به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در حالیکه سالهاست روابط واشنگتن و تلآویو در سطحی فراتر از یک اتحاد سیاسی یا نظامی تعریف میشود، شواهد تازه از درون خود رسانههای آمریکایی نشان میدهد اسرائیل عملاً نقش «پایگاه عملیاتی» ایالات متحده را در غرب آسیا ایفا میکند؛ نقشی که به واشنگتن امکان میدهد اهداف راهبردی خود از مهار ایران تا کنترل منابع انرژی و مسیرهای تجاری منطقه را بدون پرداخت هزینههای مستقیم انسانی و مالی سنگین پیش ببرد.
در همین زمینه، شبکه فاکسنیوز اخیراً گزارشی منتشر کرده که بر اساس گفتوگو با دو چهره برجسته حوزه امنیت ملی آمریکا، این واقعیت را به صراحت تأیید میکند. گفتوگو با فرد فلیتز، معاون رئیس مرکز امنیت آمریکا در مؤسسه «اول آمریکا» و رئیس سابق کارکنان شورای امنیت ملی، و نیز مایک ماکوفسکی، مدیرعامل مؤسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا (JINSA)، ابعادی تازه از نقش واقعی اسرائیل در معادلات واشنگتن را آشکار میسازد.
اسرائیل در خط مقدم دفاع از منافع آمریکا
فلیتز در این مصاحبه حمایت از رژیم صهیونیستی را بخشی از منافع استراتژیک ایالات متحده توصیف کرده و تصریح میکند: «ایالات متحده با دشمنانی در منطقه روبهرو است که اگر اسرائیل در آنجا حضور نداشت، واشنگتن ناچار بود شخصاً با آنان مقابله کند.»
ماکوفسکی نیز در تأیید همین دیدگاه، اسرائیل را «دفاع پیشرو آمریکا» در خاورمیانه نامیده و یادآور میشود: «سه مؤلفه تاریخی برای حضور آمریکا در منطقه وجود دارد؛ اسرائیل، نفت و مقابله با محور ایران.»
به گفته فلیتز، ایران و محور مقاومت «بزرگترین تهدید علیه منافع آمریکا» هستند و اقدامات اخیر اسرائیل را باید در راستای تضعیف تهران ارزیابی کرد. او در بخشی از گفتوگو حتی میگوید: «ما در ماه ژوئن به اسرائیل پیوستیم تا برنامه هستهای ایران را هدف قرار دهیم.»
این اظهارات صریح، از زبان کارشناسان نزدیک به نهادهای امنیتی آمریکا، نشان میدهد اسرائیل با تکیه بر تسلیحات و حمایت اطلاعاتی واشنگتن، در حقیقت مأمور اجرای سیاست مهار ایران در سطح منطقه است. به بیان روشنتر، اسرائیل پایگاه عملیاتی آمریکا در خاورمیانه است؛ پناهگاهی که بدون حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و مالی ایالات متحده، دوام چندانی نخواهد داشت.
حمایت دوجانبه در همه دولتها
فلیتز و ماکوفسکی هر دو تأکید میکنند که وابستگی متقابل میان واشنگتن و تلآویو، فراتر از دولتهای حزبی در آمریکا است. خواه جمهوریخواهان در کاخ سفید باشند، خواه دموکراتها، اصل حمایت از اسرائیل ثابت است. به گفته مدیرعامل مؤسسه JINSA، اعتبار جهانی آمریکا نیز به این حمایت گره خورده است؛ زیرا اگر واشنگتن از تلآویو پشتیبانی نکند، متحدان دیگر نیز نسبت به تعهدات آمریکا تردید خواهند کرد.
بر اساس دادههای منتشرشده از سوی مؤسسه «هزینههای جنگ» در دانشگاه براون، ایالات متحده از اکتبر ۲۰۲۳ تا سپتامبر ۲۰۲۵ دستکم ۲۱.۷ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل ارائه کرده است؛ رقمی که تنها بخشی از حمایتهای چندلایه واشنگتن از رژیم صهیونیستی را بازتاب میدهد. این کمکها، شامل تعهدات مالی و تسلیحاتیای است که یا در دو سال گذشته اجرا شده یا برای آینده برنامهریزی شده است.
در دوران ریاستجمهوری بایدن (اکتبر ۲۰۲۳ تا ژانویه ۲۰۲۵)، ۱۷.۹ میلیارد دلار تنها در سال نخست جنگ غزه هزینه شد. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵ نیز، ۳.۸ میلیارد دلار دیگر به تلآویو اختصاص یافت و تعهدات تازهای به ارزش حداقل ۱۰.۱ میلیارد دلار اعلام گردید. تداوم این روند، نشان میدهد حمایت از اسرائیل نه یک سیاست مقطعی، بلکه ستون ثابت سیاست خارجی ایالات متحده است.
جنگ دوازدهروزه؛ نبرد آمریکا با ایران در پوشش اسرائیل
در پرتو همین وابستگی ساختاری، بسیاری از تحلیلگران معتقدند جنگ دوازدهروزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی در واقع جنگ آمریکا علیه ایران بود؛ چراکه بدون حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و تسلیحاتی واشنگتن، چنین حملهای ممکن نمیبود.
براساس گزارش مؤسسه JINSA، در طول این جنگ ایالات متحده ۷۰ درصد از وظیفه مقابله با موشکهای ایرانی را برعهده داشت و در روزهای پایانی نیز مستقیماً وارد فاز تهاجمی شد تا ناتوانی اسرائیل در حمله به تاسیسات هستهای ایران را جبران کند.
گزارشهای اندیشکدهها و رسانههای غربی نشان میدهد آمریکا در همین بازه، ۲۵ درصد از ذخایر جهانی موشکهای پدافندی «تاد» را مصرف کرده است؛ در حالی که تولید سالانه این موشکها تنها ۱۲ عدد است و جایگزینی آنها بین ۳ تا ۸ سال زمان میبرد.
به بیان دیگر، کمتر از ۳۰ درصد رهگیریها توسط سامانههای اسرائیلی مانند آرو۲، آرو۳، فلاخن داوود و گنبد آهنین انجام شد و همان مقدار نیز عمدتاً در برابر پهپادها مؤثر بود، نه موشکهای بالستیک.
در این جنگ، ناوشکنهای آمریکایی حدود ۸۰ موشک ۳SM شلیک کردند که هزینه هر یک بین ۸ تا ۲۵ میلیون دلار برآورد میشود. مجموع هزینه مستقیم مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی برای آمریکا حداقل ۲.۱ میلیارد دلار بوده است؛ رقمی که هزینههای جانبی استقرار دو ناو هواپیمابر، جنگندههای F-22 و F-35، تانکرهای سوخترسان و عملیات سایبری را شامل نمیشود.
در نهایت، دونالد ترامپ نیز اخیراً اعتراف کرد که «فرماندهی اصلی حمله اسرائیل به ایران» را شخصاً برعهده داشته است؛ اظهاری که بیش از پیش تأیید میکند عملیات اسرائیل در حقیقت اجرای مستقیم سیاست آمریکا علیه تهران بوده است.
پایان توهم تفکیک سیاستهای واشنگتن و تلآویو
با وجود همه این شواهد، هنوز بخشی از جریانهای سیاسی داخلی در ایران – بهویژه طیف اصلاحطلب – همچنان بر تفکیک میان سیاستهای آمریکا و اسرائیل در قبال ایران تأکید دارند. این دیدگاه که پیشتر از زبان محمدجواد ظریف نیز مطرح شده بود («سیاستهای آمریکا و اسرائیل درباره ایران منطبق بر هم نیست»)، اکنون بیش از هر زمان دیگری بیپایه به نظر میرسد.
واقعیت آن است که همانطور که گزارش فاکسنیوز نشان داد، رژیم صهیونیستی نهتنها شریک، بلکه بازوی اجرایی سیاستهای ایالات متحده در منطقه است؛ و هرگونه تصور جدایی میان اهداف این دو قدرت، صرفاً بازتولید یک توهم سیاسی است که با واقعیات میدانی و شواهد رسمی مغایرت دارد.
گزارش از امیر صفره



