به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ جمعیت در تمامی جوامع بشری یا ساکن و یک جانشین و یا در حال کوچ هستند؛ که طیف ساکن آن در دو مقوله شهری و روستایی قابل بررسی است اما کوچ نشینان به خاطر مسائل معیشتی در طی یک سال دست کم دو بار تغییر مکان می دهند.
توزیع شهری و روستایی جمعیت
یکی از جنبههای توزیع جغرافیایی جمعیت، تفکیک آن برحسب جمعیت شهری و روستایی است. در حال حاضر میزان شهرنشینی در کشوهای مختلف جهان روز به روز رو به افزایش است، به طوری که رشد جمعیت شهری سریعتر از رشد جمعیت جهانی است، بنابراین شهرنشینی را میتوان یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی و جمعیتی عصر حاضر دانست.
ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، در کشور ما تعریف شهر طی سرشماریهایی که در سالهای 1335 تا 1375 صورت گرفته متفاوت است؛ در سرشماری ای که سال 1335 صورت گرفت، شهر به جایی گفته میشد که جمعیت آن معادل 5هزار نفر بود در حالی که بر اساس سرشماری سالهای 1345 و 1355 تمامی مراکز شهرستان ها - بدون در نظر گرفتن جمعیت آنها- شهر محسوب شدند.
اما در سرشماری سال 1365 دارا بودن مقدار معین جمعیت از تعریف حذف شد و شهر به جایی گفته شد که در زمان سرشماری دارای شهرداری باشد و به نوعی داشتن شهردار نیز به عنوان یکی از گزینههای مهم برای تعریف شهر در نظر گرفته شد. همچنین این تغییر با توجه به تعریف شهر در قانون جدید تقسیمات کشوری ایجاد شد که در آن تمامی نقاط دارای شهرداری در زمان تصویب قانون را شهر دانسته و ایجاد شهرداری در نقطه ای دیگر را در آینده موکول به داشتن حداقل 10هزار نفر جمعیت کرد؛ با این رویکرد در سرشماری سال 1375 نیز این تعریف، یعنی دارا بودن شهرداری، ملاک تفکیک شهر از روستا شد.
بعد از تعریف شهر در مقابل، تعریف ده یا روستا نیز مهم است. در ایران، ده یا روستا از گذشته یک واحد اجتماعی- تشکیلاتی و جایی محسوب میشد که در آن گروههایی از مردم آن مناطق برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم جمع می شدند.
از آنجایی که ده، اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، از قرون گذشته و تا امروز برقرار بودهاست. بد نیست برای مشخص کردن تحولات جمعیتی شهری و روستایی در کشور و همچنین درصد باروری و میزان امید به زندگی به جداول زیر نگاهی بیاندازیم:
جدول شماره 1: تحولات درصد رشد سالانه جمعیت ایران به تفکیک مناطق شهری و روستایی
جدول شماره 2: باروری کل، مرگ و میر عمومی و امید زندگی
دلایل رشد شهر نشینی
اما این اساس زندگی ، جای خود را به شهرنشینی داد؛ مساله ای که رشد آن به چند عامل بستگی دارد که تقریبا در تمامی جوامع سنتی و صنعتی صدق می کند.
بطور کلی برای عوامل رشد جمعیت شهر نشین 4 مورد در نظر گرفته می شود که عبارتند از، رشد طبیعی جمعیت شهری، مهاجرت به شهرها به خاطر جاذبه موجود در آنها، طبقهبندی مجدد شهرها (رشد مناطق روستایی و تبدیل آن به شهر) و ضمیمه شدن مناطق جدید به شهرها، که معمولا در سطح کشوری هر چهار عامل یاد شده موثر هستند.
جمعیت شهرنشین و رشد آن در ایران به دوره انقلاب شاه و ملت و اصلاحات ارضی باز می گردد؛ در آن زمان شاه با رویکرد خود برای توسعه شهرها درصدد بر آمد تا با کشاندن ملاکین روستایی به شهرها و وارد کردن آنها به حوزه کارخانه داری و تولید، جمعیت شهر نشین را افزایش دهد.
این آغاز ماجرای رشد شهری در ایران بود که باعث شد جامعه روستایی هر روز کوچکتر شود. و امروز ما در ایران شاهد کلانشهرهای بزرگی هستیم که تقریبا تمامی ساکنان آن جزو شهرهای کوچک و مهاجرین روستایی هستند.
بزرگترین و پرجمعیتترین شهر کشور در قرون اخیر شهر تهران بوده که در طول مدت زمانی که از سرشماریهای کشور میگذرد، همواره بیش از یک ششم جمعیت شهری کشور را به خود اختصاص داده است.
تهران پایتخت کشور و تنها کلانشهر آن تا سال 1355 به شمارمی رفت و اعمال سیاستهای تمرکزگرا بر برتری و رشد بیرویه آن به شدت تاثیر گذاشته است.
شاید برنامه ریزانی که در صدد انتقال فئودالها و مالکان زمینهای کشاورزی به شهرهای بزرگ بودند در ذهن خود به جامعه صنعتی بسان بریتانیا، استرالیا یا آمریکا میاندیشیدند اما امروزه این پرسش مهم مطرح است که چرا رشد شهرها در ایران نه تنها فرصتی برای صنعتی شدن پدید نیاورد بلکه تهدیدی نیز برای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و روستا محوری محسوب شد.
بی شک زمینههای فکری شهرنشینان امروزی ایران که روستائیان و ملاکان دیروزی بودند بزرگترین چالش در برابر آنها برای ورود به جامعه صنعتی شهری بود.
یکی از مسائل مهم دیگر در این رابطه ماهیت و شیوهای بود که ایران برای صنعتی شدن آن را در پیش گرفت. شیوهای که نه تنها شباهتی به کشورهای صنعتی خواستگاه انقلاب صنعتی نبود بلکه کاریکاتوری از یک جامعه مصرفی بود و لذا شهرهایی که به تبع این رویکرد ایجاد شد نه تنها فرصتی در این زمینه ایجاد نکرد بلکه تبدیل به تهدید بافت سنتی و روستایی محور اقتصاد ایران شد که تا به امروز هم کشور نتوانسته از این مشکلات سر بلند کند.
جمعیت روستایی
این را هم باید اضافه کرد که روستاها در جوامع سنتی محور اقتصاد بشمار میروند؛ در ایران نیز با وجود پیشرفتهای بسیار در ارتباط با صنایع مدرن همچنان واحدهای روستایی از اهمیت فوق العادهای برخوردارند. اما این فرصت و فاکتور مهم در اقتصاد، این روزها اوضاع خوبی ندارد و به واسطه برخی چالشهای روز با تهدید بسیار مهمی رو در رو است که کاهش جمعیت آن مهمترین تهدید در پیش روی جمعیت روستایی است به طوریکه نتایج سرشماری سال 90 نشان از کاهش نسبت جمعیت روستایی به زیر 30 درصد دارد. یکی دیگر از چالشهای مهم در برابر جمعیت روستاها کاهش نرخ زاد و ولد در آنهاست؛ جایی که حاکمیت معمولا و به طور سنتی به عنوان بانک افزایش جمعیت به آنها وابسته است.
دکتر عادل آذر رییس مرکز آمار ایران در اواخر آذر ماه 1390 درباره نتایج اولیه سرشماری نفوس و مسکن گفت: بر اساس نتایج اولیه آمارگیری جمعیت کشور در سال 90 به 74 میلیون و 961 هزار و 702 نفر رسید که این رقم در سال 1385 معادل 70 میلیون و 495 هزار و 782 نفر بود. به این ترتیب نرخ رشد جمعیت کشور حد فاصل سال 85 تا 90 از 1.6 درصد به 1.3 درصد کاهش یافت به طوری که نسبت مردان به زنان در سال 90 در کشور 51 به 49 درصد بود و نسبت جمعیت شهری به روستایی نیز براساس نتایج اولیه آمارگیری 71 به 29 درصد، در حالی که این نسبت در سال 85 همان رقم 51 به 49 درصد بود اما نسبت جمعیت شهری به روستایی 68 به 32 درصد بود.
بر اساس آمارها طی 20 سال گذشته رشد جمعیت روستایی کشور کاهش یافته و از 21/1 درصد به منهای 44/0 درصد در بازه زمانی سالهای 75 تا 85 رسیده که بخشی از این کاهش میتواند به علت کاهش زاد و ولد و بخشی دیگر به علت مهاجرت و جستوجوی کار باشد.
جدول شماره 3: میزان باروری کل گروه های قومی و کل کشور
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در گزارشی در 30 مرداد 1390 در این باره می نویسد: رشد منفی جمعیت در تمام مناطق روستایی کشور طی دو دهه مشاهده میشود؛ به طوری که فقط پنج استان کشور با رشد مثبت جمعیت مواجه بودهاند.
مناطق روستایی استانهای فارس، کهکیلویه و بویر احمد، هرمزگان، کرمان و سیستان و بلوچستان با اینکه دارای رشد مثبت جمعیت بودهاند اما طی سالهای یاد شده رشد جمعیت در آن مناطق هم نسبت به دورههای گذشته افول کرده است. به طوری که رشد جمعیت طی این سالها در استانهای سیستان و بلوچستان از 05/3 به 71/2 درصد، فارس از 91/0 به 18/0، کهکیلویه و بویراحمد از 83/2 به 04/0، کرمان از 83/1 به 54/1 و هرمزگان از 08/3 به 85/1 درصد کاهش یافته است.
استانهای یزد، تهران و چهار محال و بختیاری از جمله استانهایی هستند که کاهش رشد جمعیت مناطق روستایی در آنها بسیار محسوس است به طوری که رشد جمعیت در مناطق روستایی این استانها به ترتیب از 15/4 به منهای 92/0، از 26/2 به منهای 07/2 و از 2/3 به منهای 61/0 درصد رسیده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، تعداد آبادیهای کشور در سال 1365 برابر با 65 هزار و 349 آبادی بود که در سال 1385 این تعداد به 63هزار و 904 آبادی رسیده است؛ این مساله در حالی است که تعداد شهرهای کشور از 494 شهر در سال 1365 به یکهزار و 12 شهر در سال 1385 رسیده است.
جدول شماره 4: رشد منفی جمعیت در مناطق روستایی کشور طی سالهای 1370-1390
فارغ از اینکه علل کاهش جمعیت ایران در این دهه در مناطق روستایی و شهری چه بود می توان این نتیجه را برآورد کرد که وضعیت فعلی، نتیجه سیاستهای اشتباه تنظیم جمعیتی است. سیاستهایی که میتواند در این برهه از زمان و برای کشوری در موقعیت ایران که در درون تحولات بزرگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و در عین حال صنعتی است پیامدهای بسیار بدی داشته باشد. با این وصف امروز جمعیت در مناطق روستایی و شهری در ایران به لحاظ ریشه و خاستگاههای خود و تعلق آنها به قومیتهای مختلف، از نقطه نظر بافت جمعیتی، طرز تفکر، گرایشها، رویکردها و شیوههای زندگی تفاوتهایی دارند و همین تفاوتها و نگاهها علاوه بر اینکه فرصتی را در اختیار سیاست گذاریهای کلان کشور گذاشته تهدیداتی را هم میتواند در صورت مدیریت نامناسب در پی داشته باشد.
گزارش از خدیجه مرادی