به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از زمان تعطیلی سفارت و کنسولگری عربستان سعودی در سال ۱۳۹۴، روابط ایران با کشورهای «شورای همکاری خلیج فارس» به تیرگی گرایید. در نتیجۀ این اتفاق، عربستان و بحرین روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند و سفرایشان را فراخواندند. امارات متحدۀ عربی نیز روابطش را به سطح کاردار کاهش داد. روند تنشها و اختلافات میان ایران و شورای همکاری در طول دهۀ گذشته به دلیل مواردی چون جنگ یمن، جنگ داخلی سوریه و تشدید تروریسم در عراق افزایش یافت.
دولت دوازدهم و وزیر امور خارجۀ وقت، چند باری به از سرگیری روابط- حداقل با عربستان- تمایل نشان داده بودند که ثمرۀ خاصی نداشت. با خروج ترامپ از برجام و آغاز گامهای جبرانی ایران برای افزایش غنیسازی، نگرانی قابل توجهی در میان کشورهای عرب حاشیۀ خلیج فارس به وجود آمد که باعث شد آنها حتی درخواست شرکت در مذاکرات احتمالی آتی میان ایران و آمریکا را داشته باشند. با ابتر ماندن تلاشهای ترامپ برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره، رایزنیهای جدیدی در وین میان دولت دوازدهم و 1+4 آغاز شد که با روی کار آمدن دولت رییسی هم پس از وقفۀ کوتاهی ادامه یافت و برخی کشورهای عربی همچنان ادعای ذیحق بودن برای شرکت در مذاکرات هستهای را داشتند.
در اثنای مذاکرات وین در سال ۱۴۰۰ بود که خبرهایی مبنی بر مذاکرات ایران و عربستان با میانجیگری عراق منتشر شد. این صحبتها به پنج دور کشید که چهار دور آن در سال 1400 و مورد آخر هم در 1401 رخ داد. در طول این مدت، تهران و ریاض هر دو ارزیابی مثبتی از این روند داشته و نسبت به آینده ابراز امیدواری کردهاند. پنجم اردیبهشت ماه یعنی چهار روز بعد از سری آخر مذاکرات، فؤاد حسین، وزیر خارجۀ عراق، از رسیدن طرفین به یک تفاهم دهبندی گفت. چند روز پیش هم امیرعبداللهیان، وزیر خارجۀ کشورمان، اظهار داشت که قرار است این مذاکرات- که در گذشته در سطح امنیتی بوده- به سطح سیاسی برسد. اول مرداد ماه هم فؤاد حسین از درخواست بنسلمان، ولیعهد سعودی، برای دیدار وزاری خارجۀ دو کشور خبر داد که قرار است در بغداد انجام شود.
به طور کلی روند رو به جلویی را در احیای روابط ایران و بعضی از کشورهای عربی میتوان دید که البته عربستان در رأس آنها قرار دارد و تنشزدایی با عربستان، روابط مثبت با امارات، کویت، مصر و احتمالاً بحرین را در پی خواهد داشت. از زمان قطع روابط و موضعگیریهای سرسختانۀ ایران و کشورهای عربی نسبت به یکدیگر تا به الان، رفتار سعودیها بسیار تغییر کرده و نسبت به نزدیکی به ایران تمایل نشان دادهاند. بنسلمان که در سال 2017 از کشاندن جنگ به داخل ایران میگفت، در سال 2021 خواستار داشتن 'روابط خوب و ویژه' با ایران شد و از آرزویش برای رفاه و پیشرفت ایران گفت! این تغییر موضع دربارۀ مصر هم صادق است.
سخنگوی وزارت خارجۀ مصر در 14 تیر ماه، بابت قربانی شدن عدهای از شهروندان ایرانی در زلزلۀ هرمزگان، به ایران تسلیت گفت و ابراز همدردی کرد که اقدامی کمسابقه بود. امارات و کویت که در این سالها روابط بهتری با ایران داشتهاند نیز در صدد کاهش تنشها برآمدهاند. امیرعبداللهیان در 30 تیر ماه اعلام کرد که امارات تصمیم گرفته به تهران سفیر اعزام کند و کویت نیز سفیرش را معرفی و ایران نیز موافقت کرده است.
اما چه چیزی باعث شده که این دولتها به دنبال از سرگیری و تحکیم روابط با ایران باشند؟ در واقع علت این امر را باید در دو بعد جستجو کرد: بعد داخلی و بعد خارجی. در بعد داخلی که مربوط به خود حاکمان کشورهای مذکور میباشد، آنها به قدرت منطقهای ایران پی برده و تقریباً یقین کردهاند که تغییر نظام در ایران- حداقل تا سالها- ممکن نیست و ایرانیها نیز در پی کوتاه آمدن از مواضع منطقهای خود نسبت به سوریه، یمن و... نیستند. بنابراین تنها راه بیرون آمدن از این شرایط، دراز کردن دست دوستی به ایران و پذیرفتن نقش مهم آنها است. کما اینکه قطر از چند سال قبل این قضیه را متوجه شد و ایران را به عنوان یک هژمون منطقهای پذیرفت. با آغاز دوبارۀ روابط دوحه و ریاض، ممکن است این دیدگاه توسط آنها نیز منتقل شده باشد که ایران، واقعیتی انکارناپذیر در غرب آسیا است و نمیتوان با آن دشمنی کرد.
در رأس این کشورها، عربستان دچار یک معضل ویژه است که همان جنگ یمن میباشد. گیر کردن سعودیها در باتلاق یمن و افزایش روزافزون قدرت و حملات یمنیها به عمق خاک آنها، باعث آبروریزی برای عربستان شده است. سعودیها که قصد داشتند قائله را در مدت کوتاهی ختم کنند، هفت سال است که درگیر آن ماندهاند و در سالهای اخیر، ضربات قابل توجهی دریافت کردهاند.
حمایت ایران از حوثیها موجب شده تا عربستان به واسطۀ رابطه با ایران، سعی کند ماجرا را به شکل آبرومندانهای به پایان رسانده و بازنده تلقی نشود. عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری نگرانیهایی هم دربارۀ ایران دارند که خود عاملی برای تجدید روابط است. یکی از مهمترین این نگرانیها، برنامۀ هستهای و موشکهای بالستیک ایران است که در صورت افزایش تنش میتواند برای آنها خطرناک باشد. ایران با فشارهای غرب از غنیسازی دست نکشید؛ بنابراین دولتهای عربی هم میدانند که چانهزنی حول این مسئله، بیفایده است و بهتر است برای خودشان تضمین بگیرند. اینجا هم عربستان بیشتر تهدید خواهد شد؛ چرا که هنوز درگیر جنگ یمن است.
نگرانی مهم دیگر، قدرت فرهنگی ایران و نفوذ آن در کشورهای عربی- خاصتاً مناطق شیعهنشین- است. اکثریت مردم بحرین را شیعیان تشکیل میدهند و حدود یک چهارم مردم کویت هم شیعه هستند؛ عموم مردم شرق عربستان نیز همینطور. ایران از نفوذ خاصی در میان این افراد برخوردار است و محبوبیت قابل توجهی دارد. در صورت اختلاف میان کشورهای خلیج فارس با ایران، ممکن است ایران از شیعیان به عنوان اهرم فشار استفاده کرده و ایدههای انقلابی خود را بیشتر ترویج دهد. بدین ترتیب، خاندانهای حاکم بر کشورهایی چون امارات، کویت و عربستان، متوجه این نکته شدهاند که ارتباط دوستانه با ایران، منافع بیشتری را تأمین خواهد کرد تا تنشزدایی و دشمنی.
اما عامل خارجیای که باعث تشویق سعودیها به مذاکره با ایران شده، قیمت حاملهای انرژی است که بیشتر از همه به غربیها ضربه میزند. پس از چند حملهای که حوثیها به تأسیسات آرامکو داشتند، قیمت نفت افزایش بسیار یافت. در صورت ادامۀ جنگ نیابتی میان ایران و عربستان و حمله به پالایشگاهها و مراکز نفتی، غربیها بیشتر ضرر خواهند کرد و اگر این حملات به درگیری مستقیم بینجامد، وضعیت به مراتب بحرانیتر خواهد شد. همچنین در حال حاضر با حملۀ روسیه به اوکراین، قیمت نفت افزایش یافته است.
وزارت خزانهداری آمریکا در ۲ مرداد ماه اعلام کرد که جنگ اوکراین میتواند قیمت نفت را باز هم بیشتر کند. از طرفی با تهدید روسیه به قطع یا کاهش صادرات گاز، اروپا با زمستانی سرد مواجه خواهد بود و هرگونه تنش احتمالی میان ایران و عربستان بر مشکلات خواهد افزود. از همین روی است که بایدن در حاشیۀ نشست جده در دیدار با مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق، از مذاکرات تهران- ریاض و ابتکار الکاظمی حمایت و تقدیر کرد.
در این بین باید به هوشمندی ایران هم اشاره کرد که تلاش زیادی برای گسترش روابط با کشورهای مورد بحث داشته و باعث خوشبینی آنها شده است.
گزارش از علیرضا پیرهادی – دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه تهران