تاریخ : 1393,سه شنبه 13 خرداد15:22
کد خبر : 131163 - سرویس خبری : یادداشت دین و اندیشه

مهدی زبردست

ارمغان مدرنیته

خبرنامه دانشجویان ایران: مهدی زبردست برزین// فیلم با شروعی مبهم که تاریکی صدای حرکت قطار و قبل از همه خونی که بر روی زمین جاری است نماد این ابهام شروع می شود. و از همین لحظه شروع می توان تصور سرگردانی و بیگانگی را در خود احساس کرد. سرگردانی ای که یقینا در آخر به ویرانی ختم خواهد شد و قبل از شروع فیلم از صدای تپشی که از حرکت قطار ایجاد می شود می توان این ویرانی و اضطراب را به خوبی درک کرد.

به هر صورت این فیلم روایت گر سرگذشت انسان امروزی و بحرانی که در مواجهه با زندگی روزمره و لایف استال خود که غالباً و نه لزوماً برگرفته از تمدن غربی و شبه روشنفکری وارداتی می باشد. لذا مشاهده می شود سرگردانی حاصل شده از این وضعیت آنقدر گنگ و غریب می باشد که شاید هرگز نتوان از دل روشنفکری و مدرنیته غربی مسیری برای رهایی و خروج از آن پیدا کرد. چراکه متاسفانه اصل روشنفکری و یا مدرنیته غربی به اصاله وارد ایران نشد، بلکه تنها برداشت و قرائتی تحریف شده و نارس در قالب شبه روشنفکری و شبه مدرنیته به ایران تحمیل شد و از این روی مشاهده می شود مشکلات جوامع شبه روشنفکر و شبه مدرن بسیار پیچیده تر و بعضا بغرنج تر از جوامع غربی می باشد.

در نتیجه زمانی که برای مواجهه با این اشباح به علوم انسانی اسلامی و یا ایرانی مراجعه می کنیم آن را ابتر دیده و زمانی که به ناچار به علوم انسانی غربی هم پناهنده می شویم بازهم این علوم عصر مدرنیته را ناقص و غیر پاسخگو می یابیم. چراکه ما چیزی ساخته ایم که تحریف شده و غیر اصیل می باشد، از این روی ما می مانیم و مرحله عملی بدون مرحله اول و دوم که جهان بینی و ایدءولوژی می باشد.

در این فیلم هم ما شاهد به انتها رسیدن مسیر حرکت زن اغواگر می باشیم که حالا بعد از از دست دادن زیبایی که نمادی است از فردیت و اعتماد به نفس و ثروت که نمادی است از اجتماع و غرور، سعی در نجات خود دارد. منتها حال بعد از اینکه سال ها به همنوعان خود پشت کرده، اینک آنها هستند که سعی در کمک به او دارند، اگرچه گذشته این زن مانع از یاری به او می گردد.

در این فیلم نسرین که حالا نمادی از زن اغواگر و خودخواه می باشد، انسانی که از شبه روشنفکری، باری به هرجهت بودن را به ارث برده تا جایی که حتی فرزند خود را در این راه ترک کرده، اینبار دلداده مردی می شود که نه شبه روشنفکر بلکه در مسیر تقلید از شبه روشنفکر ها می باشد، مردی که بعد از سال ها قصد پشت سر گذاشتن سنت را داشته منتها همچنان ملاکات آن را برای خود با ارزش می شمارد.

اما اینبار نه غرور و دروغ بیمارگون نسرین که گذشته او از طرفی و صداقت او از سوی دیگر مانع این وصل سنت و بازگشت از شبه ها می باشد و در انتها باز هم به سرگردانی و حیرانی بی بازگشت ختم خواهد گشت.

و این تاثیرات همان تقلیدی می باشد که پشتوانه ایدءولوژیکی نداشته و لذا پاسخی هم برای آن نمی توان یافت. تقلیدی که نه ابتدا و بنیانی داشت ونه انتها و غایتی.

 


کد خبرنگار : 16