به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از علیرضا کمیلی///* چنانچه قبلا نوشتم، سوریه حداقل به پنج قسمت دروزی، علوی، مسیحی، سنی و کردی قابل تقسیم است و چیزی که انسجام آن را حفظ کرده بود ساختار متمرکز قدرت یا دیکتاتوری اسدی بود والا کشورهای منطقه بدلیل ساختار موزاییکی طایفی که دارند مانند لبنان و عراق و افغانستان و...، با وجود دموکراسی هم دایما در کشاکش هستند چون یک درک ملی در آنها شکل نگرفته است.
آنچه این روزها در سوریه رخ میدهد قابل پیش بینی بود چرا که اقلیت علوی، نیم قرن حاکم این کشور بوده و بخش مهمی از نیروهای اطلاعاتی و نظامی این کشور را شکل داده لذا دولت جدید کنونی هم بیش از بقیه دست به تصفیه شدید آنها زده و حالا درگیری مسلحانه ای شکل گرفته که خشک و تر را با هم خواهد سوزاند.
رفتن بشار بعنوان یک حاکم غیرمردمی گرچه مانند رفتن صدام خوشحال کننده بود ولی به معنای خوشحالی از آمدن همزمان از آمدن جولانی نبود چرا که سوریه نیازمند یک دولت معتدل مذهبی دارای قابلیت تجمیع حداکثری است که اقلا در بدنه تحریرالشام این روحیه وجود ندارند لذا ترجیح یکی از پنج بخش بر دیگری ثبات آنجا را تهدید خواهد کرد.
البته یادمان نرود که در کشورهای پیچیده، از ساده سازی فاصله بگیریم و واقعیت را نیز ببینیم. بالاخره بیش از ۷۰ درصد سوریه اهل سنت هستند و اینکه عمده حاکمیت از این جریان باشد عجیب نیست ولی رویکرد حذفی یا مذهبی در کشوری که نیم قرن سکولار اداره شده موجب تنش است.
تنشی که میتواند بسترساز تجزیه باشد. تجزیه ای که مطلوب آمریکا و اسراییل است و به ضرر ایران و عراق و ترکیه و لبنان تمام خواهد شد چرا که تشکیل دولت های کوچک طایفی یعنی نفوذ قدرتهای خارجی و زمینه درگیری های دایمی و از بین رفتن همه ظرفیت های منطقه ...
این همان خواسته دشمن است!
لذا باید از برخورد صرفا عاطفی یا دامن زدن به درگیری مذهبی پرهیز کرد.
+
در ماجرای اخیر سریال معاویه هم باز این برخورد عاطفی حاکم است. برخی بدلیل عصبانیت از آن، شروع به توهین به کسی کردند که برای بخش مهمی از اهل سنت محترم است. نقد با توهین فرق دارد!
*کارشناس مسائل جهان اسلام و فلسطین