاسفانه به نحوه احسنت انجام نشده است.
ارزیابی به بهبود عملکرد و شناخت نقاط قوت و ضعف هر فعالیتی کمک میکند. به عقیده شما ارزیابی فعالیت تشکلهای دانشجویی باید کمی یا کیفی باشد؟
به نظر بنده فعالیتهای جریان دانشجویی نباید به صورت کمی سنجیده شود چرا که این موضوع دانشجویان را به سمت برگزاری مراسم سوق میدهد و در این میان تولیدات کیفی و عمیق مغفول باقی میماند. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری براساس تعداد برنامههای برگزار شده توسط تشکلهای دانشجویی در سال؛ به آنها بودجه اختصاص میدهد. این موضوع اشتباه است چرا که خروجی مناسب این فعالیتها مد نظر قرار نمیگیرد.
مسئولان دانشگاهی به تبعیت از وزارت علوم، تشکلهای دانشجویی و دفاتر ذیل اتحادیهها را به سمت کمی نگری هدایت میکنند. بنابراین رقابت دانشجویان در دانشگاهها براساس تعداد برنامهها است.
همچنین بنده به تعدد کانونهای فرهنگی در دانشگاهها نیز انتقاد دارم. به عنوان مثال اگر حدود 20 دانشجوی دغدغه مند بین دانشجویان ورودی جدید یک دانشگاه در سال باشد، تعدد تشکلها و کانونها باعث میشود که این افراد تقسیم شده و تمرکز فعالیت نداشته باشند. اگر این 20 دانشجوی در یک یا دو گروه به صورت هم افزا فعالیت کنند، قطعا نتایج مطلوب تری دارد.
تشکلهای دانشجویی، نهاد رهبری در دانشگاهها و معاونان فرهنگی-دانشجویی باید مرجع تصمیم گیری برای فعالیت جریان دانشجویی باشند.
شاید بتوان گفت زمان تغییر و تحول در جریان دانشجویی فرا رسیده است و فعالیتهای دانشجویان نیز باید با سیاست گذاری جدید و روشهای نوین انجام شود. این تغییر و تحول از کجا و چگونه باید آغاز شود؟
سه بخش یا شورا در برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان برای تحول یا تصمیم گیری برای آینده فعالیتهای دانشجویی از جمله تشکلهای دانشجویی، نهاد رهبری در دانشگاهها و معاونان فرهنگی-دانشجویی باید وجود داشته باشند. این سه گروه یا نهاد باید به صورت هماهنگ، به دور از فعالیت جزیرهای، علمی و تخصصی با یکدیگر همکاری داشته باشند.
اگر اتحادیه دانشجویی بدون هماهنگی با معاونان فرهنگی یا نهاد رهبری؛ برای خود برنامه ریزی بلند مدت انجام دهد، کافیست که مورد مخالفت قرار بگیرد. در نتیجه تمامی این برنامه ریزی و سیاست گذاری به هدر خواهد رفت.
دانشجویان ورودی جدید به دلیل تعطیلی دانشگاهها هیچ درکی از محیط آموزشی و حضوری ندارد و این بهترین فرصت بود تا جریان دانشجویی با هماهنگی معاونان به ترمیم خود بپردازد و بتوانند دانشجویان دغدغه مند را جذب خود کند.
همچنین تشکلهای دانشجویی میتوانند برای انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی از جامعه شناسان، روانشناسان و افراد صاحب نظر استفاده کنند. به عنوان مثال یک فرهنگی چه تاثیر بر حوزه فرهنگی جامعه خواهد داشت.
شورای فرهنگی دانشگاهها در عمل هیچ خروجی مطلوبی ندارد و تبدیل به محلی برای پذیرایی، دورهمی مسئولان و بیان خاطرات آنها در دانشگاه شده است. در نتیجه مشکلات دانشجویی در این جلسات مورد بررسی قرار نمیگیرد.
جریان دانشجویی به القوه و به الفعل باید به دور از محافظه کاری بوده تا بتواند نقادی را به مناسب ترین شکل ممکن، انجام دهد.
به عقیده برخی از کارشناسان سیاست زدگی یا سیاسی بازی آفتهای جدید جریان دانشجویی است. به عقیده شما جریان دانشجویی تا چه حدودی درگیر این آفت شده است؟
انجام فعالیتهای سیاسی باید توامان با محافظه کاری باشد؛ اما جریان دانشجویی به القوه و به الفعل باید به دور از محافظه کاری بوده تا بتواند نقادی را به مناسب ترین شکل ممکن، انجام دهد. از سوی دیگر دانشجویی که قصد کنشگری را دارد به صورت ناخودآگاه به فعالیتهای سیاسی نیز علاقمند است. در نتیجه اینکه فردی هم فعالیت سیاسی انجام دهد و هم درگیر سیاسی بازی نشود، مهارتی لازم دارد که شاید ما به دانشجویان آموزش ندادهایم.
مجموعهها یا جریانات سیاسی و خارج از دانشگاه برای رسیدن به اهداف خود به دنبال تاسیس اتحادیههای دانشجویی متمایل به سیاسی کاری یا جذب دانشجویان با این تمایلات هستند. بنابریان این احزاب هستند که به دنبال ترغیب فعالان دانشجویی به سمت و سوی سیاسی زدگی هستند.
نمیتوان با قاطعیت گفت که چند درصد جریان دانشجویی الوده به سیاست کاری شده است. ولی دانشجویان به دلیل اینکه هیچ مسئولیت، منفعت و منصبی ندارند، به راحتی میتوانند با علم سیاسی خود، عملکرد مسئولان را نقد کنند. اگر جنبش دانشجویی درگیر سیاسی بازی شد، دیگر نمیتوان آن را جریان دانشجویی اطلاق کرد؛ بلکه شعبهای از حزب یا جریان سیاسی خواهد بود.
مسائل اقتصادی، تورم و گرانی و معیشت بر قشرهای مختلف جامعه تاثیر گذاشته است. چالشهای اقتصادی در عضویت دانشجویان در جریان دانشجویی و فعالیتهای فوق برنامه اثر میگذارد؟
در گذشته هویت بخشی و مسائل دینی و مبنایی اصلهای مهم جامعه بود؛ اما در سال های اخیر مسائل اقتصادی و بحث و گفتگو در این خصوص اولویت مجامع رسمی جامعه شده است. به عنوان مثال در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 هر کاندیداتوری که شعار یا وعدههای انتخاباتی بیشتر و بهتری ارائه میداد، قطعا پیروز انتخابات میشد.
جنبش دانشجویی نیز به عنوان قشری از جامعه درگیر مشکلات اقتصادی شده است و به جای دغدغههای فرهنگی و علمی، به فکر کسب درآمد و شغل است. در حال حاضر فعالیت دانشجویی برای افرادی مناسب است که از نظر مالی و اقتصادی تامین هستند و با خیال راحت به برنامههای فوق درسی میپردازند. البته بسیاری از دانشجویان نیز به علت اعتقادات و احساس مسئولیتی که دارند، عضو این جنبش میشوند.
دانشجو زینت المجالس 16 آذر
دانشجویان در روز دانشجو زینت المجالس هستند و مسئولان در این ایام تنها دانشجویان را به حضور میپذیرند و برای آنها وقت میگذارند. در نتیجه تمایلی از سوی مسئولان برای ارتباط با دانشجویان نیز وجود ندارد تا آنها برای فعالیت مناسب تر ترغیبب شوند. در حال حاضر تفاوت چشمگیری از تعامل مسئولان در دولت سیزدهم نسبت به دولتهای یازدهم و دوازدهم احساس نمیشود.