به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی «خبرنامه دانشجویان ایران» محمد قربانی (منتقد سینما)، امیر مؤمنی (مجری-کارشناس) و علی اکبری (کارگردان و منتقد سینما) در برنامه فولفریم به نقد و بررسی فیلم «پرونده باز است» ساخته کیومرث پور احمد پرداختند.
کیومرث پوراحمد قدیمیترین فیلمسازی است که در جشنواره چهل و یکم فجر با فیلم پرونده باز است حضور دارد. پوراحمد که سابقه ساخت آثار ماندگاری همچون قصههای مجید، خواهران غریب، به خاطر هانیه و شب یلدا را در کارنامه کاریاش دارد در چند سال اخیر نتوانست آثاری همرده فیلمهای پیشین خود بسازد.
داستان فیلم پرونده باز است برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه است. در این فیلم که فضای جنایی و ملتهب دارد، یک نوجوان ۱۵ ساله مرتکب قتل شده و حالا در انتظار حکم دادگاه است.
بازیگران این فیلم پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، نسیم ادبی، حسین پاکدل، شادی مختاری، علی باقری، سام قریبیان، مهلقا باقری؛ و بازیگران نوجوان پویا نجفی، راشین ربی، مهبد جهاننوش، محمدمتین ستاری هستند.
محمد قربانی منتقد سینما درباره این فیلم گفت: «پرونده باز است...» جالی خالی کمدی را در جشنواره پر کرد. باعث تاسف است که فیلم سازی که قصه های مجید را ساخته کمکم کار را به جایی میرساند که ما فکر کنیم آن فیلم اتفاقی بوده است و انتهای توانمندی او همین فیلمی است که به جشنواره فرستاده است. این فیلم به پیرمرد کار کرده و سابقهدار نمیخورد به هر حال هرچقدر در موردش صحبت کنیم نمی تونیم چیزی در موردش پیدا کنیم؛ در این فیلم هیچ چیزی سر جایش نیست!
مومنی مجری برنامه نیز با اشاره به برخی بخشی های از فیلم عنوان کرد: فیلم ساز معلوم است اصلا وقت نذاشته است مثلا آهنگ « بارون زده به اون موهای صافت...» برای سال 98 است اما فیلم را نشان میدهد که برای سال 90 است! این یک مسئله بسیار ساده است. بخش هایی از فیلم هم حذف بشود که اصلا مشکلی ایجاد نمی شود مثل بخش معرفی خانواده و...؛ پرداخت ها هم اصلا مناسب نیست و به مخاطب می گوید که بپذیر این روزنامهنگار است یا بپذیر که این وکیل است، فردی که صرفا بیانیه میخواند یا مثلا بازپرس خیلی بد بازی کرده است و یا گفتوگوی داخل انفرادی که زشت بود؛ بهطورکلی بخشهایی بود که حتی در درون اینستاگرام هم از این دست فیلمها تولید نمیشود.
قربانی با یادآوری سکانسی گفت: خانم بر سر بچه منطقه محروم دست میکشد و چالش های منطقه محروم را میگوید؛ پرداختی که با یک گربه انجام میشود؛ من از فیلمساز میپرسم اگر اینها یک سری آدمهای وحشی هستند پس مجید کجا زندگی میکرد؟ برخی ایرادت نیز فنی است مثلا از صحنه بسته قاضی کات میدهد به خاطره پسر و بعد کات به بسته قاضی. این پرداخت را نمیفهمم. آیا فیلمساز فلشبک ندیده است در سینما؟! یا مثلا پسر و دختر میخواهند همدیگر را ببوسند اما بهجای آن کبوتر و قناری میبوسند. اینها خیلی مبتذل است برای یک پیرمرد 73 ساله!
علی اکبری موضوع قصاص را دارای پشتوانه جامعه شناسی و فقهی دانست و اضافه کرد: ما در این فیلم خلاقیتی نمیبینیم و فیلمساز خواسته مسئله قصاص را زیر سوال ببرد و مخاطب را مجبور کند تا حق را به نوجوان بدهد و یا به همبندی او که مدام در حال درگیری است و شوهر مادرش را کشته بدهیم در صورتی که قصاص همیشه این نیست؛ قصاص حیات است و یک حالت بازدارندگی دارد. اینگونه مسائل نیاز به مطالعه دارد. نمیشود با این دست مسائل جدی به صورت احساسی برخورد کرد؛ همان دینی که قصاص را گذاشته، بخشش را هم گذاشته است اما فیلمساز می خواهد قانون و افراد را زیر سوال ببرد و در جایی از فیلم به پدر مقتول میگویند که چرا نمیبخشی می گوید نمیدانم یک جور رسم است! فیلمساز می خواهد با این دیالوگ های بیرون زده این مسائل را زیر سوال ببرد.
قربانی نیز با ژست صورتی خواندن رویکرد فیلمساز گفت: فیلم ساز قصاص را رو به روی انسانیت گذاشته است تا خانوادههای مقتول را در موضع ضعف قرار دهد؛ به طور کلی این دست فیلم های شبه ژانر اعدام، سراغ پروندههایی میروند که قاتل یا در حال دفاع از خودش بوده یا داشته به او تجاوز میشده و از خودش دفاع کرده تا کاراکتر بشود قهرمان! یک حالت خاص را تعمیم میدهند. این ایده به یک فرد 73 ساله نمیخورد. این ایده موجهای رسانهای است. اینها مسئله واقعی جامعه ما نیست و اولویت دست چندم را دارد اصلا اگر تعداد فیلمهای از این دست با تعداد فیلمهای مربوط به مشکلات مردم مقایسه کنیم، به اعداد تعجببرانگیزی دست پیدا می کنیم. به هر صورت این فیلم از بی ایدگی آمده است و پرونده فیلم ساز بسته است.
اکبری در جمع سخنان خود گفت: ما با دو پایان بندی مواجه هستیم گویا فیلم ساز خواسته است تا در تدوین تصمیم بگیرد ولی در آخر هم تصمیم نمی گیرد و هر دو پایان را می آورد که انگار پرونده باز است اما اصلا پرونده ای نیست!