تاریخ : 1393,چهارشنبه 25 تير17:50
کد خبر : 136086 - سرویس خبری : یادداشت

یزدان محمدی

مسئله حجاب

خبرنامه دانشجویان ایران: یزدان محمدی//  امروزه در هر محفل یا جشنی، کلاس درس یا تاکسی، مترو و یا هر جای دیگری که وقتی برای صحبت کردن میان چند نفر باشد یکی از بحث های که پیش کشیده می شود موضوع حجاب امروزی زنان و مردان و یا رابطه میان دختر و پسر قبل از ازدواج می باشد.

اما چرا باید چنین مطالبی برای عموم مردم جامعه مهم باشد؟

آیا حجاب یک پیشرفت یا عقب ماندگی است؟

چگونه یک زن مسلمان حجابی رابرای خود برمی انگیزد که موجب انگشت نما شدن در جامعه شود؟

شهید مطهری در کتاب «مساله حجاب» علل پیدایش حجاب را در ریشه های مختلف فلسفی، اجتماعی؛ روانی و... بررسی می کند.

حاج ملا احمد نراقی در کتاب ارزشمند خود برای قوه شهویه سه حالت در نظر می گیرد: «افراط» که از آن به «شره» تعبیر می شود.

«تفریط» که آن را «خمود» می نامند و «اعتدال» که از آن به «عفّت» تعبیر می‌نماید و عفّت را مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله می داند.

در نتیجه آنچه از خمیرمایه غالب تعریف‌ها برمی آید، عفّت به معنای رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل است.

البته با رعایت شرط اعتدال؛ یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم، بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم؛ زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی به ودیعت نهاده است.

دکتر غلامعلی حدادعادل در پایان کتاب "فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی"  بدون رجوع به تاریخ گذشته و فرهنگ ها دلایل دیگری بر لزوم پوشش ارائه می کند.

از جمله این که:

برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد یک کالا و جنس پست می کند و ارضای غریزه جنسی به معنی همگانی و همه جایی کردن مسئله جنسیت نیست. زنی که تن و اندام خود را در معرض دید می گذارد می خواهد با زنانگی خود جایی برای خود در دلها یا شخصیتها بیابد نه انسانیت خود. بی بندوباری در پوشش بنیاد خانواده را متلاشی می کند.

غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری در بقای خانواده بیشتر می شود. باید گفت که بی لباسی، عریانی وخود نمایی آفت زندگی خانوادگی است و در یک کلام بی حجابی ریشه درخت خانواده را می خشکاند.»

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست،  احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

یک صاحب نظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد.

آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین، مربیان و مسئولان است که  در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند.

اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

برخی کارشناسان می گویند:اگر اینگونه ارتباطات دختر و پسربه عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت.

سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود.

اینجاست که نقش کارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی که مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشکارتر می شود.

از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری، معنوی و عقلی هم بشود.

در جامعه سنتی ایران که این روزها رفته رفته نوعی آزادی نیمه کاره در حوزه اجتماعی را تجربه می کند، ارتباط دختر و پسر به صورتی لجام گسیخته در حال دگرگونی است و متاسفانه این موضوع بصورت پنهانی و خزنده در میان جوانان و نوجوانان در حال گسترش است.

شهید مطهری با زیرکی با ذکر یک مثال تاریخی موضوع فساد اخلاقی را چنین بازگو می کند:

اصل دومى که از قرآن مجید در این زمینه می ‏توان استنباط کرد صلاح و فساد اخلاق فردى است. جامعه از افراد تشکیل مى‏شود. شخصیت افراد به اخلاق و خُلقیات و ملَکات و فضائلشان است. جامعه‏ اى قابل بقاست که افرادش دچار فساد اخلاق نباشند. افرادى که به «راحتى» خو گرفته‏اند، به عیاشى و هرزگى خو گرفته‏اند، به قمار و شراب خو گرفته‏اند، به رشوه خو گرفته‏اند، به ربودن حقوق یکدیگر خو گرفته‏اند، به قساوت نسبت به یکدیگر خو گرفته‏اند افراد فاسدى هستند.

و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‌داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.

چون هرچه انسان از این فسادها بیشتر مرتکب بشود آن احساس شرافت و عزت و انسانیت در او می ‏میرد.وقتى که این امور در میان آنها بود، انسان هایى پوک و پوچ می شوند، انسان هایى که جز براى شکم و دامنشان و جز براى زندگى روزمره فکر نمی کنند؛ حتى فکرشان فاسد می ‏شود، نه فقط اخلاقشان فاسد مى‏شود. و تاریخ چقدر از این [نمونه ‏ها] نشان داده!

اندلس اسلامى یک تجربه بسیار روشن در این زمینه است. …دنیاى مسیحیت خودش را در مقابل این مهد تمدن ناتوان مى‏بیند ولى چشم به آن دوخته است. نمی تواند کارى از پیش ببرد چون انسان هایش انسان هاى درستى هستند. نقشه می ‏کشد، نقشه فساد اخلاق: اگر کارى بکنیم که اخلاق جوانانشان را فاسد کنیم موفقیم.

استاد متفکر شهید مطهری در کتاب اخلاق جنسی می گوید:

برای ما مسلمانان که علاقه دو همسر را به یکدیگر یکی از نشانه های وجود خداوند می دانیم (که در آیه 21 سوره روم به آن اشاره شده است) و نکاح را سنت و تجرد را یک نوع شر به حساب می کنیم، هنگامی که می خوانیم یا می شنویم بعضی از آیین ها علاقه جنسی را ذاتا پلید وآمیزش جنسی را- ولوبا همسرشرعی و قانونی – موجب تباهی و سقوط می دانند، دچار تعجب می شویم.

نکته ‏اى که یاد کرد آن ضرورت دارد، دقّت و توجّه مستمر به عوامل تهدید کننده ارتباط سالم است. این عوامل با توجّه به نوع ارتباط تغییر می کنند؛ براى مثال عوامل آسیب رسان به ارتباط اقتصادى با یک مسلمان با عوامل تهدیدگر ارتباط اقتصادى با غیرمسلمان تفاوت دارد. مهم‏تر از آن، ارتباط اقتصادى با انسان غیرمسلمان به دقّت و احتیاط بیش‏ترى نیازمند است. از آن‏جا که غیرمسلمان به بسیارى از مقررات اقتصادى دینى معتقد نیست، باید در ارتباط با وى به ویژگی ‏هاى شخصیتى، آیین و نظام اعتقادى و ویژگی هاى طبیعى و زیستى و روانى و اخلاقی ‏اش توجّه داشت تا ارتباط از ناحیه این عوامل آسیب نبیند. هر نوع ارتباط با جنس مخالف به حساسیت و مواظبت خاصّ نیاز دارد؛ زیرا جاذبه طبیعى و زیستى دختر و پسر، به ویژه در سنین جوانى، زمینه انحراف ارتباط هاى انسانى را فراهم می سازد و ارتباط ها را تحت تأثیر قرار می ‏دهد.

براین اساس، شارع مقدس به ما هشدار می دهد که هر گاه دو غیر همجنس، در قالب هر ارتباطى، در مکانى خلوت و دور از دید دیگران قرار گیرند شیطان نیز با آن‏ها خواهد بود و روابط صحیح را تهدید مى‌‏کند.

افزون بر مطالب یاد شده، نکته دیگرى که حساسیت این نوع ارتباط را فزونى مى‏بخشد، پیامد منفى شکست یا منحرف شدن روابط انسانى از ناحیه جاذبه جنسى و زیستى است. اگر ارتباط درستى از این ناحیه به انحراف گراید، سبب از دست رفتن آبرو و حیثیت اجتماعى و سرمایه زندگى و ارزش و کرامت انسانى دو طرف مى‏گردد که هرگز جبران‏پذیر نیست؛ هر چند آسیب‏ هاى دیگر چون شکست مادى و ناتوانى در یادگیرى و یاددهى و از دست رفتن فرصت‏ ها قابل جبران و ترمیم می ‏نماید.

از سوى دیگر، گستردگى تأثیر آسیب بر آمده از جاذبه جنسى به گونه ‏اى است که تنها به دو طرف رابطه محدود نمی ‏شود و افراد بسیار و حتّى‏ نسل بشر را فرا می ‏گیرد.

*دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی کرمانشاه


کد خبرنگار : 17