تاریخ : 1348,پنجشنبه 11 دي07:00
کد خبر : 1304 - سرویس خبری : آخرین اخبار صفحه اول

ماجرای زندان بنیاد شهید از زبان سعیده امین پور

3ماه از ارتحال امام گذشته بود که به یکی از مقامات بلندپایه نامه نوشتم. در آن نامه تأکید کردم به خانواده‌های شهدا رسیدگی نمی‌کنند و دائم حکم صادر می‌شود و محدودیت درست می‌کنند و حتی می‌گویند همسر شهید اجازه طلاق ندارد.

خبرنامه دانشجویان ایرانخبرنامه دانشجویان ایران»به نقل ازفارس: می‌خواهم برایت درد دل همسر شهیدی را یاد آوری کنم، درد دلی از آن دوران که شیخ مهدی خود زندان داشت، دادگاه داشت، قاضی داشت، و می‌گفتی از قوه قضاییه حکم داشتیم.

بر اساس این گزارش در این مطلب آمده است:
می‌خواهم برایت درد دل همسر شهیدی را یاد آوری کنم، درد دلی از آن دوران که شیخ مهدی خود زندان داشت، دادگاه داشت، قاضی داشت، و می‌گفتی از قوه قضاییه حکم داشتیم.

3 ماه از ارتحال امام گذشته بود که به یکی از مقامات بلندپایه نامه نوشتم. در آن نامه تأکید کردم به خانواده‌های شهدا رسیدگی نمی‌کنند و دائم حکم صادر می‌شود و محدودیت درست می‌کنند و حتی می‌گویند همسر شهید اجازه طلاق ندارد.

آن نامه را به جای آنکه به آن مقام بلندپایه برسانند، به کروبی دادند،

در عرض چند دقیقه و خیلی ضربتی آمدند سراغ من و مرا به زندانی در خیابان دزاشیب واقع در شمال تهران بردند.

دوشنبه من را بازداشت کردند و من 3 فرزندم را که 5 ساله، دبستانی و راهنمایی بودند را تا 3 روز بعد ندیدم.

زندان فضای بسیار کثیفی داشت و با عرض معذرت مثل محل نگهداری حیوانات بود.

شاید 200 نفر از همسران شهدا در آنجا زندانی شده بودند و روی در هم یک قفل آهنی بزرگ گذاشته بودند.

پنج شنبه همان هفته فرزندان من را هم گرفتند و آوردند.

کودک 5 ساله من از ترس دچار ناراحتی شدید شده و گریه کرده بود، چون آنها را به زور آورده بودند.

من آنجا فقط ذکر یا اباصالح ورد زبانم بود و همین هم نجاتم داد نه سفارش دیگران.

خانه من را هم پلمپ کرده بودند و به من نمی‌دادند. همه مردم محله چهارراه تهران‏پارس این را دیده‌اند و می‌دانند.

من چند ماه در تهران آواره بودم و هر شب منزل یکی از فامیل‌ها بودیم و بچه‌ها هم منزل خواهرم و مادرم بودند.

*از مهر تا بهمن خانه نداشتم.
آقای کروبی داخل زندان و در آن اتاق به من توهین کرد و من آنجا از ترس اعتراف کردم که ایشان را بخشیده‌ام،

حتی آنجا یک ضربه هم به سر من وارد کرد

آنچه خواندید ماجراهای زندان بنیاد شهید بود که از زبان خانم سعیده امین پور همسر شهید اسماعیلی بیان گردیده است.