به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ چند روزی هست که ماجرای مسمومیت دانش آموزان چند مدرسه معماهای زیادی را حول خود ایجاد کرده است؛ روزنامه جام جم در گزارشی به ۱۰ فکت از مسمومیت زنجیرهای پرداخته است: سریال مسمومیتها در حالی هر روز پررنگتر میشود که به موازات آن عدم اطلاعرسانی بهموقع و عدم اقناع افکار عمومی در این حادثه پرماجرا توسط مسئولان موجب نارضایتی مردمی شد که بعد از سه ماه سخت بلوا آماده عید میشوند.
از آن طرف هم رسانههای خارجی، این خط خبری و نوع موضعگیری مسئولان را تبدیل به یک شانتاژ خبری کردند تا اهداف مغرضانه خود را پیش ببرند به ویژه این که با فروکشکردن اعتراضات اخیر، کار آنها از سکه افتاده و باید پمپاژ جدیدی برای تولید ناآرامی انجام شود. البته هنوز آن طور که وزیر کشور به عنوان مسئول این پرونده اعلام کرده تاکنون بررسیها عامل خاصی را نشان نمیدهد و ماده قطعی خاصی هم عامل آن نبوده است. این موضع جدید وزیر موید این است که کشوری با حجم حوادث عجیب مثل ایران نیازمند تشکیل ستاد بحران رسانهای است تا در مواقع اینچنینی از اظهارات اشتباه که موجب ترس مردم میشود جلوگیری کند. در این گزارش تلاش داریم ضمن بررسی ابعاد امنیتی و سیاسی سریال مسمومیت دانشآموزان روند این اتفاق و پیگیریهای انجامشده را مرور کنیم و ببینیم ردپای کدام جریان آشوبطلبی در پشت پرده این بحران جدید علیه دختران دیده میشود. در موارد چندگانه زیر به صورت جزئی و دقیق ابعاد این حوادث دنبالهدار را آنالیز کردهایم.
فشار برای خط تعطیلی مدارس دخترانه
بعد از اتفاقات پاییز که حداقل در شروع سمت و سوی زنانهشدن به خود گرفته بود، ایجاد این بحران درباره مدارس دخترانه یک گزاره مهم را درباره استمرار این جنگ ترکیبی چندلایه علیه جمعیت دختران و زنان ثابت میکند و این یعنی حالا که از خیابان به خواسته خود نرسیدهاند با سوارکردن اهداف خود بر ذهن جامعه، مترصد این هستند که با ایجاد محدودیت برای مدارس دخترانه چهره ضدزنانه از حاکمیت ارائه دهند به ویژه این که بدانیم فشار برای خط تعطیلی مدارس دخترانه شباهت زیادی برای این همانسازی دروغین جمهوری اسلامی با افغانستان و طالبان دارد.در واقع جریانی به دنبال این است که چنین القا کند ایران به دنبال بازنمایی از یک مدل حکمرانی مبتنی بر سیستم طالبان است و از سوی دیگر شکافهای داخلی و مذهبی در کشور را با قطببندی جدید عمیق کنند؛ هدف اصلی این جریان هم ناامیدسازی مردم در ایام منتهی به سال نو است تا در کنار فشارهای شدید اقتصادی با درگیرکردن مردم با موضوعات اینچنینی آستانه تحمل مردم را بیش از پیش پایین بیاورد.
لزوم آرامش روانی دستگاههای امنیتی
در بررسی این موضوع آنچه قبل از هر چیزی یک اصل مهم محسوب میشود، تحت فشار قرارنگرفتن دستگاههای امنیتی است تا بتوانند بدون فشار روانی این پرونده پیچیده را دنبال کنند و بازداشت افراد کمارزش در این پرونده آنها را از هدف اصلی منحرف نکند.از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که با شیوع این مساله یک عده سوار بر این موج به دنبال ناکارآمد نشاندادن حاکمیت باشند همان طور که در چند روز اخیر برخی افراد و رسانههای جریان غربگرا تلاش داشتند به نوعی این موضوع را داخلی نشان دهند و به طور ناخواسته با شبکه پشت پرده این کار که بسیاری نقش منافقین را در آن دخیل میدانند، همراه شدند.
هر منطقه دچار مواد سمی مختلفی شده
مساله بعدی در این زمینه مربوط به ابعاد این مسمومیتهای سریالی است که میتوان آن را مصداق عملیات خاصی دانست که بدون هیچ تردیدی نقطه هدف را جمعیت دختران قرار داده است کمااین که تاکنون ۹۰۰ دانش آموز دختر دچار مسمومیت شدند و آن طور که حیدری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرده این آمار موثق است، اما او گفته درباره تعداد کشتهشدگان این حادثه آماری ندارد. از بوی سیم سوخته و پرتقال و نعناع تا بوی تخممرغ گندیده هم جزو مشترکات اعلامشده توسط دانشآموزان در چند شهر درگیر با این مساله بوده است؛ این نکته در وهله اول نشان میدهد عوامل این خرابکاری در هر منطقه از مواد سمی مختلف و جداگانهای استفاده میکنند .
۱۰ فکت از مسمومیت زنجیرهای
اما دیروز یکی از پرکارترین روزهای مسئولان درباره این پرونده بود که نقطه به نقطه مواضع و فرامتن این مسمومیتهای زنجیرهای را بررسی میکنیم:
۱- بعد از اینکه صبح دیروز اعلام شد سه نفر در رابطه با مسمومیتهای مدارس بازداشت شدهاند وزیر کشور اعلام کرد اخبار دستگیری افرادی در مورد مسمومیت دانشآموزان کذب است و سردار رادان هم گفت در ارتباط با مسمومیت دانشآموزان کسی دستگیر نشده است. هرچند فرمانده انتظامی کشور این را هم تاکید کرد که تلاشهای زیادی انجام شده است تا کانون و منشا موضوع مسمومیت دانشآموزان شناسایی شود و وزارت اطلاعات و دستگاههای دیگر در حال پیگیری هستند. البته پیش از اپیدمیشدن مسمومیت دانشآموزان، مسمومیتهای دانشجویی خبرساز شده بود و امروز ۱۱ اسفند حدود ۱۰۰ روز از آن اتفاقات عجیب گذشته اما اگر مسمومیتهای دانشآموزی در ۹ آذر را مبدا بگیریم، ۹۰ روز از این بحران جدید علیه دختران گذشته است.
۲- حالا رئیسجمهور هم شخصا به این موضوع پیچیده ورود کرده و دیروز سید ابراهیم رئیسی در جلسه هیات دولت با اشاره به نگرانیهای ایجادشده در خصوص مسمومیت تعدادی از دانشآموزان در برخی مدارس، به وزیر کشور مأموریت داده تا ضمن پیگیری و ریشهیابی هرچهسریعتر موضوع، از نتایج پیگیریها اطلاعرسانی مستند و مستمر انجام دهد تا نگرانی خانوادهها برطرف شود. البته رئیسجمهور وزارت بهداشت، وزارت اطلاعات و دیگر بخشها را هم موظف به همکاری با وزیر کشور کرده است.
۳- از آنجاکه خانوادههای زیادی درگیر این مساله هستند، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش درباره مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه خبر داده که قرار شده دولت با محوریت وزیر کشور، نهایتاً تا ۱۳ اسفند درباره این اتفاقات مرموز اطلاعرسانی کند. البته خود احمد وحیدی وزیر کشور هم گفته جلسه کاملی با حضور وزیر آموزش و پرورش، مسئولان وزارت بهداشت، سازمان پدافند غیرعامل، دستگاههای امنیتی و برخی استانداران درباره مسمومیت دختران برگزار شده است.
۴- در جلسه مشترک نهادهای مرتبط با این پرونده اعلام شد اولا درصد بالایی از آنچه تحت عنوان عارضه برای فرزندان مطرح شده بود بیش از ۹۰ درصد بر اثر عوامل خارجی نبوده و بر اثر استرس بوده است و آن دسته هم که سردرد و سرگیجه و حالت تهوع داشتند به بیمارستان منتقل شدند و بعد از بررسی کامل، از بیمارستان مرخص شدهاند. البته آن طور که وزیر کشور هم گفته این که یک ماجراجویی شخصی بوده یا عوامل خارج از مدرسه در آن دخیل بودند در دست بررسی دستگاههای امنیتی است و عوامل مشخصی شناسایی نشده و کار دستگاههای امنیتی ادامه دارد.
۵- درست است این مساله به دلیل درگیرکردن دانشآموزان، اپیدمی و دربرگیری بالایی در کشور دارد و همه مسئولان درباره این اتفاق پیچیده احساس مسئولیت میکنند و مدام یک نماینده درباره ابعاد جدید آن مصاحبه و بحث رسانهای جدیدی مطرح میکند و در کانالها بالا میآید اما بهتر است حالا که پرونده مسمومیت دختران دانشآموز از سوی رئیسجمهور به وزیر کشور محول شده مسئولان از موضعگیری پراکنده در این خصوص خودداری کنند تا ۱۳اسفند که ابعاد این موضوع روشن شود.
۶- اگر خاطرتان باشد در پاییز امسال هم خشونتطلبی یک ویژگی آشکار آن روزهای التهاب بود، حالا هم هم این گمانه مطرح است و حتی یک منبع آگاه اعلام کرد اخبار تاییدنشده احتمال خرابکاری توسط شبکه منافقین را میدهد. به ویژه این که به دلیل کینه منافقین از مردم ایران هیچ گروه داخلی چنین کینه یا سازماندهی گستردهای را ندارد که در چند شهر عمل کند و همچنان مخفی بماند و در عین حال به مواد و امکانات هم دسترسی داشته باشد چراکه این جریان به سرویسهای جاسوسی خارجی دسترسی دارد بنابراین ورود این مواد سمی به داخل کشور و توزیع بین عوامل نمادهایی دارد که در احتمال اولیه نقش جریان نفاق را پررنگ میکند. ضمن این که همزمان شبکهای تبلیغاتی حامی این جریان تهمت این اقدام را متوجه حاکمیت میکند.
۷- نکته دیگر در این پروژه علیه دختران دانشآموز توجه به تطبیق زمانی این اتفاقات است؛ شروع مسمومسازی دانشآموزان همزمان با اعتراضات اخیر در اوایل آذر۱۴۰۱ و درست در ۹ آذر بوده و کارکرد گسترش آن در هفتههای اخیر هم احتمالا تلاش برای شروع مجدد اعتراضات خیابانی است تا با زندهکردن اعتراضات خیابانی ، همزمان به تخریب چهره جمهوری اسلامی بپردازند و با منسوبکردن این عملیات به نظام تور جدیدی برای برخوردهای حقوق بشری علیه ایران پهن کنند.
۸- بر این اساس مسئله اصلی شبههسازی و حاکمیتی نشاندادن این اتفاق است، امری عجیب که توسط رادیکالهای داخلی هم دنبال میشود، به طور مثال مولوی عبدالحمید مدعی شده مسمومیتها انتقام از خیزش زنان است! اما چنین برچسبی علیه جمهوری اسلامی آنقدر مضحک است که نیاز به توضیح هم ندارد، چطور ممکن است وقتی کشور تا این حد درگیر مسائل اقتصادی است و تازه از یک بحران امنیتی عبور کرده در چنین سطحی کشور را درگیر کند و صلاحیت خودش برای ایجاد امنیت را زیر سوال ببرد؟ کدام عقل سلیمی میپذیرد نظام برای خودش برند «ناکارآمدی امنیتی» تولید کند درحالی که اگر قرار بود اصطلاحا با مردم تسویه حساب شود، از عفو زندانیان هم خبری نبود.
۹- در همین چند ماهه گذشته تلاشهای زیادی در حال انجام بوده تا ایران و افغانستان را در افکار عمومی یکسانانگاری کند و وقتی چنین عملیاتهای ایذایی ادامهدار شود خانوادهها خودشان مانع رفتن فرزندان به مدارس خواهند شد و تصویری از جمهوری اسلامی به دست میآید که برخلاف واقع است حتی اگر حاکمیت به دنبال باز نگهداشتن مدارس به هر قیمتی باشد، بنابراین این جریان میخواهد تا ایران و افغانستان را در حالت ایزوله به منطقه حائل فرهنگی تبدیل کند.
۱۰- بررسی این شرایط این سوال را مطرح میکند کدام عقلانیتی میپذیرد که چنین پروژهای با این ابعاد یعنی نزدیک به ۱۰۰روز در ۸استان و حداقل ۳۰مدرسه یک کیس عادی از جنس یک عده متحجر باشد بنابراین هیچ شکی در اطلاعاتی و خرابکاریبودن این اتفاقات نیست یعنی از نوع انتخاب سم تا انتخاب مدرسه و نحوه عملیاتها که هنوز شناسایی نشده و به ویژه چسبندگی زمانی آن به اعتراضات اخیر این گمانه را تقویت میکند. بنابراین اگر یک سرویس خارجی یا سازمان منافقین یا حتی جریانهای برانداز در این ماجراجویی با هدف درگیرسازی نظام دخیل باشند، این امر حتما در قالب کلیدواژههایی مثل واپسگرایی یا تحجر نمیگنجد.