به گزارش سرویس اقتصادی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تورم از مهمترین چالشهای اقتصادی ایران طی سالهای اخیر بوده است. بررسی دقیق ریشهها و علل تورم، بهویژه تعیین اینکه منشأ اصلی آن فشار هزینه است یا فشار تقاضا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بسیاری از اقتصاددانان و سیاستگذاران ایرانی بر این باورند که افزایش نرخ ارز و هزینههای تولید عامل اصلی تورم هستند؛ اما تحلیلهای دقیقتر و دادههای آماری نشان میدهد که بخش قابل توجهی از تورم ناشی از فشار تقاضا است. در این گزارش، تلاش شده است تا با نگاهی تحلیلی و مستند، علتیابی این پدیده پرداخته شود و سازوکارهای فشار تقاضا در اقتصاد ایران تشریح گردد.
تورم فشار تقاضا چیست؟
تورم فشار تقاضا زمانی رخ میدهد که مجموع تقاضای کل کالاها و خدمات در یک اقتصاد، بیشتر از عرضه کل آنها باشد. این وضعیت معمولاً به دلیل افزایش حجم نقدینگی، مصرف بالاتر خانوارها، هزینههای بالای دولت، و یا افزایش سرمایهگذاری ایجاد میشود. وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، تولیدکنندگان بهواسطه کمبود کالا و خدمات، قیمتها را افزایش میدهند و این افزایش قیمتها به صورت تورم بروز میکند.
نقدینگی و نقش آن در ایجاد تورم فشار تقاضا در ایران
یکی از مهمترین عوامل فشار تقاضا در اقتصاد ایران، رشد بالای نقدینگی است. بانک مرکزی ایران گزارش کرده است که نقدینگی در سالهای گذشته رشد بیش از ۳۰ درصدی داشته است؛ این میزان رشد نقدینگی با افزایش معنادار در هزینههای دولت و همچنین خلق پول توسط بانکها همراه بوده است.
اما سؤال کلیدی این است که این نقدینگی از کجا آمده و چه نقشی در ایجاد تورم ایفا میکند؟ پاسخ در سیاستهای مالی و بودجهای دولت و مجلس است. دولت برای تأمین مخارج خود و نیز پرداخت یارانهها، مستمراً به خلق نقدینگی روی آورده است که این نقدینگی وارد چرخه اقتصاد شده و تقاضا را بالا میبرد.
رانت و تخصیص منابع
اقتصاد ایران بهطور گسترده با پدیده رانت روبروست. تخصیص ارز دولتی با نرخ پایین به گروههای خاص، وامهای بانکی ارزان به برخی صنایع و شرکتها، و امتیازات مالیاتی ویژه، همه نمونههایی از رانتهای گسترده در اقتصاد کشور هستند. این رانتها سبب میشوند که گروههای دریافتکننده نقدینگی بیشتری در اختیار داشته باشند و از این طریق، قدرت خریدشان افزایش یابد.
مثلاً وقتی گروهی از فعالان اقتصادی ارز دولتی دریافت میکنند، با استفاده از این ارز کالاها و خدمات را ارزانتر تأمین میکنند و از این طریق حاشیه سود خود را افزایش میدهند. بخشی از این سود اضافی به بازار بازگردانده میشود و تقاضا برای کالاهای مختلف را افزایش میدهد، این افزایش تقاضا منجر به بالا رفتن قیمتها میشود.
ساختار دولت و هزینههای زائد
دولت ایران تعداد زیادی سازمان، شرکت و نهاد غیرضروری دارد که بخش قابل توجهی از منابع مالی کشور را مصرف میکنند. این سازمانها عمدتاً کارایی لازم را ندارند و تولید کالا یا خدمات واقعی در اقتصاد را افزایش نمیدهند، اما هزینههای جاری و سرمایهای آنها باعث افزایش تقاضای کل میشود.
این افزایش تقاضا بدون افزایش معادل در عرضه کالا و خدمات، فشار قیمتها را افزایش میدهد. در نتیجه، بخش قابل توجهی از تورم به دلیل هزینههای دولتی زائد و غیرمولد است.
فشار تقاضا و نرخ ارز
یکی از موضوعات پربحث در اقتصاد ایران، ارتباط بین نرخ ارز و تورم است. بسیاری معتقدند افزایش نرخ ارز بهتنهایی منجر به تورم میشود که این نگاه تحت عنوان تورم فشار هزینه شناخته میشود.
اما در واقعیت، افزایش نرخ ارز میتواند نتیجه فشار تقاضا نیز باشد. وقتی تقاضا برای ارز افزایش مییابد، نرخ ارز بالا میرود و این افزایش نرخ ارز به نوبه خود، هزینههای واردات را افزایش میدهد و تورم فشار هزینه را تشدید میکند.
بنابراین، نمیتوان نرخ ارز را جدا از فشار تقاضا تحلیل کرد، زیرا افزایش تقاضای ارز خود ناشی از افزایش نقدینگی و سیاستهای مالی دولت است.
شواهد آماری و تجربی
بررسی آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که در سالهای اخیر، افزایش حجم نقدینگی و سیاستهای دولت موجب افزایش فشار تقاضا شده است. نرخ تورم رسمی در سال ۱۴۰۲ به حدود ۴۰ درصد رسید که رکورد بالایی محسوب میشود.
از سوی دیگر، بررسی روند رشد نقدینگی نشان میدهد که این رشد پیشدرآمد افزایش نرخ تورم بوده است. همچنین، کاهش قدرت خرید خانوارها و افزایش هزینههای زندگی، نشانهای از اثرات تورم فشار تقاضا است.
تحلیل دقیقتر نقش خلق نقدینگی در فشار تقاضا
در اقتصاد ایران، نقدینگی به دو بخش اصلی تقسیم میشود: پول و شبهپول. شبهپول بخش عمده نقدینگی را تشکیل میدهد و شامل سپردههای بلندمدت بانکی و ابزارهای مالی مختلف است. رشد سریع این بخش به معنای افزایش قدرت خرید کل جامعه است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم فشار تقاضا را افزایش میدهد.
خلق نقدینگی در ایران عمدتاً از دو مسیر صورت میگیرد:
-
تامین مالی کسری بودجه دولت از طریق بانک مرکزی: زمانی که درآمدهای دولت کفاف هزینهها را نمیدهد، برای جبران کسری بودجه، بانک مرکزی اقدام به انتشار پول میکند. این پول جدید وارد چرخه اقتصاد میشود و باعث افزایش تقاضای کل میگردد.
-
وامدهی بانکها به بخشهای مختلف: بانکها با ایجاد اعتبار پولی و ارائه وام، نقدینگی را افزایش میدهند. در شرایطی که نظارت بر بانکها ضعیف باشد، این روند میتواند بدون توجه به ظرفیتهای واقعی اقتصاد صورت گیرد و منجر به افزایش فشار تقاضا شود.
این افزایش نقدینگی بدون افزایش متناسب در عرضه کالا و خدمات، تورمزا است و بهویژه اگر توزیع این نقدینگی به صورت ناعادلانه و رانتی صورت گیرد، آثار تورمی شدیدتر و طولانیمدتتر خواهد بود.
ارتباط فشار تقاضا با سیاستهای یارانهای و حمایتی
یارانهها و حمایتهای مالی دولت اگر به درستی هدفمند نشوند، میتوانند فشار تقاضا را تشدید کنند. به عنوان مثال، پرداخت یارانه به گروههایی که صرفاً نقدینگی بیشتری در اختیار دارند، باعث میشود این گروهها قدرت خرید خود را افزایش داده و تقاضا برای کالاها و خدمات بالا رود.
این موضوع به ویژه در شرایطی که عرضه کالا و خدمات محدود است، موجب افزایش قیمتها و تشدید تورم میشود. نمونه بارز این مسئله را میتوان در پرداخت یارانههای نقدی یا تخصیص ارز ترجیحی دید که نهتنها مشکل تورم را حل نکرد بلکه با افزایش فشار تقاضا، تورم را تشدید کرده است.
تاثیر فشار تقاضا بر بازارهای دارایی
تورم فشار تقاضا علاوه بر بازار کالا و خدمات، بازار داراییها مانند مسکن، خودرو و ارز را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. وقتی نقدینگی افزایش یابد و تقاضا برای داراییها بالا رود، قیمت این داراییها نیز افزایش مییابد.
در ایران، افزایش قیمت مسکن و خودرو در سالهای اخیر نمونهای از این پدیده است. این افزایش قیمتها به طور مستقیم بر هزینه زندگی مردم تاثیر گذاشته و میتواند منجر به افزایش مجدد تورم شود؛ زیرا خانوارها برای جبران هزینههای بالاتر دارایی، مصرف کالاها و خدمات را افزایش میدهند که خود دوباره فشار تقاضا را تشدید میکند.
بررسی تجربه جهانی و مقایسه با ایران
در بسیاری از کشورها، کنترل تورم فشار تقاضا با سیاستهای پولی و مالی هدفمند امکانپذیر شده است. کشورهای موفق توانستهاند با سیاستهای انقباضی، رشد نقدینگی را مهار کرده و به تثبیت قیمتها کمک کنند.
اما در ایران، به دلیل محدودیتهای ساختاری، سیاسی و اقتصادی، اجرای سیاستهای موثر کنترل تورم دشوار است. علاوه بر این، مشکلاتی مانند تحریمها و وابستگی بودجه به نفت، کنترل نقدینگی و فشار تقاضا را پیچیدهتر کرده است.
ضرورت اصلاحات ساختاری
برای مقابله با تورم فشار تقاضا در ایران، اصلاحات ساختاری و سیاستی ضروری است. برخی از مهمترین اقدامات عبارتاند از:
-
کنترل رشد نقدینگی: کاهش خلق پول بدون پشتوانه و نظارت دقیقتر بر سیستم بانکی
-
کاهش هزینههای زائد دولت: کوچکسازی دولت و حذف تشکیلات غیرضروری
-
اصلاح نظام یارانهای: هدفمند کردن یارانهها به منظور کاهش فشار تقاضا
-
بهبود تخصیص منابع: کاهش رانتها و تضمین تخصیص منابع بر اساس معیارهای اقتصادی و بهرهوری
-
تقویت بازارهای مالی: افزایش عمق و شفافیت بازارهای مالی برای جذب نقدینگی مازاد به سمت سرمایهگذاریهای مولد
اجرای این اقدامات میتواند در بلندمدت به کاهش فشار تقاضا و کنترل تورم کمک کند.
گزارش از امیر صفره