به گزارش سرویس صنفی و آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در سالهای اخیر، پردیسهای خودگردان دانشگاههای دولتی، که با هدف جذب منابع مالی و افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو ایجاد شدهاند، به یکی از مسیرهای اصلی ورود به آموزش عالی در ایران تبدیل شدهاند. این پردیسها که در ابتدا قرار بود به عنوان پل ارتباطی بین نیاز بازار کار و ظرفیت محدود آموزش عالی باشند، بهتدریج به یکی از پرهزینهترین گزینههای تحصیلی در ایران تبدیل شدهاند. شهریههای بسیار بالا در این پردیسها نه تنها فشار اقتصادی سنگینی بر خانوادهها وارد میکند، بلکه سوالات مهمی را درباره عدالت آموزشی و کیفیت ارائه خدمات آموزشی در مقابل هزینهها مطرح کرده است.
پردیسهای دانشگاهی؛ تولد یک نظام آموزشی درآمدمحور
پردیسهای خودگردان یا بینالملل دانشگاههای دولتی ایران، در آغاز با هدف جذب دانشجویان خارجی، دانشجویان ایرانی بازمانده از پذیرش روزانه، و تأمین مالی مستقل دانشگاهها تأسیس شدند. این نوع از آموزش عالی با مدل درآمدزایی مستقیم از دانشجو، عملاً نوعی "خصوصیسازی ضمنی" را در دل نظام آموزش عالی دولتی رقم زد.
در نگاه اول، این پردیسها فرصتی برای کسانی به شمار میروند که به هر دلیل موفق به ورود به دورههای روزانه نشدهاند، اما همچنان به تحصیل در دانشگاههای معتبر کشور علاقهمندند. اما آنچه در عمل رخ داده، تبدیل این فرصت به امتیازی برای ثروتمندان است. شهریههایی که گاه از شهریههای دانشگاههای خصوصی داخلی و حتی برخی دانشگاههای خارجی هم بالاتر است، باعث شده تا تنها قشر خاصی از جامعه توان حضور در این دورهها را داشته باشد.
نگاهی به میزان شهریهها
شهریههای پردیسهای خودگردان، بسته به رشته، دانشگاه و مقطع تحصیلی بسیار متغیر است، اما در مجموع، ارقام بالایی را شامل میشود. برای مثال، شهریه رشتههای پزشکی در برخی پردیسها از ۳۰۰ میلیون تومان در سال نیز فراتر رفته و در دورههای دکتری تخصصی، مجموع شهریه پرداختی میتواند تا یک میلیارد تومان برسد.
در رشتههای مهندسی، علوم انسانی و سایر شاخهها نیز شهریهها اگرچه نسبت به رشتههای علوم پزشکی پایینتر است، اما همچنان فشار زیادی بر خانوادهها وارد میکند. به عنوان نمونه، شهریه سالانه برای رشته مهندسی برق در یکی از پردیسهای معتبر کشور حدود ۵۰ تا ۸۰ میلیون تومان است. این ارقام، زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم بسیاری از دانشجویان برای پرداخت این مبالغ مجبور به اخذ وام، فروش دارایی یا صرفنظر از سایر نیازهای خانوادگی میشوند.
تناقض با عدالت آموزشی
یکی از مهمترین اصول مورد تأکید در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فراهمسازی آموزش رایگان برای عموم مردم تا مقطع کارشناسی ارشد است. ایجاد پردیسهای پردرآمد عملاً این اصل را تضعیف کرده و به نوعی آموزش عالی را از انحصار شایستگی علمی خارج کرده و به توان مالی پیوند زده است.
این مسئله نهتنها تبعیض آموزشی را افزایش داده، بلکه موجب شده تا فاصله طبقاتی در سطح آموزش رسمی نیز بازتولید شود. جوانی از خانوادهای متوسط یا کمدرآمد، حتی با داشتن استعداد و علاقه، صرفاً به دلیل ناتوانی مالی، از ادامه تحصیل در دانشگاههای معتبر بازمیماند، در حالیکه افراد برخوردار بدون رقابت علمی جدی میتوانند وارد همین دانشگاهها شوند.
کیفیت آموزش در مقابل شهریه بالا
یکی از انتقادات جدی به پردیسهای خودگردان، عدم تناسب میان شهریههای دریافتی و کیفیت آموزشی ارائه شده است. در بسیاری از این پردیسها، کلاسها با اساتید پارهوقت یا بازنشسته برگزار میشود، امکانات آموزشی کمتر از پردیسهای اصلی است، و فضای علمی-پژوهشی قابل مقایسهای با دانشگاه مادر وجود ندارد.
از سوی دیگر، در برخی موارد، سیاست جذب حداکثری دانشجو بدون توجه به ظرفیت واقعی آموزشگاهها، به ازدحام در کلاسها، کمبود امکانات و افت محسوس سطح آموزش انجامیده است. بنابراین دانشجویی که هزینههای هنگفتی میپردازد، در نهایت ممکن است تجربه آموزشیای مشابه یا حتی ضعیفتر از یک دانشگاه غیرانتفاعی داشته باشد.
تأثیر روانی و اجتماعی شهریههای بالا
پرداخت شهریههای سنگین برای بسیاری از خانوادهها به کابوسی تبدیل شده است. فشار اقتصادی ناشی از آن نهتنها روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه بر سلامت روان دانشجویان نیز سایه میاندازد. احساس گناه، اضطراب مداوم برای تأمین هزینهها، و حتی احساس نابرابری و تبعیض، از جمله پیامدهای روانی تحصیل در چنین شرایطی است.
همچنین گسترش این نوع از آموزش، بهتدریج نگاه به آموزش عالی را از یک حق عمومی به یک کالای لوکس تبدیل میکند که تنها برخی توان خرید آن را دارند؛ پدیدهای که میتواند پیامدهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای در پی داشته باشد.
راهحلها و پیشنهادها
برای برونرفت از این وضعیت، راهحلهایی قابل طرح است که هم استقلال مالی دانشگاهها را حفظ کند و هم مانع افزایش شکاف طبقاتی آموزشی شود:
شفافسازی مالی: ارائه گزارشهای شفاف از محل هزینهکرد شهریههای دریافتی و تضمین صرف آنها برای بهبود کیفیت آموزش.
ارائه وامهای کمبهره یا بلاعوض: حمایت دولتی از دانشجویان کمبرخوردار برای تأمین بخشی از شهریه.
تعیین سقف مشخص برای شهریهها: نظارت وزارت علوم بر شهریهگذاری و جلوگیری از رشد افسارگسیخته آن.
افزایش ظرفیت دانشگاههای دولتی روزانه از طریق سیاستهای منطقیتر آموزشی.
توسعه آموزش مجازی با کیفیت، برای کاهش هزینهها و ایجاد دسترسی برابرتر به آموزش عالی.
فرجام سخن
پردیسهای دانشگاههای دولتی، اگرچه با نیت مثبت و در راستای رفع نیازهای آموزشی جامعه تأسیس شدند، اما امروز به چالشی برای عدالت آموزشی و سلامت اقتصادی خانوادهها بدل شدهاند. شهریههای بسیار بالا، فقدان تناسب با کیفیت خدمات، و تبعیض ساختاری در دسترسی به آموزش، از جمله مشکلات جدی این سیستم هستند. اگرچه استقلال مالی دانشگاهها ضرورتی انکارناپذیر است، اما نباید این استقلال به بهای نادیدهگرفتن حقوق آموزشی میلیونها جوان ایرانی تمام شود. بازنگری جدی در سیاستگذاریهای آموزشی و مالی پردیسهای خودگردان، امری فوری و حیاتی برای حفظ عدالت، کیفیت و پایایی نظام آموزش عالی در ایران است.
گزارش از عرفان عباسی