به گزارش سرویس اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ بر کسی پوشیده نیست که امروز یکی از اَبَرمسئلههای کشورمان، چالشها و کاستیهای مربوط به حوزه اقتصاد است. پدیده توسعه نیافتگی که ابعاد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خود را دارد، امروزه بیش از هر زمان دیگری چهره اقتصادی خود را نشان میدهد و کشور را درگیر آسیبها و چالشهایی کرده است که خروج از آنها جز با رو کردن به توسعه ملی و بومی امکانپذیر نیست.
به نظر میرسد آنچه که برای آغاز فرایند خروج از دور باطل توسعه نیافتگی ضروری است همانا شکلگیری یک اراده سیاسی معطوف به توسعه عادلانه و پیشرفت کشور به ویژه در حوزه اقتصاد است تا موانع موجود را برطرف سازد و کشور را در این مسیر مدیریت کند. یکی از مهمترین و کلیدیترین الزامات توسعه و پیشرفت، داشتن فهم و شناخت نظری دقیق از واقعیتها و الزامات توسعهای کشورمان است. چنانچه این فهم به صورت غلط یا دستکاری شده و کجومعوج حاصل شود تبدیل به مانعی برای توسعه میشود. بنابراین میتوان گفت یکی از موانع توسعه کشور، مفاهیم جعلی و پیشفرضهای غلط است.
از جمله این مفاهیم جعلی و پیشفرضهای غلط که مبتلابه امروز کشورمان ایران هستند میتوان به مفهومی تحت عنوان یارانه پنهان اشاره کرد که بر روی یک پیشفرض غلط و جعلی بنا شده و چندین سال است که بر این اساس برای کشور برنامهریزی و سیاستگذاری میشود. خلاصه و فشرده ماجرای یارانه پنهان این است که عدهای که طرفدار جهانیسازی و دلاریسازی قیمتهای کلیدی داخلی هستند، نام فاصله قیمت داخلی با قیمت جهانی را یارانه پنهان میگذارند و فریاد سر میدهند که این یک یارانه عظیم است و باید حذف شود و از بین برود. یکی از این قیمتهای کلیدی داخلی، قیمت حاملهای انرژی از جمله گاز، گازوئیل، بنزین و زغالسنگ است که طرفداران ایده یارانه پنهان بر ضرورت جهانیسازی این قیمتها تاکید میکنند.
در اینجا چند نکته وجود دارد. اول اینکه باید گفت اصل مفهوم یارانه یک مفهوم علمی است که در علم اقتصاد ریشه دارد و در واقعیت نیز شناخته شده است، اما مفهومی تحت عنوان "یارانه پنهان" هیچ گونه پایه و مبنای علمی و دانشی ندارد و در ادبیات مربوط به علوم اقتصادی چنین مفهومی یافت نمیشود.
دومین نکته و حیاتیترین آنها، سوال همیشه بیجوابی است که گویا بناست از جانب طرفداران ایده یارانه پنهان، الیالابد بیجواب باقی بماند؛ و آن اینکه به چه دلیل باید مبنای ما برای تعیین قیمتهای کلیدی داخلی مانند حاملهای انرژی، دلار جهانی باشد؟! کدام کشور توسعهخواهی انرژی را به قیمت بازارهای جهانی به مردم و تولیدکنندگان خودش فروخته که ما دومین آن باشیم؟ این سیاست چه اثری دارد به جز تورم افسارگسیخته و ضربه زدن به مصرف مردم و بالا بردن هزینههای تولیدکنندگان؟ چرا از انرژی عظیمی که در اختیار داریم برای تقویت بنیه تولیدی کشور استفاده نکنیم؟
سومین نکته باز سوالی است بیجواب، و آن اینکه مگر دستمزدها و درآمدها در ایران جهانی است که قیمتها و هزینهها با معیار جهانی تنظیم شود؟ دلاریزه کردن اقتصاد در شرایطی که حقوق و دستمزدها روز به روز بیشتر سرکوب میشود و شاخص هزینههای تولیدکنندهppi صعودهای حیرتانگیز و باورنکردنی را نشان میدهد چه معنا و توجیهی دارد؟
سقوط ارزش دستمزدها به پایین ترین سطح تاریخی
طبق محاسبات احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصادی ارزش حقوق و دستمزدها بر اساس طلا به پایین ترین سطح تاریخی خود از سال ۱۳۹۹ تا کنون رسیده است.
پیرامون مفهوم فریبکارانه یارانه پنهان، آنچه که جالب توجه است نقد صریح و شفاف رهبر انقلاب به دلاریسازی افسارگسیخته اقتصاد است که در سخنان ایشان مورخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ مطرح شده است. آیا آن عدهای که چندین سال است نام فاصله قیمتهای داخلی و جهانی را یارانه پنهان گذاشتند و در آتش جهانیسازی قیمتهای کلیدی دمیدند بعد از شنیدن این سخنان صریح باز هم به اشتباه خود اصرار خواهند ورزید و اقتصاد کشور را بیش از این گرفتار خواهند کرد؟
اشاره رهبرانقلاب به این موضوع مهم و حساس، واکنش کارشناسان و فعالان اقتصادی را در پی داشت. همت قلیزاده کارشناس سازمان برنامه و بودجه و از قدیمیترین منتقدان دلاریسازی قیمتهای کلیدی در واکنش به سخنان رهبرانقلاب نوشت: بیانات رهبر انقلاب در خصوص جهانیسازی قیمتها روشن است. نیازی به حاشیهسازی نیست، ایشان با زبانی ساده در حال تبیین یارانه جعلی پنهان و رد آن هستند. آیا هنوز روشن نشدید؟ همین خط را در پیش بگیرید تا در سال مهار تورم، این اتفاق مهم و خواسته مردم محقق شود. هر چند پیچیدگیهای خودش را هم دارد.
گزارش از حسین احسانی زاده