به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از علیرضا تسلیمی/// ۱. تقویم را که ورق میزنیم، برخی روزها تنها یک عدد نیستند؛ «هویت» اند.
۱۶ آذر از آن جنس روزهایی نیست که در غبار تاریخ گم شود یا تنها بهانهای باشد برای تریبونهای فرمایشی و کلیشههای تکراری.
۱۶ آذر، شناسنامهی بیداری دانشگاه است؛ روزی که "دانشجو" با جوهر خون، پای برگه استقلالخواهی این ملت را امضا کرد. آن روز که نیکسون، فاتحانه به تهران آمد تا ثمرهی کودتای ننگین ۲۸ مرداد را درو کند و دکترای افتخاری حقوق را در دانشگاهی بگیرد که هنوز بوی باروت میداد، گمان میکردند که "صدا" در گلوها خشکیده است. اما سه آذرخش در آسمان تاریک آن روزهای تهران درخشیدند. قندچی، بزرگنیا و شریعترضوی، پیش پای آن مهمانِ شوم قربانی شدند تا به تاریخ بفهمانند: دانشگاه پادگان نیست؛ سنگر است.
۲. ما که در مکتب این جنبش مشق سیاست کردهایم و سالهای جوانیمان را در راهروهای پرهیاهوی تشکلها گذراندهایم، خوب میدانیم که "جنبش دانشجویی" تنها یک واژه نیست؛ یک "روح" است در کالبد جامعه. شهید بهشتی (ره) چه زیبا فرمود که: «دانشجو مؤذن جامعه است؛ اگر خواب بماند، نماز امت قضا میشود.»
امروز که به عنوان عضوی از ادوار این جریان به صحنه مینگرم، بیش از هر زمان دیگری سنگینی این "اذان" را حس میکنم.
۱۶ آذر به ما یاد داد که دانشجو نباید "پیادهنظام استکبار" باشد، بلکه باید "دیدهبان" حقوق ملت باشد. خاصیت جنبش دانشجویی اصیل، نه محافظهکاری است و نه آنارشیسم؛ بلکه "بصیرت انقلابی" است. همان خطی که نه در برابر استکبار خارجی سر خم میکند و نه در برابر انحراف و ناکارآمدی داخلی سکوت میگزیند.
۳. امروز، دانشگاه میراثدار آن سه قطره خون است. اما رسالت ما تغییر کرده است؟ هرگز. اگر دیروز لولهی تفنگ استبداد پهلوی و استعمار آمریکا، سینهی دانشجو را نشانه رفته بود، امروز "جنگ شناختی"، "ناامیدی" و "سطحینگری"، قلب دانشگاه را نشانه گرفته است.
جنبش دانشجویی تراز، امروز آن جریانی است که در عین آرمانخواهی، واقعبین است. جریانی که عدالت را بدون ولایت، و پیشرفت را بدون استقلال، سرابی بیش نمیداند. ما آموختهایم که هزینه دادن برای آرمان، شرطِ "دانشجو بودن" است. چه آن روز که خون دادیم، چه امروز که باید "آبرو" و "زمان" بگذاریم تا گرهای از مشکلات مردم، از اقتصاد تا فرهنگ، باز کنیم.
۴. به عنوان برادری که سالها در این مسیر خاک خورده است، به نسل جوان و پرشور امروز میگویم: پرچم ۱۶ آذر، پرچم "نه" گفتن به سلطه است؛ چه سلطهی دلار و زورگویی کدخدا، و چه سلطهی اشرافیگری و فساد در داخل. مبادا صدایتان در هیاهوی سیاستزدگی گم شود. مبادا محافظهکاری، جایگزین انقلابیگری شود.
دانشگاه باید همچنان کانون جوشش فکر و "عدالت طلبی" باشد. مسیری که شهیدان انقلاب اسلامی در سنگر اندیشه پیمودند، نشان داد که دانشجو میتواند و باید، نیروی محرک و پیشبرنده اهداف نظام در حل چالشها باشد.
کلام آخر؛ ۱۶ آذر زنده است، چون ظلمستیزی زنده است. تا زمانی که دانشگاه میتپد، ایران زنده است. یاد آن سه یار دبستانی و تمام شهدای دانشجو گرامی باد که به ما آموختند: در کلاس تاریخ، تنها درسی که نباید پاس کرد، درس سکوت در برابر ظلم است.



