به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمد تمنایی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان/// این روزها جمهوری آذربایجان، با سوءاستفاده از شرایط جنگ مستقیم نظامی مابین ایران با رژیم صهیونی و آمریکا، تحرکات شیطنتآمیز خود در مرزهای شمال غرب ایران را با تمرکز بر راهاندازی کریدور زنگزور افزایش دادهاست. زنگزور، طرح آمریکایی-اسرائیلی و کلانپروژهی ناتو با نقشآفرینی جمهوری آذربایجان و ترکیه است که راهاندازی آن، دسترسی مستقیم دو کشور همسایه یعنی ایران و ارمنستان را قطع میکند و مرز ۴۰ کیلومتری دو کشور را بطور کامل از بین میبرد. در صورت موفقیت محور غربی-عبری-ترکی در راهاندازی این طرح در قفقاز جنوبی، مرزهای بینالمللی شمال غرب ایران دستخوش تغییر میشود و تمامیت ارضی ایران با خطری بزرگ مواجه میگردد.
الهام علیاف، رئیس جمهور جمهوری آذربایجان که این روزها عملا به یک شریک راهبردی برای تقویت منافع رژیم تروریست صهیونی در منطقه تبدیل شدهاست، به دنبال آن است که با اجرای کریدور زنگزور، یکی از مهمترین مسیرهای اتصال چین و آسیای میانه به اروپا که از ایران میگذرد را به کلی حذف نماید؛ امری که مخاطرهی ژئوپلتیک جدی برای امنیت ملی ایران به دنبال خواهد داشت. کریدور به ظاهر اقتصادی زنگزور، در عمل میتواند کریدورهای بینالمللی شمال-جنوب و شرق-غرب عبوری از ایران را به انزوا بکشاند، شمال غرب ایران را به کانونی از بیثباتی منطقهای تبدیل کند، به نفوذ نظامی ناتو در مرزهای ایران وسعت ببخشد، و تنشهای قومیتی در مناطق مرزی آذربایجان ایران و ادعاهای ارضی جدید را تحریک نماید.
هشدار، جدی است: اگر ایران اقدام عاجل و قاطع انجام ندهد، بایستی خدای ناکرده به زودی شاهد از دست رفتن یک گذرگاه حیاتی ژئوپلتیک دیگر و شکلگیری یک سوریهی دیگر اینبار در مرزهای شمال غرب خود باشد. راهکارهای زیر بصورت عاجل و فوری بایستی دنبال شوند:
۱- حضور نظامی ایران در منطقهی مرزی ایران و ارمنستان، فعالانه گسترش یابد. هرگونه تحرک شیطنتآمیز در تغییر مرزهای بینالمللی منطقه، بایستی با واکنش نظامی قاطع و بدون ملاحظهی ایران مواجه گردد. دوران مماشات به سر آمدهاست.
۲- دیپلماسی فعال و خلاقانه با قدرتهای ذینفع به ویژه روسیه و چین، بایستی با جدیت دنبال شود. لازم است حساسیت روسها و چینیها نسبت به حرکت ناتو به شرق و داخل قفقاز و آسیای میانه، تحریک شود و در میدان عمل، فعال گردد.
۳- حمایت بدون ملاحظه و پنهانکاری از گروههای معارض با جمهوری آذربایجان، به ویژه جنبش تالشیها و جنبش حسینیون (مقاومت اسلامی آذربایجان)، در دستور کار جدی حاکمیت ایران قرار گیرد.
۴- حق مسلم ایران است که پایگاههای رژیم صهیونی در جمهوری آذربایجان، که پهپادهای اسرائیل از آن پایگاهها به مردم عزیز تبریز و رشت و تهران و سایر شهرهای کشور حملهور شدند، را منهدم کند و امنیت ملی خود را تضمین نماید. دولت علیاف باید تاوان سنگین خیانت به همسایهی خود را ببیند.
۵- سند توافقنامهی راهبردی جامع ایران و روسیه، در اسرع وقت بازنگری شود و همکاری دو کشور در حوزهی امنیتی و نظامی به آن افزوده گردد. در مقطع سرنوشتساز کنونی، کمتوجهی دولت ایران به نقش تعیینکنندهی روسیه در جلوگیری از تغییر معادلات به نفع جبههی ناتو و غرب، محل سؤال و ابهام است. نکتهی عجیب و قابل تأملی است: موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه، در سند توافقنامهی راهبردی جامع دو کشور گنجانده شدهبود، ولی متأسفانه با اصرار برخی عوامل در دولت چهاردهم، این بخش از همکاریها در سند نهایی حذف گردید! دلیل این موضع عجیب دولت کنونی ایران، در رابطه با همکاری نظامی و دفاعی با روسیه چیست؟ ستون پنجم غربگرا در میان مسئولان تصمیمساز ایرانی که مانع از انعقاد همکاری دفاعی در سند همکاری جامع ایران و روسیه شدند، کدام افراد یا جریانهای پشت پرده هستند؟ آیا استمرار این انفعال، نتیجهای جز تضعیف عمق استراتژیک ایران در بحبوحهی جنگ تعیینکنندهی نظم نوین منطقهای خواهد داشت؟
مسئولان کشور قبل از آنکه دیر شود، لازم است به مقابلهی عملی و غیر شعاری با تهدید وجودی کریدور زنگزور بپردازند؛ در غیر این صورت، واکنش دیرهنگام میتواند به یک فاجعهی ژئوپلتیک و سوریهسازی بعدی در مرزهای شمال غرب ایران منجر شود. وقت تنگ است!