تاریخ انتشار: چهارشنبه 1401/09/16 - 02:33
کد خبر: 453077

پرونده ویژه ۱۶ آذر// در گفتگوی تفصیلی با «خبرنامه دانشجویان ایران» مطرح شد(بخش اول)؛

تبریزی: دانشگاه نیاز به کرسی استعمار شناسی دارد/ سه قطره خون بر چهره دانشگاه تازه است

تبریزی: دانشگاه نیاز به کرسی استعمار شناسی دارد/ سه قطره خون بر چهره دانشگاه تازه است

در داخل در دهه چهل که روند حرکت به رهبری امام خمینی به طرف اسلام شد وقتی امام از زندان آزاد شد دانشجویان دانشگاه تهران با امام دیدار کردند و پیمان بستند و از آن زمان ما شاهد رشد جریان دانشجویی با تکیه بر اسلام هستیم.

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ همانطور که می دانید 16 آذر که بعنوان "روز دانشجو" نامگذاری شده است قله افتخاری برای ایران و به خصوص جامعه دانشگاهی و جریان دانشجویی ما است که در آن جنبش دانشجویی در طاغوتی ترین زمان ممکن با استکبارستیزی چهره واقعی آمریکا و نقش آن در کودتای 28 مرداد را به خوبی برای مردم کشورمان آشکار ساخت.

درک و فهمیدن ابعاد مختلف این روز و شناخت کافی از جریان دانشجویی در کشور مسلما برای هر ایرانی و هر دانشجویی می تواند از جهات متنوعی پر از درس های مهمی باشد که تاریخ برای ما بر جای گذاشته است. از این رو در گفتگوی اختصاصی با استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر حوادث و رویداد پیرامون 16 آذر 1332 و سپس تحولات جریان دانشجویی را بررسی کردیم که در ادامه بخش اول این گفتگو را می خوانید:

بحث پیرامون ۱۶ آذر و روز دانشجو و واقعه ای است که در سال ۱۳۳۲ منجر به شهادت سه شهید از دانشجویان شد اما قبل از اینکه وارد آن بحث بشویم به نظر میرسد که به موضوع از یک نگاه کلی بنگریم و وضعیت جامعه‌ی ما قبل از سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را بررسی کنیم که در حقیقت این دوره را باید مقدمه بحث قرار داد. در دوره رضاشاه به دلیل اختناق و استبداد شدید ما چیزی به نام جنبش دانشجویی نداریم اگر چه دانشگاه در ۱۳۱۴ تاسیس شد ولی امکان بروز هیچ حرکتی نبود با سقوط دیکتاتوری بیست ساله آغاز تحولات جدید در جامعه به وجود آمد ما در این دوره می توانیم تحول جامعه را در چهار بخش زمانی تقسیم کنیم بخش ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ جو دانشگاه در اختیار جریان چپ حزب توده بود دلیلش این بود که در دوره رضا شاه با کوبیدن مذهب و از بین بردن اعتقادات جامعه و سست کردن پایه مبانی اعتقادی نسل جوان که توسط سیستم آموزشی و چه خود حکومت و رسانه و مطبوعات و چه جریاناتی مانند کسرویگری و بهایی گری به هر حال نسلی را از دین جدا کرد وقتی که حکومت ساقط شد همگی وارد حزب توده شدند اگرچه حزب توده نیروهای کارآمدی از دوره مشروطه و حزب عدالت و حزب کمونیسم و فرقه کمونیست در آلمان گروه 53 نفر داشتند اما اصل بر وضعیت جامعه بود لذا حرکت های فرهنگی و حرکت های دانشجویی حزب توده بود.

در مرحله دوم ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ که از یک طرف حزب توده به دلیل خیانت فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان آن موقعیت خودش را از دست داد وقتی که بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت پیشامد حزب توده اعلام کرد که این ترفند امپریالیسم است و با آن مخالفت کرد لذا در این مرحله حرکت در درجه اول در اختیار جریان ناسیونالیسم و ملی گرا بود و بعد از آن مذهبی چون جریان ملیگرا موقعیت بیشتری داشتند و تحصیل کرده های اروپا بودند و به تعبیری مدافع دموکراسی و آزادی بودند اما بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ جریان های مذهبی هم در حد خودشان رشد و تعالی و موقعیت پیدا کردند و در سالهای ۲۷ خودش را نشان داد.

ما سه جریان مذهبی قوی در این دوره داریم که شکل گرفته است یکی در حوزه های علمیه که آیت الله سیدحسین العظمی بروجردی بود که ساماندهی عالی به حوزه داد دوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بود که در عرصه مبارزه سیاسی و تحلیل سیاسی با توجه به تجربیات مبارزاتی انقلاب عراق 1920 ایشان موقعیت مناسبی پیدا کردند و حضورشان در عرصه سیاست موجب شد روحانیون و بخشی از بازاری ها را به میدان آورد و به تبع آن دانشگاهی ها هم در جریان نهضت شرکت کردند سوّم حرکت انقلابی شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی و فدائیان اسلام است که به تعبیر بسیاری از تاریخ نگاران اگر شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام نمی بودند پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت تضمین نمیشد.

چون اینها سه مانع را از سر راه برداشتند مانع اوّل عبدالحسین هژیر عامل انگلیس بود که در مسئله انتخابات امکان حرکت نمی داد که فدائیان این را از سر راه برداشتند و ترس و وحشتی در عوامل استعمار رخ داد و پس از آن سرلشگر رزم آرا را آوردند و در مجلس نطقی داشت و با صنعت نفت مخالفت کرد و در پی آن آیت الله کاشانی اعلام کرد که او مهدورالدم است و باید از بین برود. سوّمین شخصیت هم حسین اعلا بود که بر روی کار آوردند و در پی حجت الاسلام آن نواب صفوی بیانیه‌ای داد و گفت: حسین اعلا جایگاه صدارت بر جامعه اسلامی در خور تو نیست و اگر کنار نروی گرفتار میشوی.

اگرچه ما مبارزه علیه صهیونیسم هم داریم و جریان فلسطین پیش آمده است و نهضت های اسلامی در مراکش و هندوستان و جهان اسلام پدید آمدند و جو دانشگاهی ما جو حرکت سیاسی انقلابی شد.

 بعد از کودتای آمریکایی انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۲  که آن را نمی شود یکی مرحله گذاشت در زمان کوتاهی کمتر از شش سال داریم که در یک سکوت و یک سکون به سر می بریم در اینجا رژیم با تکیه بر انگلستان و آمریکا که کودتا را انجام داد و دولت نظامی فضل الله زاهدی به کار آمد و حکومت نظامی زیر نظر تیمور بختیار است.

ما در دوره نهضت ملّی شدن نفت سفارت انگلیس را تعطیل کردیم و رابطه ایران و انگلستان به کلی قطع شد آمریکاییها اگرچه فعال بودند اما به صورت دو سویه عمل می کردند یکی نگران ترور و کشته شدن بودند و دیگری هم نمی دانستند این حرکت به کجا می انجامد. بعد از کودتا چون قدرت جهانی از آن آمریکا شد و انگلستان به دلیل جنگ جهانی دوم آسیب دید در اینجا هم موقعیت بیشتری پیدا کرد و حضور و رفت آمد گسترده آمریکایی از مستشاران و دولتمردان به بهانه کمک های نظامی چند میلیون دلاری گسترش پیدا کرد از جمله قرار بود که نیکسون معاون رئیس جمهور آیزنهاور به ایران بیاید تظاهرات علیه بازگشایی سفارت انگلیس شکل گرفت و هم زمینه سازی کنسرسیوم نفت، لذا دانشجویان دانشگاه تهران تظاهراتی به راه انداختن و دانشکده فنی علیه این قضیه بود و از سوی ارتش دستور سرکوب و از طرف دولت نظامی صادر شد و منجر به شهادت سه شهید بزرگ نیا قندچی و شریعت رضوی شد.

نکته‌ای که باید به آن دقت کنیم این است که این نهضت هم ضد استبداد بود و هم ضد استعمار و ضد استعماری آن پررنگ تر شد چون در بدنه دانشگاهها بود. دکتر علی شریعتی در دلنوشته ای درباره این سه شهید در مجموعه آثارش آورده است و می گوید:  این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته‌اند و از تحصیلشان فراغت نیافته‌اند نخواسته اند همچون دیگران کوپون نانی بگیرند از پشت میز دانشگاه به پشت پاچال بروند و سر در آخور خویش فرو ببرد از آن سال چندین نفر آمدند و کارشان را تمام کردند این سه به ما می آموزند هر که می رود آنها هرگز نمی رود و همیشه خواهند ماند آنها شهید شدند و این سه قطره خون بر چهره دانشگاه ما همچنان تازه و گرم است و نشانگر مقاومت و مبارزه مردم ما است و این مقاومت در برابر استعمار و حرکت بیگانه ستیزی می باشد.

آنچه آغاز شد که به عنوان یک نماد و یک نشانه حرکت دانشجویی ما ضد استعمار و اگر اوج مبارزات را بخواهیم مطرح کنیم در حقیقت این نشانگر این موضوع می باشد بین ۱۳۳۲ بعد از شهادت اینها فاصله میان مردم و حکومت نظامی شکل گرفت و ما در اینجا تاسیس ساواک را با طراحی آمریکایی ها داریم. در سال ۱۳۴۱ حرکتی با نهضت امام خمینی  شروع می شود و در اینجا حرکت به صرف اسلامی شدن میرود و دلیل آن سه موضوع بود یکی آنکه امام با اساس بنیان حاکمیت استعماری و استبدادی مبارزه کرد و به دنبال نفی آن بود و دیگری با ارائه ایدئولوژی اسلامی زمینه را برای تحول بنیادی شروع کرد اگرچه حزب توده به دلیل وابستگی به اتحادیه جماهیر شوروی حق ورود به مسائل را پیدا نکرد به خصوص از سال ۳۸ روابط ایران و شوروی خوب شد و آخر آن که مردم بر اساس ایمان و اعتقاد اسلامی وارد مبارزه می شوند.

 یک بخشی هم نفوذیهای آمریکایی بودند که در درون جبهه ملی حضور داشتند لذا اینها ناکارآمد شدند و از درون جبهه ملی و نهضت آزادی سازمان مجاهدین خلق بیرون آمد و از درون حزب توده چریک های فدایی خلق که هر دو جریان از درون و برون ناکارآمد بلکه خیانت کار و ضد ملت شد.

وقتی کودتا صورت گرفت دو جریان شروع به مبارزه کرد یکی تحت عنوان نهضت مقاومت ملّی بود که با رهبری بخشی از روحانیون و سیاسیون صورت گرفت از روحانیون میتوان به ایت الله سید رضا زنجانی، محمود طالقانی، ضیاءالدین حاج سید جوادی، آیت الله سید جعفر هروی، آیت الله سید رضا فیروزآبادی و ... سیاسیون هم شمس الدین امیر علایی، مهندس عطایی، دکتر یدالله سحابی، اللهیار صالح، دکتر محمد علی خنجی، علی اکبر دهخدا و مهندس مهدی بازرگان اشاره کرد. اینها علیه کودتا و علیه قرارداد نفت جنوب بیانیه صادر کردند البته نهضت مقاومت ملی در مشهد دکتر علی شریعتی و پدرش بودند که آنها هم بیانیه صادر کردند و در شهرستانها هرکسی بیانیه ارائه داد.

چیزی که در تاریخ کمتر به آن پرداخته می شود نقش اعلامیه ها و مصاحبه های آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی است، اولین انتقاد را ایشان در روابط که دولت با انگلستان دارد را مطرح کرد و ایشان معتقد بود که ما قطع رابطه کرده ایم و باید این کار بصورت کلی صورت بگیرد چون اگر این ها دوباره بیایند استعمار شروع میشود دوم قرارداد نفت است که ایشان می گفتند که علیه ما است و سوم درباره مبارزات مردم است که باید نتیجه بخش باشد و  ایشان در بیانیه ای می گوید: دنیا بداند که ملت ایران بیدار و هوشیار است آنچه به مصلحت کشور و استقلال وطن باشد خواهد کرد آنچه را که دولت فعلا موجب تجدید رابطه با انگلستان میداند به نظر ارزش ندارد بنده از ۲۴ سالگی تا به حال همیشه در مقابل انگلیس ها چه در بین النهرین و چه در ایران با مساعدت ملت ایران که فداکاری کرده‌اند ایستاده ام.

ایشان در یک بیانیه دیگری میفرمایند: از انگلیس و اعمال آنها چه داخلی و چه خارجی اظهار تنفر می نمایم. ما تا آخرین قطره خون خود در مقابل انگلیس ها و عمال آنها ایستادگی خواهیم کرد و این مواردی است که متاسفانه در تاریخ نگاری به آن پرداخته نمیشود.

یک بیانیه دیگر که در ۱۵ دی ماه انتشار می دهند در آن زمان قرار بود انتخابات شروع شود ایشان می گوید: این انتخابات نیست یک انتصاباتی که دارد صورت می گیرد و آیت الله کاشانی بر علیه انتخابات اعتراض میکنند و حتی در آن نیز دولت فرزند او را برای تخریب شخصیت آیت الله کاشانی و هم برای اهداف سیاسی نماینده مجلس کردند که ایشان بیانیه دادند: من این را قبول ندارم و فرزند من بدون اجازه وارد لیست شده و این یک ترفند حکومت برای فریب جامعه است و از پسرش اظهار بیزاری میکند.

آیت الله کاشانی در هشدار دیگری می فرمایند: اگر مجلس هجدهم با این وضعیت ننگین تشکیل شود هیچ کس جز نوکران و سرسپردگان اجنبی آن را به رسمیت نمی شناسند و هر نظری که به تصویب برسد سرنوشت آن بدتر از قرارداد ۱۹۳۳ خواهد بود.

همانطور که می بینید آیت الله کاشانی به تنهایی بیش از همه مبارزان بیانیه داد و در صحنه بود است البته برای اینکه او را تخریب کنند بدستور دولت روزنامه ها نوشتند فردی به نام ابوالقاسم کاشی مطالب نادرستی را پخش کرده است ایشان در یک اعلامیه در ۱۴ آذر دو روز قبل از شهادت این سه شهید هشدار می دهد که ملت ایران بیدار است و زیر بار این ننگ نمی رود و در کنسرسیوم هم که تشکیل می شود، مسئولیت این اقداماتی که از دولت صورت میگیرد متوجه شخص اعلیحضرت است زیرا در شرایط فعلی که مجلس وجود ندارد رئیس دولت شخص اعلیحضرت است.

و در دیدار بازاریان میگوید که من تا زنده هستم با عمال اجنبی مبارزه خواهم کرد و همه این اقدامات برای تخریب من است مگر اینکه مرا از بین ببرند و از سویی پسرم را وکیل کردند تا من ساکت بنشینم اما من تمام ملت ایران را فرزند خود می دانم و علیه دولتهای دست نشانده خارجی تا آخر عمر مبارزه خواهم کرد.

در ادامه بحث به مسئله جنبش دانشجویی از سال ۴۱ تا ۵۷ میرسیم در این مدّت ما دو جریان دانشجویی داریم که در داخل و خارج هستند در خارج در دو بخش کنفدراسیون دانشجویان ایرانی است که در ابتدای تاسیس همه جریانات سلطنت طلب ها بودند و در سویی دیگر  مذهبی ها در آن قرار داشتند و ملیون به تدریج کنفدراسیون از سال ۴۰ به طرف مائوییستی و چین رفت و درحقیقت چپ نو یا سازمان انقلابی حزب توده شکل گرفت و از سال ۴۱ مذهبیها همچنان در کنفدراسیون باقی ماندند که در خارج شهید دکتر مصطفی چمران بود که در حوزه دانشجویی درباره توحید و  دین صحبت کرد که او را اخراج کردند و این در اسناد ساواک وجود دارد و در آمریکا دکتر ابراهیم یزدی به عنوان نماینده نهضت آزادی بود و هم انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را اداره می کرد و در حقیقت مسئولیت با ایشان بود.

در آلمان شهید آیت الله دکتر سیدمحمد بهشتی اتحادیه انجمن های اسلامی را تاسیس کرد وقتی ایشان وارد آلمان شد مسجد هامبورگ به نام مسجد ایرانی ها مطرح بود ایشان با این عنوان موسسه اسلامی تاسیس کرد که تا پاکستانی ها و لبنانی ها و همگی مسلمانان بتوانند در آنجا شرکت کنند و برای مناظره اعلام آمادگی کرد و از سویی مجله اسلام مکتب مبارز را منتشر کرد. در حقیقت اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا را راه اندازی نمود.

در داخل در دهه چهل که روند حرکت به رهبری امام خمینی به طرف اسلام شد وقتی امام از زندان آزاد شد دانشجویان دانشگاه تهران با امام دیدار کردند و پیمان بستند و از آن زمان ما شاهد رشد جریان دانشجویی با تکیه بر اسلام هستیم.

نقش برخی از شخصیت ها در این دوره در دانشگاه مهم است اوّلین حرکت عمدتاً نفی رژیم بود و به تبع آن به خصوص بعد از تصویب کاپیتولاسیون و تبعید حضرت امام و چهره هایی که موثر بودند در تهران در اهواز آبادان مشهد تبریز و اصفهان و شیراز حرکت های دانشجویی وجود داشت و سخنرانها عموما علامه محمدتقی جعفری شهید آیت الله مرتضی مطهری دکتر علی شریعتی دکتر صاحب زمانی استاد محیط طباطبایی شهید حجت الاسلام محمد جواد باهنر دکتر سیدجعفر شهیدی که مباحث دینی اسلامی داشتند و در دانشگاه حضور پیدا می کردند اما محیط دانشگاه ما یک محیط به اینگونه بود که مبارزات بیرونی علیه حاکمیت فرهنگی و استبداد بود و در درون یک رویارویی با جریانات فکری وجود داشت چون با توجه به تشکیل جریان سازمان مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق این رویارویی ایدئولوژیکی یک سطح بالاتری پیدا کرد.

لذا ما در این دوره جریان چپ و ناسیونالیسم را داریم و علاوه بر مارکسیسم ها نیز رقابت بر روی مسائل فکری تشکیل شد مطالعات آن طیف اگر چه دانشجویان فعال ما اندک بودند ولی از نظر فکری خودشان را به سطح بالا می رساندند یعنی اهل فکر و اندیشه بودند و مطالعات عمیقی داشتند. آثار آیت الله سیدمحمود طالقانی مهندس مهدی بازرگان دکتر علی شریعتی و آیت الله مرتضی مطهری را می خواندند و آثار علامه طباطبایی را می خواندند اگرچه هیچ وقت علامه طباطبایی در دانشگاه حضور پیدا نکرد ولی این رویارویی خیلی بالا بود و دانشجوی مسلمان هم در برابر رژیم و جریانات غرب گرایی خودش را از نظر علمی فکری سیاسی و مبارزاتی قوی می کرد و هم در برابر جریانات فکری خود را قوی نشان میداد لذا این جریان یک مقدار به زنده نگه داشتن جو دانشگاه کمک میکرد البته اساتید کمونیست و ضد دین در جامعه حضور داشتند به طور مثال امیرحسین آریانپور بود که علیه اسلام صحبت می کرد و در دانشکده الهیات جامعه شناسی مذهبی درس میداد و شهید آیت الله مرتضی مطهری به او می گوید من جامعه شناسی مذهبی درس می دهند و تو جامعه شناسی مارکسیسم را درس بده و این صحیح نیست.

یک روز آریانپور در حال ارائه مطلبی بود که یکی از دانشجویان به او میگوید این خلاف اسلام است و ربطی به دین ندارد او در پاسخ می گوید که وقتی که من می گویم یعنی درست هست دانشجو می گوید که حرف شما خطا است و میان دانشجو و استاد مجادله ادامه پیدا می‌کند در آن لحظه آریانپور چاقوی جیبش را در می‌آورد و تکان میدهد و در این حین یکی دیگر از دانشجویان به او میگوید که استاد اگر منطق باید باشد چاقوکشی لازم نیست آریانپور در پاسخ چاقو را به سمت او پرت می کند در آن لحظه شهید آیت الله مطهری می‌آید و میگوید که تو باید از دانشگاه بروی و شهید آیت الله مفتح بعد از آن می آید در ادامه دانشگاه هر دو را هم شهید مطهری و هم آریانپور را از درس محروم می کند.

در مثالی دیگر دکتر محسن هشترودی به یکی از دانشگاه ها رفت در آنجا مطرح کرد که خدا نیست در پاسخ دانشجویان از علامه جعفری دعوت کردند و از آثار علامه جعفری یک نمایشگاه درست کردند و علامه وارد بحث شد و گفت که به ما گفته اند که درباره خدا صحبت کنید در مورد اثبات وجود خدا و مسائل توحیدی و دلایل را یک به یک مطرح کرد و هشت دلیل و پاسخ را داد و گفت که با دو فرمول ریاضی که نمی شود خدا را رد کرد.

البته خود حکومت هم به این وضعیت دامن می زد دکتر عبدالرحیم گواهی جزو اوّلین دانشجویان دانشکده نفت بود که در آبادان حضور داشت و در گفتگویی میگوید که رئیس دانشکده و مسئول دپارتمانهای دانشکده نفت همه بهایی بودند و ما ۲۴ دانشجو بودیم که ۱۱ نفر آن بهایی بودند ایشان می گوید در آن زمان ما خدمت آیت الله قائمی از علمای خوزستان رسیدیم و موضوع را مطرح کردیم ‏و ایشان به منوچهر اقبال زنگ زد و پیگیر موضوع شدو دانشجویان با اقبال دیدار داشتند و اقبال فرد دیگری را فرستاد که او هم بهایی بود و دانشجویان مجددا موضوع را به آقای قائمی گفتند. مرحوم قائمی برای اینکه دانشجویان از این وضعیت خارج شوند گفت که بروید و انجمن اسلامی تشکیل بدهید و جناب گواهی به همراه شش نفر یک انجمن اسلامی تشکیل دادند و در دانشگاه از شخصیت ها برای سخنرانی دعوت میکردند و در یک جلسه علامه جعفری را برای صحبت دعوت کرده و از آثار ایشان در دانشگاه نمایشگاهی برپا کردند و ایشان در یک جلسه صحبت سنگینی انجام دادند تحت عنوان طبیعت و ماوراء طبیعت، زمانی که سخنرانی تمام شد آقای گواهی می گوید که خدمت علامه جعفری رسیدیم و از ایشان تشکر کردیم و در همه استانها به یک نوعی این گونه جلسات و دعوت از سخنران ها وجود داشت و درگیری ها در متن جامعه ایدئولوژیکی بود در برابر استبداد و تستعمار و اعتراض و تظاهرات و .... .

همه نکات را برای این عرض کردم که  بگوییم دانشجو و دانشگاه ما زنده بود و دانشجو به دنبال شخصیت و اصالت و هویت بود و فعالیت می کرد و این فعالیت ها باعث فعال شدن جریان های فکری بود البته این را عرض کنم که تعداد مذهبی ها در دانشگاه بالاتر بود و چهره هایی مانند شهید آیت الله مطهری و شهید دکتر باهنر جزو مدافعان بزرگ ایدئولوژیکی بودند.

ادامه دارد...

مصاحبه از سجاد باقری

مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
تورهای مسافرتی آفری
قطر: بهترین راه توقف تنش منطقه، پایان دادن به جنگ غزه است
غرب و اسرائیل مواظب رفتارهایشان باشند!
جهان ۲۴۶ میلیارد دلار زیان، فقط به خاطر لجبازی های اردوغان
ایران از همیشه در منطقه قوی تر است
زمین‌لرزه شدیدی جنوب ژاپن را لرزاند
پیام شبانه سردار قاآنی به اسماعیل هنیه
انتقاد افسران صهیونیست از ناتوانی نیروی هوایی در مقابله با حملات پهپادی حزب‌الله
وزیر امور خارجه ایران عازم نیویورک شد
زمان حمله اسرائیل به ایران فاش شد
وزیر امور خارجه ایران عازم نیویورک شد
قوانین کپی رایت اینستاگرام: سفری در دنیای مالکیت معنوی
دور دوم انتخابات در حوزه انتخابیه تهران تمام الکترونیک برگزار می‌شود
بلیچینگ چیست و چگونه انجام می‌شود؟
قطار ملی ساخت ایران بزودی وارد خطوط مترو می‌شود
سیل بهاری چقدر خسارت داشته است؟
دعوت از وزاری چند کشور برای حضور در نمایشگاه کتاب
۷ پیشنهاد خرید کادو برای دانشجوی حقوق از وکیل استور
مسعود نجابتی تندیس طلای چهره هنر انقلاب را به مردم غزه تقدیم کرد
افزایش ۲۰ درصدی در حقوق فروردین ماه بازنشستگان کشوری اعمال شد
۴ نکته مهم همکاری نکردن کودک برای از پوشک گرفتن + راه‌حل‌های آن!
ارسال ۷۰۰بسته مواد غذایی به مناطق سیل زده سیستان و بلوچستان
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر فلسطین چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟




مشاهده نتایج
go to top