به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پیروزی دوباره رجب طیب اردوغان در انتخابات ترکیه بر رقیب خود قیلیچداراوغلو، از جهات مختلفی در مناسبات بین الملل مورد اهمیت است؛ از این رو در این گزارش قصد داریم، تا ضمن مروری بر حواشی انتخابات اخیر در ترکیه به ابعاد و اهمیت ابقای اردوغان در قدرت و تاثیرات این موضوغ بر تحولات و نظم بین المللی بپردازیم.
اردوغان از سال 2003 ابتدا به عنوان نخست وزیر و سپس از سال 2014 به عنوان رئیس جمهور در راس هرم قدرت قرار گرفت، اکنون نیز "2023" با پیروزی در انتخابات اخیر این کشور برای یک دوره پنج ساله دیگر در سمت قبلی خود بعنوان رئیس جمهور ابقا شد همزمان با پیروزی وی احزاب راست افراطی و راستگرای طرفدار اردوغان اکثریت صندلیها را در مجلس قانونگذاری این کشور به دست آوردند.
انحطاط دموکراسی در ترکیه
در آستانه انتخابات به نظر می رسید اردوغان به نقطهای رسیده است که شاید امیدی به پیروزی در انتخابات نداشته باشد، ترک ها دلایل زیادی برای نارضایتی از رهبر خود و عقب نشستن وی از قدرت داشتند. مسیر نسبتاً هموار او برای انتخاب مجدد سؤالات گسترده ای را در مورد منابع قدرتی که منجر به پیروزیاش شد در افکار عمومی ایجاد کرده است. مشکلات عدیده اقتصادی و طولانی مدت، عملکرد دولت در مواجهه با زلزله ویرانگر اخیر ترکیه، جبهه اپوزسیون متحد و... گمانها را برای شکست او در انتخابات تقویت می کرد و همین عاملی برای ایجاد سوالات متعددی است که نمود آن را میتوان در سخرانی اوغلو بعنوان رقیب انتخاباتی پس از پیروزی اردوغان مبنی بر "ناعادلانه بودن انتخابات" مشاهده کرد.
در سالهای اخیر، تحلیلگران اغلب رویکرد اردوغان به قدرت را با رویکرد دیگر رهبران غیرلیبرال در دموکراسیهای اروپایی - از جمله ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان - مقایسه کردهاند که از ترکیبی از اهرمهای نهادی و اقدامات پوپولیستی برای حفظ حمایت گسترده مردمی و جعل سیستم در خود استفاده کردهاند.
اقداماتی که رجب طیب اردوغان در خلال انتخابات اتخاذ نمود بسیاری را در داخل و خارج نسبت به وضعیت دموکراسی در ترکیه بدگمانتر از پیش نمود. در طول دوره مبارزات انتخاباتی، او رهبران اصلی مخالفان و فعالان جامعه مدنی را دستگیر کرد، احزاب اپوزیسیون را به عنوان هواداران غربی، کودتاچیان و متحدان تروریستی معرفی کرد همچنین بسیاری از رقبا و افراد مخالف خو را متهم و به دادگاه راهیشان کرد، تمامی این حوادث اکنون باعث شده است که تحلیگران مسیر کلی سیاسی در ترکیه را به سمت خودکامگی و استبداد بدانند تا یک دموکراسی لیبرال و اروپایی در منطقه اورسیا.
اردوغان بهطور چشمگیری ابزار کنترلی خود را بر رسانههای ترکیه اعمال کرد تا بر روند انتخابات اثر گذارد و عملاً هرگونه بحث درباره موضوعات مهمی مانند زلزله، اقتصاد و فساد دولتی را ممنوع اعلام کرد . در اصل، او از مزایا و ظرفیتهای خود به عنوان رئیس جمهور استفاده کرد تا سیستم کنترل اطلاعات و ارتباطات را برای اهداف انتخاباتی خود بکارگیرد.
چرخش اردوغان به سمت پوتین
برخی از نظریه پردازان معتقدند که اردوغان هفت سال گذشته را صرف ایجاد روابط نزدیکتر با روسیه و تقلید از استراتژی های پوتین برای حفظ قدرت کرده است. اردوغان در سال های ریاست جمهوریاش همواره تلاش نموده است تا خودش را به عنوان یک رهبر میانه رو معرفی کند و در تلاش بوده است تا همزمان ترکیه را به اروپا نزدیکتر کند و موقعیت کشورش را در ناتو تقویت نماید.
فارن افرز مدعی است که چرخش اردوغان به سمت پوتین به طور فزاینده ای توسعه یافته است، و شاید بتوان منشأ آن را متاثر از کودتای نافرجام سال 2016 در ترکیه جستجو کرد. بی گمان یکی از بحرانی ترین لحظات دوران ریاست جمهوری اردوغان کودتا بود، این دقیقا همان نقطه ابهام و فرصتی است که پوتین از آن برای نزدیکتر کردن رهبر ترکیه به خود استفاده کرد. در شب 15 ژوئیه 2016، توطئه گران در نیروهای مسلح ترکیه تلاش کردند تا اردوغان را سرنگون کنند و کنترل این کشور را به دست بگیرند. اردوغان که در این شورش نزدیک بود جان خود را از دست بدهد، قدرت را حفظ کرد و کنترل را دوباره به دست گرفت اما شرایط پیش آمده به شدت دولت را متزلزل کرد. تقریباً دو هفته بعد از این حوادث بود که ولادیمر پوتین او را برای ملاقاتی به سن پترزبورگ دعوت کرد. برای هر دو رهبر، این رویارویی یک تغییر بازی در معادلات بود.
برای بسیاری از ناظران، این دیدار غافلگیرکننده بود چراکه اگر بخواهیم از دید تاریخی به این موضوع بنگریم در دوران عثمانی، روسیه دشمن تاریخی ترکیه محسوب میشد این درحالی است که اهداف راهبردی و استراتژیک سیاست خارجی دو کشور در حوزه هایی همچنان متعارض است، سیاست های اردوغان و پوتین در موضوع سوریه یکی از محل های اختلافات دو کشور است که میتوان به آن اشاره کرد هر دو طرف در یک جنگ نیابتی در سوریه بودند، اردوغان در تلاش برای سرنگونی رژیم بشار اسد و پوتین با اعزام نیروهای روسی برای محافظت از بشار اقدام مینمود. عامل دیگری که محیط را پس از کودتا برای نزدیکی استانبول و مسکو فراهم میساخت این بود که، متحدان ترکیه در ناتو پس از کودتای صورت گرفته بعید بنظر میرسید که همانند پوتین از اردوغان برای گفتگو و حمایت سیاسی دعوت به عمل آورند.
اما پوتین فرصت را برای نزدیکی بیشتر با رهبر ترکیه مغتنم دید، زیرا می دانست اردوغان آسیب پذیر است و نیاز به حمایت دارد. به ویژه، این دیدار فرصتی را برای پوتین ایجاد کرد تا بین ترکیه و ایالات متحده شکاف ایجاد کند، جاییکه خانه دو تن از بزرگترین ارتش های ناتو است. اما این دیدارها مواهبی نیز برای اردوغان به همراه داشت و آن نیز کاسته شدن نگرانیهایی بود که نسبت به حفظ قدرت خود پس از کودتا داشت.
پوتین و اردوغان منافع مشترک متعددی را برای ارتباط دوجانبه متصور بودند، هر دو برای اولین بار در آغاز قرن جدید به قدرت رسیده بودند - پوتین در سال 1999، اردوغان در سال 2003 - و هر دو در ابتدا به عنوان چهره های میانه رو که ممکن است کشورهای خود را با اروپا و غرب ادغام کنند، دیده می شدند. اما برای دستیابی به قدرت کنترل نشده بعدی، هر دو رهبر نیز پس از یک دهه آشفتگی در کشورهای خود وارد قدرت شدند. ظهور پوتین در پی سالها فروپاشی اقتصادی روسیه و جنگ خونین چچن ، زمانی که روسیه به سطح یک قدرت درجه سه سقوط کرد اتفاق افتاد و در ترکیه، اردوغان در پی سه بحران اقتصادی، فساد گسترده در میان نخبگان و درگیری بین نیروهای امنیتی ترکیه و حزب کارگران کردستان (پکک)، به نخستوزیری رسید.
بعد دیگری که میتوان از وجوه نزدیکی این دو رهبر تلقی نمود آن است که پوتین و اردوغان هر دو قول داده بودند که به هرج و مرج سیاسی پایان دهند و رفاه را به ارمغان آورند، واین عاملی بود هر دوی آنها در ابتدا از محبوبیت زیادی بین مردم برخوردار بودند. با این حال، پس از ایجاد ثبات و رشد جدید برای کشورهای خود، هر دو ذائقه قدرت را برای کشورهایشان و برای خودشان پیدا کردند.
برای پوتین نشست 2016 راه را برای روسیه هموار کرد تا ترکیه را به سیاست خارجی خود نزدیکتر کند. دو کشور به یک سری توافقنامهها منعقد کردند – ابتدا در سوریه و متعاقباً در لیبی و قفقاز جنوبی، جایی که مسکو و آنکارا نیز درگیر جنگهای نیابتی بودند. به عنوان مثال، اردوغان در سوریه موافقت کرد که کمپین های نظامی فشرده علیه رژیم اسد را متوقف کند، در عوض توجه ارتش ترکیه را به یگان های مدافع خلق کرد YPG)، شریک ایالات متحده در مبارزه با دولت اسلامی یا داعش) معطوف کرد که این موضوع به خشم سیاستگذاران ایالات متحده، به ویژه در پنتاگون منجر شد.
پس از نشست سال 2016، اردوغان همچنین متعهد به خرید سامانه دفاع موشکی اس-400 از روسیه شد، زیرا به خوبی می دانست که این خرید منجر به گسست بیشتر در روابط ترکیه و آمریکا خواهد شد. (در واقع، تحریمهای کنگره عملاً همکاری نظامی آمریکا با ترکیه را متوقف کرد.) بنابراین پوتین توانست دو مشکل اصلی را در روابط واشنگتن-آنکارا ایجاد کند - YPG و S-400 - .
اردوغان و پوتین دو روی یک سکه
چیزی که در این میان اهمیت دارد این نکته است که مشارکت رو به رشد ترکیه با روسیه به اردوغان الگوی جدیدی برای سازماندهی دولت خود در داخل داد. پوتین به منبع جدیدی از حمایت مالی برای رژیم اردوغان تبدیل خواهد شد - روسیه تنها در سال گذشته ده ها میلیارد دلار به ترکیه به صورت نقدی و تعویق پرداخت ارائه کرد. اما اردوغان همچنین شروع به تقلید مستقیم از سبک حکومت پوتین کرده است. به عنوان مثال، پس از کودتا، اردوغان آماده بود تا اقدامات سختگیرانه جدیدی را برای خنثی کردن هرگونه تهدید علیه اقتدار خود انجام دهد، استراتژی هایی که پوتین از مدت ها قبل در روسیه به کار گرفته بود. بنابراین، اردوغان از اختیارات اضطراری استفاده کرد تا سرکوب گستردهای را علیه جامعه انجام دهد و نه تنها مظنونان کودتا را هدف قرار داد، بلکه میانهروها، لیبرالها، چپها، سوسیالیستها، ناسیونالیستهای کرد و حتی محافظهکارانی را که مخالف او بودند، هدف قرار داد.
اردوغان اکنون به قدرتمندترین رهبر منتخب ترکیه از زمان اولین رای آزاد و منصفانه این کشور در سال 1950 تبدیل شده است – شاید به تعبیری بتوان از او بعنوان یک سلطان جدید نام برد. به طور نمادین تر، اردوغان نیز مانند پوتین که به طور فزاینده ای خود را جانشین بزرگ ترین تزارهای روسیه نشان می دهد، شروع به پذیرفتن تله های یک رئیس دولت امپراتوری کرده است. قبلاً در سال 2014، او Cankaya، یک مجموعه ویلایی بی ادعا و دفتر سنتی روسای جمهور ترکیه قبل از خود را به نفع Bestepe رها کرده بود. کاخ 200 اتاقه و پردیس اداری در آنکارا. و او همچنان به تغییر کاربری کاخ های دوران عثمانی استانبول به عنوان دفاتر دولتی در تلاش برای نشان دادن خود به عنوان رهبر نئوعثمانی ترکیه ادامه داده است.
فارن افرز مدعی است که اردوغان و پوتین به طور فزاینده ای پیوند ناگسستنی باهم دارند. برای پوتین، اردوغان یک رهبر همفکر است که از طریق او می تواند به طور غیرمستقیم نظم بین المللی تحت رهبری ایالات متحده را به چالش بکشد، چه با انتقاد از نقش ایالات متحده در جنگ اوکراین و چه با پرتاب سنگ در چرخ دنده های توسعه شمال اروپا و ناتو، برای اردوغان، رهبر روسیه مدلی برای حذف مخالفان داخلی و کسب قدرت تقریباً مطلق ارائه کرده است. در همین حال، نظام سیاسی ترکیه بیش از هر زمان دیگری به روسیه در حرکت به سمت یک دولت اجرایی متمرکزتر نزدیک شده است. این علیرغم ادامه مناقشات ژئواستراتژیک بین آنکارا و مسکو است، از مناقشه قبرس، جایی که روسیه و ترکیه به طور سنتی در طرف مقابل یکدیگر بودند، تا الحاق کریمه به روسیه.که ترکیه آن را غیرقابل قبول می داند. اما حتی با وجود این مسائل حلنشده، پوتین میداند که با اردوغان سرمایهگذاری مطمئنی انجام داده است، برای رئیسجمهور روسیه، هرچه اردوغان بیشتر در جهتی استبدادی حرکت کند، ترکیه به احتمال زیاد شریکی مطیع کرملین خواهد بود. چرخش استبدادی ترکیه و چرخش سیاست خارجی به روسیه، دو ستون اردوغانیسم هستند.
گزارش از محمد جهاد