تاریخ انتشار: پنجشنبه 1404/08/08 - 11:07
کد خبر: 547551

چرا بدون استقلال، پیشرفت غیرممکن است؟

استقلال، شاهرگ حیات ملی

استقلال، شاهرگ حیات ملی

استقلال به‌عنوان یکی از ریشه‌دارترین مطالبات ملت ایران، نه صرفاً شعاری سیاسی، بلکه راهبردی تمدنی و شرط بنیادین تحقق هویت، عزت و پیشرفت کشور است؛ مفهومی که از انقلاب اسلامی تا امروز محور مقاومت در برابر سلطه‌جویی قدرت‌های جهانی بوده است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ استقلال را باید یکی از پایدارترین و عمیق‌ترین مطالبات تاریخی ملت ایران دانست؛ مطالبه‌ای که در جریان انقلاب اسلامی، در کنار عدالت‌خواهی، آزادی‌طلبی در برابر استبداد، و معنویت‌گرایی، نقش مهمی در بسیج عموم مردم و شکل‌گیری هویت انقلابی ایفا کرد. همین خواسته مشترک، طیف‌های گوناگون فکری و سیاسی را گرد پرچم انقلاب اسلامی جمع کرد.

در تجربه تاریخی ملت ایران، استقلال ملی چنین معنا یافت: کشوری مستقل است که بتواند در عرصه سیاست داخلی و خارجی، بی‌آنکه زیر سایه قدرت‌های خارجی باشد، بر اساس منافع و مصالح خود تصمیم‌گیری کند و هیچ نیروی بیرونی نتواند در تصمیم‌سازی و اجرای آن دخالت کند. این استقلال سیاسی، نه‌فقط نوعی آزادی در عرصه جهانی است، بلکه مقدمه‌ای برای استقلال فرهنگی، اقتصادی، علمی و حتی فکری به‌شمار می‌آید. به همین دلیل، استقلال نه یک شعار سیاسی، بلکه حاصل حقوق ملت‌ها و تجلی اصل حاکمیت ملی است.

اگر هر فردی برای نام خانوادگی خود شأن و اولویت قائل است، عجیب نیست که یک ملت نیز بخواهد بر پایه اصول فکری، هویت تاریخی و منطق خود، منافع ملی‌اش را تأمین کند؛ عجیب آن‌جاست که از این حق محروم بماند.

استقلال؛ نه انزوا، بلکه تعامل عزتمندانه

استقلال‌خواهی تضادی با تعامل جهانی ندارد. آنچه اهمیت دارد، تعامل از موضع عزت و برابری است؛ مفهومی که در اسناد بین‌المللی با عناوینی چون «حق تعیین سرنوشت» و «خودمختاری ملی» نیز به رسمیت شناخته شده است. استقلال‌طلبی مانع از آن می‌شود که ملت‌ها جذب ساختارهای مسلط جهانی شده و به سوژه‌هایی منفعل یا صرفاً اجراکننده اراده دیگران تبدیل شوند.

در همین چارچوب، دستیابی به فناوری «هسته‌ای صلح‌آمیز» نیز نماد استقلال علمی و راهبردی است؛ زیرساختی کلیدی که امکان توسعه فناوری‌های پیشرفته را بدون وابستگی به دیگران فراهم می‌سازد. امروز انرژی هسته‌ای در اسناد رسمی بسیاری از قدرت‌های جهانی، یکی از پایه‌های امنیت ملی، استقلال سیاسی، امنیت انرژی و تقویت زیرساخت‌های پیشرفته به‌شمار می‌رود.

ریشه‌های تاریخی استقلال‌خواهی ایرانیان

روحیه استقلال‌طلبی، از ریشه‌دارترین عناصر هویتی ملت ایران است. از مقاومت در برابر یونان و روم، تا پایداری در برابر خلافت‌ها برای حفظ هویت فرهنگی و زبانی، از استقلال سیاسی و مذهبی دوران صفویه در برابر عثمانی، تا جنبش مشروطه و مبارزه علیه نفوذ بیگانگان، همه حکایت از یک سنت دیرپا دارد.

نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز اوج مقاومت اقتصادی علیه استعمار نفتی بریتانیا بود. انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، نقطه عطف این مسیر و تجلی کامل استقلال‌خواهی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اعتقادی بود.

پس از انقلاب نیز این مسیر با وجود هزینه‌های انسانی و مادی فراوان، از جمله شهادت دانشمندان هسته‌ای و تحمل گسترده‌ترین تحریم‌های بین‌المللی، ادامه یافته است. تاب‌آوری ملی در برابر فشارهای سیاسی و رسانه‌ای خارجی نشان می‌دهد استقلال‌خواهی، خط ممتد تاریخ معاصر ایران است.

تنها با درک همین تجربه تاریخی است که می‌توان فهمید چرا ملت ایران، دخالت‌های قدرت‌های بیگانه—از شرق و غرب—را عامل موثر بسیاری از مشکلات خود می‌دانند. از همین‌رو، شعار «نه شرقی، نه غربی» در انقلاب اسلامی، نفی وابستگی و تأکید بر استقلال بود؛ شعاری که هنوز زنده است.

استقلال در نگاه رهبر انقلاب

در اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی، استقلال نه‌فقط شعاری در دوران انقلاب، بلکه شاخص مسیر صحیح حرکت پس از انقلاب است. ایشان تأکید می‌کنند استقلال به‌معنای قطع رابطه یا رفتار خصمانه با دنیا نیست، بلکه ایجاد مانعی برای نفوذ قدرت‌ها و جلوگیری از تبدیل‌شدن منافع ملت ایران به حاشیه منافع دیگران است.

در این نگاه، اگر ملتی استقلال نداشته باشد، دو چیز را از دست خواهد داد:
۱) عزت نفس، افتخار و هویت
۲) منافع ملی

هرچند امروز دستاورد استقلال سیاسی جمهوری اسلامی روشن است، اما در سال‌های گذشته، برخی جریان‌ها آن را کم‌اهمیت یا حتی مانع پیشرفت معرفی کرده‌اند؛ روایتی که رهبر انقلاب آن را خطای فکری می‌دانند. به‌ویژه آنان که با اشاره به جهانی‌شدن، استقلال را «کهنه» می‌خوانند، حال آنکه جهانی‌شدنِ مسلط، اغلب چیزی جز تحکیم سلطه‌گرانه ساختارهای قدرت جهانی—از جمله بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول—نبوده است.

در منطق رهبری، اگر استقلال نباشد، پیشرفت نیز سرابی بیش نیست. نمونه آن، محدودیت جهانی بر انرژی هسته‌ای است؛ اگر جهانی‌شدن واقعی بود، چرا انرژی هسته‌ای—به‌عنوان یک فناوری راهبردی—باید در انحصار قدرت‌های بزرگ باقی بماند؟

استقلال هسته‌ای؛ خط قرمز حقوق ملت

ورود رهبر انقلاب به پرونده هسته‌ای با هدف دفاع از حقوق ملت بود. در این نگاه، کنار گذاشتن حق هسته‌ای، یعنی عقب‌نشینی از استقلال و از دست دادن حقوق ملی. بنابراین، حفظ حق هسته‌ای خط قرمز است. ایشان ضمن حمایت از «توافق خوب»—که عزتمندانه، منصفانه و مطابق با منافع ایران باشد—خطوط قرمزی را برای صیانت از استقلال تعیین کردند.

استقلال فرهنگی؛ سخت‌ترین میدان

در منظومه فکری رهبر انقلاب، استقلال فرهنگی در اوج مردم‌سالاری دینی قرار دارد و دشوارترین بخش استقلال به‌شمار می‌رود. زیرا اگر ملتی از نظر فرهنگی وابسته شد، حتی با داشتن قدرت سیاسی و اقتصادی، در نهایت اسیر خواهد بود. به‌همین دلیل، مبارزه برای استقلال فرهنگی از «واجب‌تر از واجبات» توصیف شده است.

تجربه دوران قاجار و پهلوی نشان داد که نفوذ فرهنگی بیگانه چگونه می‌تواند فرهنگ بومی را تضعیف کند، روحیه «ما نمی‌توانیم» را بپراکند و سرمایه‌های تاریخی و علمی کشور را کم‌ارزش جلوه دهد. انقلاب اسلامی راه بازگشت به هویت مستقل را گشود و «ما می‌توانیم» را به واقعیت تبدیل کرد.

برای تحقق استقلال فرهنگی، تکیه بر مبانی انقلاب و عناصر الهی فرهنگ ایرانی-اسلامی ضروری است. در این چارچوب، سبک زندگی اسلامی-ایرانی و تولید علوم انسانیِ مبتنی بر مبانی بومی، دو رکن مهم به‌شمار می‌روند.

در مقابل، هرگونه زمینه‌سازی برای سلطه فرهنگی بیگانگان، خط قرمز است. زیرا همین سلطه، ابزار تضمین‌شده نفوذ دشمنان است؛ به‌گونه‌ای که جامعه را به‌طور خودکار در مسیر مطلوب آنان به حرکت درمی‌آورد.

ترویج و اشاعه سبک زندگی غربی ـ‌به‌ویژه در لایه‌های ظریف‌تری همچون الگوهای مصرف، معنای خوشبختی، شیوه خانواده‌داری، هنر، معماری، تفریحات و حتی اخلاق اقتصادی‌ـ از مهم‌ترین راه‌های نفوذ فرهنگی و از پایه‌های شکل‌گیری وابستگی تمدنی به بیگانگان است. رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که این نفوذ، به‌مراتب خطرناک‌تر از سلطه سیاسی یا حتی اشغال نظامی است؛ چرا که اشغال نظامی را می‌توان با مقاومت‌های کوتاه‌مدت از میان برد، اما تسلط فرهنگی اگر در ناخودآگاه مردم رسوخ کند، گسست از آن امری طولانی‌مدت و دشوار خواهد بود.

یکی از نشانه‌های نفوذ فرهنگی، تغییر ذائقه عمومی نسبت به تولیدات هنری، ادبی و رسانه‌ای است. هنگامی که جامعه‌ای در برابر محصولات فرهنگی بیگانه دستِ پایین پیدا می‌کند و مصرف‌کننده صرفِ جریان‌های خارجی می‌شود، به‌تدریج توان روایت‌سازی مستقل را از دست می‌دهد. این امر به‌ویژه در عصر رسانه‌های اجتماعی و قدرت روایت تصویری اهمیت دوچندان یافته است؛ چرا که اکنون طراحی سبک زندگی، الگوهای مصرف، تصویر از خانواده ایده‌آل، معنای آزادی و حتی تعریف عدالت، بیش از آن‌که در دانشگاه‌ها یا مدارس شکل گیرد، در فضای مجازی، فیلم‌ها، سریال‌ها و شبکه‌های جهانی تولید محتوا ساخته و بازتولید می‌شود.

از همین منظر، استقلال فرهنگی امری به‌ظاهر نرم، اما در حقیقت سخت و تعیین‌کننده است. جامعه‌ای که استقلال فرهنگی ندارد، ولو دارای اقتصاد قوی، دانشگاه‌های پرشمار، صنعت پیشرفته یا حتی نیروی نظامی مقتدر باشد، در نهایت دچار ازهم‌گسیختگی هویتی می‌شود. به‌بیان دیگر، استقلال فرهنگی حافظ روحِ استقلال سیاسی است و بدون آن، باقی ابعاد استقلال تغذیه و هدایت نمی‌شوند.

در این میان، انقلاب اسلامی ایران یک نقطه عطف تمدنی است؛ زیرا توانست میان دین و استقلال رابطه‌ای ارگانیک برقرار کند. در دهه‌های پیش از انقلاب، برخی جریان‌های مدرن، استقلال را با دست کشیدن از هویت دینی و تاریخی ایران گره می‌زدند و چنین القا می‌کردند که راه پیشرفت تنها از مسیر تقلید بی‌چون‌وچرا از غرب می‌گذرد. در نقطه مقابل، قرائت سنتی و منفعل‌گرایانه‌ای نیز پدید آمده بود که به‌نام دین، از مواجهه با پیشرفت می‌گریخت. انقلاب اسلامی این دوگانه کاذب را شکست؛ هم استقلال را احیا کرد و هم آن را در بستر هویت دینی و تاریخی قرار داد و بدین‌ترتیب، الگویی نو در برابر جهان عرضه کرد: تمدن‌سازی بر پایه هویت بومی و با افق جهانی.

استقلال و هویت تاریخی ایران

بررسی تاریخ ایران نشان می‌دهد که استقلال‌خواهی نه پدیده‌ای نو، بلکه ریشه‌دار در حافظه تمدنی ایرانیان است. از مقاومت در برابر هخامنشیان در برابر یونان و سپس در برابر روم، تا ایستادگی ساسانیان در برابر هجوم‌های بیرونی، ایران همواره تلاش کرده هویت و ساختار سیاسی خود را حفظ کند. پس از ورود اسلام، اگرچه ایرانیان این دین را با آغوش باز پذیرفتند، اما هرگز استقلال فرهنگی و هویتی خود را از دست ندادند؛ شکل‌گیری مکاتب عرفانی، فلسفه اسلامی، علوم عقلی و ظهور بزرگانی چون فردوسی، ابن‌سینا، فارابی، حافظ، خواجه نصیرالدین طوسی و صدها چهره دیگر، بیانگر تلفیق موفق هویت ایرانی با اسلام و تلاش برای حفظ استقلال معرفتی در میان تمدن اسلامی است.

در قرون میانه، ایران بار دیگر در برابر خلافت‌های اموی و عباسی کوشید هویت مستقل خود را حفظ کند و با برآمدن سلسله‌هایی چون طاهریان، صفاریان و سامانیان، استقلال سیاسی خود را بازیافت. دوران صفوی نیز نقطه اوج تثبیت استقلال مذهبی و سیاسی در برابر امپراتوری عثمانی بود.

اما دوران مدرن و به‌ویژه عصر قاجار و پهلوی، بدترین تجربه‌های تاریخی ایران را از حیث وابستگی فرهنگی و سیاسی رقم زد. نفوذ اندیشه‌های غربی بدون پالایش بومی و تمایل به خودباختگی فرهنگی و تحقیر سنت‌های تاریخی موجب شد که نوعی احساس بی‌هویتی و بی‌اعتمادی به میراث خودی در میان نخبگان رواج یابد. این تلقی که «ایرانی نمی‌تواند»، ضربه‌ای جدی به خودآگاهی تاریخی ایرانیان زد و انفعال تمدنی را رقم زد. انقلاب اسلامی اما با طرح شعار «نه شرقی، نه غربی»، بار دیگر اعتمادبه‌نفس ملی را احیا کرد و نشان داد که ایران می‌تواند بدون اتکا به بلوک‌بندی‌های جهانی، جایگاهی مستقل و فعال در جهان داشته باشد.

استقلال؛ راهبرد امنیت ملی

در منطق انقلاب اسلامی، استقلال تنها یک آرمان اخلاقی یا هویتی نیست، بلکه یک راهبرد امنیت ملی است. کشوری که به قدرت‌های خارجی وابسته باشد، توان اتخاذ تصمیم‌های مستقل را در بزنگاه‌ها از دست می‌دهد و مجبور است منافع خود را قربانی خواسته‌های دیگران کند.

نمونه روشن آن را می‌توان در بحران‌های منطقه‌ای مشاهده کرد؛ کشورهایی که وابستگی شدید سیاسی، اقتصادی یا امنیتی به قدرت‌های خارجی دارند، در تعیین راهبردهای امنیت ملی خود آزاد نیستند. نمونه‌های فراوانی از این واقعیت را می‌توان در خاورمیانه، آمریکای لاتین، آفریقا و حتی اروپا مشاهده کرد؛ کشورهایی که مجبورند سیاست خارجی خود را نه براساس اولویت‌های ملی، بلکه در جهت منافع بلوک‌های قدرت تنظیم کنند.

از همین‌جا اهمیت انرژی هسته‌ای به‌عنوان ستون استقلال راهبردی روشن می‌شود. انرژی هسته‌ای نه‌تنها ابزاری برای تأمین انرژی پاک و ارزان است، بلکه پشتوانه‌ای برای امنیت ملی، قدرت بازدارندگی، رشد فناوری‌های نوین و توسعه صنایع پیشرفته محسوب می‌شود. از این روست که کشورهای پیشرفته جهان، بدون استثنا، در پی حفظ و گسترش ظرفیت‌های هسته‌ای خود هستند و حتی آن را در اسناد راهبردی خود به‌عنوان مولفه‌ای حیاتی برای استقلال و قدرت ملی تعریف می‌کنند.

استقلال؛ نقطه پیوند مردم‌سالاری دینی

در اندیشه رهبر انقلاب، استقلال نه‌فقط امری سیاسی، بلکه لازمه تحقق مردم‌سالاری دینی است؛ چرا که اگر سرنوشت کشور در دست بیگانگان باشد، مشارکت مردم مفهومی واقعی پیدا نخواهد کرد. استقلال به‌منزله فراهم آوردن ساحتی است که در آن مردم بتوانند آزادانه و بدون دخالت قدرت‌های خارجی، راه آینده خود را تعیین کنند.

به‌همین دلیل است که رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند: استقلال عین آزادی است و آزادی بدون استقلال بی‌معناست.
در نگاه ایشان، آزادی در چارچوب سلطه‌پذیری به‌جای آن‌که ابزار رهایی باشد، ابزار استحاله و وابستگی می‌شود.

چالش‌های استقلال در جهان امروز

یکی از مهم‌ترین چالش‌های استقلال در عصر جهانی‌شدن، پیچیدگی مناسبات اقتصادی و گسترش شبکه‌های اطلاعاتی است. در جهانِ به‌هم‌پیوسته امروز، مرزهای استقلال فرهنگی و اقتصادی بیش از گذشته تهدید می‌شوند. شرکت‌های فراملی، رسانه‌های جهانی، بانک‌های بین‌المللی و سازوکارهای مالی بر کشورها اثرگذاری مستقیم دارند و اگر کشوری نتواند با قدرت، سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی خود را طراحی و اجرا کند، به‌راحتی در معرض نفوذ و وابستگی قرار می‌گیرد.

از این رو، رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که استقلال به‌معنای انزوا از جهان نیست، بلکه به‌معنای تعامل همراه با حفظ هویت و منافع ملی است. آنان که استقلال را به معنای انزوا تفسیر می‌کنند یا از آن هراس‌افکنی می‌کنند، یا درک درستی از جهان امروز ندارند یا خواسته و ناخواسته در خدمت گفتمان سلطه هستند.

استقلال در منطق انقلاب اسلامی و اندیشه رهبر معظم انقلاب، یک پروژه یک‌بار مصرف یا شعاری مقطعی نیست، بلکه ستون فقرات هویت ملّی و راهبرد اساسی امنیت و پیشرفت کشور است. این استقلال ابعاد گوناگونی دارد ـ‌سیاسی، اقتصادی، علمی، فرهنگی و تمدنی‌ـ که همگی در ارتباطی ارگانیک با یکدیگر قرار دارند.

فراموش کردن استقلال، غفلت از گذشته تاریخی و هویت جمعی، و کوچک شمردن تلاش‌های ملت برای حفظ استقلال، نه‌تنها بی‌اعتنایی به خون شهدا و فداکاری‌های مردمی است، بلکه چشم‌پوشی از درس‌های تاریخی و نسخه‌برداری کورکورانه از الگوهای بیگانه است؛ نسخه‌ای که به‌کرات در کشورهای مختلف به شکست و وابستگی انجامیده است.

حفظ استقلال، مسئولیتی همگانی است؛ امری که با هشیاری فرهنگی، تلاش علمی، خودباوری اجتماعی، سیاست‌گذاری مستقل، و البته مقاومت در برابر فشارهای خارجی امکان‌پذیر است. ملت ایران نشان داده است که برای حفظ استقلال خود حاضر است هزینه بدهد؛ اما هرگز حاضر نیست شرف ملی، هویت تاریخی و ثروت استراتژیک خود را به بهای وابستگی به دیگران وبگذارد. این مسیر، همچنان ادامه دارد و آینده متعلق به ملت‌هایی است که بر پای هویت خود ایستاده‌اند و راه پیشرفت را از مسیر استقلال و عزت ملی جست‌وجو می‌کنند.

 گزارش از امیر صفره
مرتبط ها
نظرات
حداکثر تعداد کاراکتر نظر 200 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین جمهوری اسلامی ایران و آموزه‌های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
معرفی کسب و کارها
تاخیر در صدور ویزای اعضای تیم ملی فوتبال
جزئیات استخدام ۲۰۰ آتش‌نشان در تهران اعلام شد
جشنواره «ایران جوان» باید پیام امید و آینده‌نگری را به جامعه منتقل کند
مرحله پنجم کالابرگ برای هفت دهک جامعه تأمین شده است
شرط ریاض برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل
رشد آرام طلا و جهش حباب سکه
جدیدترین آمار دانشجویان خارجی کشور
پارک ICT آماده واگذاری زمین و تسهیلات به کنسرسیوم‌های مشترک فناوری است
ایجاد تالار ارزی ویژه شرکت‌های دانش‌بنیان
هدف دیپلماسی کشور، رفع تحریم‌هاست
حداکثر سقف معادل سازی دروس برای دانشجویان اخراجی و انصرافی اعلام شد
مرزبندی نظام پرستاری با جریان‌های مخرب و ناامیدکننده
گرانی و کمبود «دارو» دوباره به صحن مجلس آمد!
آمادگی سازمان غذا و دارو برای توسعه همکاری های آزمایشگاهی
شب فوتبالی‌ها با رئیس جمهور چگونه گذشت؟
شناگر ایران از فینال انصراف داد
انتشار یک تصویر از ترامپ جنجال برانگیز شد
خدا تختی را «جهان پهلوان» کرد
۷ کاربرد سیم افشان در ساختمان و صنعت
ضررهای استفاده از طلا برای مردان در علم پزشکی
چگونه در تهران سریع‌تر امداد خودرو بگیریم؟ ۷ نکتهٔ کاربردی
نظرسنجی
بنظر شما باتوجه به حوادث اخیر و شکست سنگین از ایران، چقدر احتمال فروپاشی رژیم صهیونیستی وجود دارد؟





مشاهده نتایج
go to top