تاریخ : 1393,شنبه 04 بهمن18:31
کد خبر : 155563 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

دانشجویان چطور رحیمی را پای میز محاکمه کشاندند؟

پایان هفته گذشته بود که در میان اخبار، نتیجه قطعی حکم محمدرضا رحیمی اعلام شد محمدرضا رحیمی پیش تر و در اواخر دولت نهم به یکی از افراد حلقه کرج (کردان، رحیمی، جهرمی) شناخته می شد. حلقه ای که نفوذ دادن آنها به مناصب گوناگون اعتراض ها را برانگیخت.

خبرنامه دانشجویان ایران: در مبارزه با مفاسد اقتصادی، دیدگاهی وجود دارد که می گوید «برای انجام کارهای بزرگ از برخی مفاسد چشم پوشی کنیم» این دیدگاه آنجایی مهم می شود که مفسد اقتصادی اگر مرتکب جرائم کوچک شده است از انجام جرائم بزرگ هم ابایی نخواهد داشت به خصوص آنکه اگر مسئولیت ها به افراد علاوه بر ثروت «قدرت» هم بدهد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدرضا رحیمی دقیقا با همین تفکر به برخی مناصب نفوذ داده شد چه اینکه اگر در همان ابتدای کشف مفاسد، جلوی او گرفته می شد تا این حد، فساد پیش نمی رفت.

*محمدرضا رحیمی و حلقه کرج

پایان هفته گذشته بود که در میان اخبار، نتیجه قطعی حکم محمدرضا رحیمی اعلام شد محمدرضا رحیمی پیش تر و در اواخر دولت نهم به یکی از افراد حلقه کرج (کردان، رحیمی، جهرمی) شناخته می شد. حلقه ای که نفوذ دادن آنها به مناصب گوناگون اعتراض ها را برانگیخت.

دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور را باید یکی از سردمداران معترضان باند کرج دانست که معتقد بودند جراحی فساد حتی اگر خونریزی زیادی هم داشته باشد از مرگ جلوگیری خواهد کرد. اعتراض آنها به نفوذ دادن کردان همان سال 87 نتیجه داد؛ اعتراض به رحیمی پس از 6 سال و امروز نتیجه داد.

از همان ابتدا، درباره هر یک از این سه نفر گمانه های بسیاری درخصوص فساد اقتصادی مطرح بود.

با انتصاب مرحوم کردان به وزارت کشور این گمانه ها به اوج خود رسید و در اواخر دولت دهم نیز با طرح اختلاس بزرگ، جهرمی نیز از کار برکنار شد تا این گمانه ها قوت گیرد. محمد رضا رحیمی نیز یکی از این سه نفر بود که با طرح باند فساد در خیابان فاطمی پرونده ای در خصوص مفاسد وی نیز مطرح شد.

در گزارش قصد داریم برخی از مواضع ضد فساد دانشجویان درباره باند کرج را بازخوانی کنیم. مواضعی که قطعا جزئی از همه مواضع دانشجویان است. مواضعی که باعث شد تا رحیمی بگوید «اگر یکی از اتهامات فساد مالی اش ثابت شود، حاضر است دستش را قطع کند».

حالا این اعتراضات به ثمر نشسته و از اظهارات دانشجویان مشخص است که منتظر دادگاهی شدن برخی و صدور احکام برخی دیگر هستند. فرجام مهدی هاشمی و عبدالله جاسبی چگونه خواهد بود؟

*اعتراض به باند کرج در حسنیه امام خمینی(ره)

اعتراض به باند کرج را باید یک سال پیش از انتخابات سال 88 بررسی  کرد در جائیکه مرحوم کردان به وزیری وزارت کشور رسید در آن ایام وی آن قدر قدرت داشت که کسی جرات اعتراض به او را نداشت اما یکی از دانشجویان (سلطانی عضو وقت شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل) در دیدار با مقام معظم رهبری در ماه رمضان سال 87 گفت: در حالی که در نظام جمهوری اسلامی، هیچکس فراقانونی نیست و همه در مقابل قانون یکسان بوده و در صورت تخلف و اقدام مجرمانه تحت پیگرد و مورد برخورد قرار میگیرند، در کمال ناباوری شاهد آنیم، فردی در مسند وزارت کشور جمهوری اسلامی قرار گرفته که لا اقل شائبه ی جعل مدرک تحصیلی توسط وی چند ماهی است که موجب اعمال فشارهای گوناگون در داخل و خارج به نظام گشته است و با این وجود نه مجلس هشتم از او توضیح میخواهد، نه از سوی قوه قضائیه برخوردی صورت می گیرد و نه وزیر کشور خود را موظف به پاسخگویی می داند.

این اظهارات آنچنان با تکبیر بلند دانشجویان در حسینیه امام خمینی(ره) مواجه شد که از همانجا می شد حدس زد یکی از پایه های باند کرج متزلزل شده است.

استیضاح و برکناری کردان آنچنان ضربه ای بود که بانیان سپردن مسئولیت به آنها، دیگر حاضر نبودند رحیمی و جهرمی را هم از دست بدهند تا جائیکه بعدها احمدی نژاد در جلسه ای (مرداد 89 جلسه با برخی اعضای دفتر تحکیم) با برخی از دانشجویان گفته بود "آقای رحیمی حتی یک خط تخلف هم ندارد و من چون مطمئن ایشان تخلفی ندارد بنابراین از او استفاده کردم" اما این پایان عدالتخواهی دانشجویان نبود.

یکسال بعد انتقاد و در بحبوحه فتنه 88 و در حالی که برخی ترجیح به سکوت دربرابر نقاط شاذ دولت داشتند اما این دانشجویان بودند که بدون محافظه کاری نظر خود را صریح اعلام کردند.

مهدی طوسی که در دیدار سال 88 سخن می گفت با بیان اینکه «سخنان و توضیحات رئیس‌جمهور دکتر احمدی‌نژاد را در خصوص انتخاب گزینه های معرفی شده از رسانه ی ملی شنیدیم، بگذریم که بسیاری از این توجیهات را منطقی نیافتیم» می گوید: اینگونه انتخاب و طرد بدون حجت برخی نیروهای ارزشی، متخصص و توانمند را نشأت گرفته از تأثیرپذیری ایشان (احمدی نژاد) از حلقه کردان، رحیمی و مشایی می دانیم و ضمن اینکه به واسطه این معلوم الحالان تا کنون دلخوری های زیادی برای مردم متدین و انقلابی ایران فراهم آمده است، اعلام می نماییم که جنبش دانشجویی مسلمان که با هیچ فرد یا گروهی در پیگیری مطالبات مردم و رهبری عقد اخوت نبسته است.

سال 89 نیز این اعتراض ها ادامه می یابد و این بار محمد افکانه در جملاتی می گوید: چه کنیم، که دلمان از، دست چپ و راست رئیس جمهور خون است. آخر مگرمی شود از عدالت، مبارزه با اشرافی گری، ویژه خواری و زیاده خواهی دم زد، اما به افرادی با سوابق نه چندان روشنِ قضائی وحتی دارای برخی جرائم ثابت شده اعتماد نمود و بالاترین ظرفیت های اجرایی را به آنان سپرد. و حتی بنا بر اخبار واصله تمام قد جلوی بررسی پرونده اش درمقابل دستگاه قضائی ایستادگی نمود!

*لب اعتراض دانشجویان چه بود؟

دامنه اعتراض ها به رحیمی آنجایی شدت گرفت که پس از رحیم مشایی وی به عنوان معاون اول برگزیده شد. لب اعتراض دانشجویان به این باز می گشت که چرا چنین فردی با این سوابق باید در جایگاه معاون اول رئیس جمهور قرار گیرد!

جنبش عدالتخواه دانشجویی در نامه ای به احمدی نژاد در دی ماه 88 می نویسد: انتصاب جناب آقای رحیمی به عنوان معاون اولی ریاست جمهوری ضربه‌ای دیگر بر پیکره طرفداران دلسوزتان بود. با گذشت چندی از انتصاب ایشان و تلاش‌ها و سوالات برخی نمایندگان- اتفاقا از طرفداران اصلی شما در انتخابات بودند- و نشنیدن پاسخی از سوی ایشان، سوالات و ابهامات فراوانی در مورد عملکرد و سابقه ایشان باقی گذارده است. ارتباطات ایشان در دولت‌های گذشته خصوصا دولت سازندگی و مسائل گذشته میان ایشان و رئیس آن دولت و شواهد موجود در مورد روحیه متملقانه ایشان محل تعجت و سؤال است!

این نامه می افزود: در موردی دیگر اقدام توهین‌آمیز و تعجب برانگیز در پخش چک‌های پنج میلیونی در میان نمایندگان مجلس در حین استیضاح مرحوم کردان را از سوی ایشان شاهد بودیم. همه این موارد و همچنین سولات فراوان نمایندگان مجلس درباره وضعیت مدرک تحصیلی ایشان همچنان از جانب ایشان بی‌پاسخ مانده است. با وجود این ابهامات، ایشان را به معاون اولی خود برگزیدید و جالب‌تر آنجاست که جلسات "ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی" نیز به ریاست ایشان برگزار می‌شود.

صدها جلسه و نقد پس از این ها بود که در دانشگاه های مختلف برپا شد و نمایندگانی از مجلس در دانشگاه ها حاضر شدند.

عمق نفوذ باند فوق آنجایی اسف بار می شد که رگه هایی از مجلس نیز حامی کردان- رحیمی بود و نامه هایی در حمایت از وی در مجلس هفتم منتشر می شد. نفوذ در مجلس نشان می داد آنطور که الیاس نادران می گفت یک فساد پیچیده که رگه هایی از آن در ساختارهای حکومت (دولت و مجلس) نفوذ داده شده، شکل گرفته است. بروز این واقعیت آنجایی بود که همان جریانی که از ریاست بلند مدت عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد حمایت می کرد، حامی باند کرج بود!

در یکی از جلسات دانشجویی در دانشگاه شاهد در برنامه ای با عنوان «ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه» بر پا شده بود الیاس نادران گفت: زمانی که بحث رحیمی معاون اول رئیس جمهور مطرح شد یکی از نمایندگان به بنده گفت که طرح این مبحث بی تقوایی بود البته بعضی از نمایندگان به بنده گفتند که چرا پاسخ این نماینده را نمی دهید؟ من اعلام کردم که این نماینده یکی از رابطین رحیمی با نمایندگان مجلس به شمار می آید، با این وضعیت بنده به وی چه بگویم؟

این روزها نیز و پس از مشخص شدن حکم رحیمی برخی برای تطهیر احمدی نژاد مدعی شده اند که رحیمی در دوران معاون اولی جرمی مرتکب نشده است و این در حالی است که همانطوری که دانشجویان معترض بودند چنین فردی با این سوابق نمی بایست در حلقه نزدیکان رئیس جمهور واقع می شد.

آنچنان که دبیر سیاسی وقت اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در اردیبشهت 91 و در سالروز صدور فرمان هشت ماده ای رهبر انقلاب برای مبارزه با فساد اقتصادی با اشاره به روی کارآمدن دولت دهم می گوید: این دولت، دولتی بود که رئیس جمهورش در همان سال 88 در میدان ولیعصر اعلام کرد، اولین لایحه‌ای که به مجلس می‌برد لایحه رسیدگی به اموال مسئولین خواهد بود ولی هنوز که سه سال از آن ماجرا می‌گذرد این مسئله به نوعی مسکوت مانده است.

وی با بیان اینکه در برخی نزدیکان رئیس جمهور شائبه فساد اقتصادی در کارنامه و پرونده‌هایشان مطرح است، گفت: متأسفانه تاکنون رئیس جمهور هیچ پاسخ روشن و شفافی در این خصوص ارائه نکرده است.

این فعال دانشجویی با اشاره به ذکر نام معاون رئیس جمهور در دادگاه فساد بیمه گفت: جمهوری اسلامی اینقدر به بالندگی، قوام و ثبات رسیده است که برخورد با مفسدین و دانه درشت‌های متصل به حکومت هم خللی در آن به وجود نمی‌آورد و از همین جهت از دستگاه قضا انتظار می‌رود تا قاطعانه با مفسدین اقتصادی برخورد کند و از برخورد با دانه درشت‌ها هراس نداشته باشد.

تیر ماه 91 نیز نامه دیگری خطاب به رئیس قوه قضائیه منتشر شد نامه ای که می گفت: جمهوری اسلامی ایران آنقدر به ثبات رسیده است که دادگاهی کردن و پای میز محاکمه کشاندن برخی متهمان چه معاون اول و چه فرزند یک مقام عالی رتبه برای پاسخ گویی به سوالات فراوان، هیچ خللی در ثبات آن ایجاد نمی کند.

معمای آوردن رحیمی

اما در اینکه بالاخره چه کسی رحیمی را در این ورطه کشاند سوالی است که امروز از سوی برخی برای تطهیر احمدی نژاد مطرح می شود؛ مسئله ای که گویا برخی تازه آن را کشف کرده اند اما پیش از این افراد مختلف پاسخ داده اند.

اولین بار احمد توکلی در نشست سالیانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور در شیراز در شهریور 90 در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "دولت پدیده ای دارد به نام آقای رحیمی که طرح ایشان در فضای سیاسی کشور اولین بار در مجلس هفتم صورت گرفته است. در مجلس هفتم شما و همفکرهای شما که تقریبا مجلس هم دست شما بود و ایشان در این مجلس به ریاست دیوان محاسبات کشور رسیدند.چگونه ایشان از مجلس رای اعتماد گرفت و اصلا چه کسی ایشان را معرفی کرد؟" گفت: "آقای رحیمی دروغگو را می فرمایید دیگر؟! سوال بسیار خوبی است و عرض کنم که آقای رحیمی نامزد آقای باهنر و عبداللهی بودند و نامزد بنده و یقیه دوستان، جناب آقای دکتر رهبر بود. بین ما مصاف سختی در گرفت و نهایتا 13به 9 باختیم و آقای رحیمی را رئیس دیوان محاسبات کردند. او به این مقامات رسید بوسیله کسانی که بعدا بیشتر با آقای احمدی‌نژاد بیشتر رابطه پیدا کردند. همین گروه سنتی مجلس در انتخابات ریاست مجلس هفتم با طرفداران دولت هماهنگ شدند و آقای حداد عادل را با آن وضع زشت از ریاست انداختند."

اما مهرماه 90 محمدرضا باهنر در واکنش به این اظهارات گفت: "آقای رحیمی در دیوان محاسبات خیلی موفق عمل کرد. حالا آقای توکلی هم بعضی مطالب را می‌فرماید و به من محبت دارد و خوب است من هم درخصوص جلسه‌ای که به همراه ایشان و آقای رحیمی داشتم مطلبی بگویم. ما در زمان حضور آقای رحیمی در دیوان محاسبات در همان مجلس هشتم، جلسه 3 نفره‌ای با حضور آقایان توکلی و رحیمی داشتیم. من در آن جلسه به آقای رحیمی توصیه می‌کردم که خیلی سختگیرانه عمل نکن، اما آقای توکلی به من تشر می‌زد که چرا حالا که آقای رحیمی به این خوبی کار می‌کند می‌خواهی مزاحم او بشوی. یعنی آقای توکلی با من بحث می‌کرد که تو چرا نمی‌گذاری آقای رحیمی کارش را بکند."

وی در ادامه گفته است: "توصیه من هم در آن جلسه این بود که شما اگر اینقدر تند بروید، زود عرق می‌کنید و گرفتار می‌شوید و از این دست توصیه‌های مدیریتی به ایشان داشتم، ولی در کل این حرف درست است که بنده در این که آقای رحیمی به ریاست دیوان محاسبات برسد نقش داشتم و معتقدم که در آنجا دوران خوبی را گذراند."

با این حال به نظر می رسد ریشه ختم ماجرای رحیمی به زندان و محکومیت، صرف نظر کردن مسئولین –خواه نمایندگان مجلس و خواه مسئولان قوه مجریه- از جرائم و سوابق افراد است که فکر می کند در انجام کارهای بزرگ جرائم کوچک قابل بخشش است چه اینکه اندکی تامل در منش محمدرضا رحیمی پرده از واقعیات بر می داشت.

آبان ماه سال 74 اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت در حالی در که در ششمین سال ریاست جمهوری اش را پشت سر می گذاشت، برای اولین بار سفری چند روزه به استان کردستان داشت.

رجانیوز روحیه تملق گویی رحیمی را اینگونه شرح داده بود، پس از انجام این سفر، استانداری کردستان با انتشار کتابی با عنوان «دیدار سردار سازندگی از کردستان سرزمین عشق و دوستی» به بررسی نتایج این سفر پرداخت.

استاندار وقت کردستان در مقدمه این کتاب، زیبایی‌های این سفر را خارج از توان گفتار و نوشتار دانسته و آن را منحصر به فرد و در هاله ای از نور ایمان و ایثار و جوانمردی عنوان کرده است.
محمدرضا رحیمی در ادامه هاشمی رفسنجانی را این گونه توصیف می کند: «آقای هاشمی را محبوب می پندارند که تنها یار نیست، یاور نیز هست. او را جانانه کرم پیشه ای می انگارند که از کنعان انقلاب اسلامی به مصر کردستان قدم می گذارد، عاشقانه عزیزش می دارند و با تمام هستی خریدار محبتش می گردند.»

وی همچنین اوج زیبایی این سفر را این گونه شرح داده است: «اوج زیبایی این دلدادگی در حرکت غرور آفرین آن پیرزن سقزی تجلی می کند که با تمام داراییش که در یک رأس بز خلاصه می شود، در صف خریداران یوسف انقلاب اسلامی قرار می گیرد و اشک شوق از چشمان آقای هاشمی جاری می سازد.»

رحیمی در ادامه می افزاید: نکات قابل ملاحظه ای در لحظات دیدار حضرت ایشان از مناطق کردستان وجود دارد که حقیقتاً جز در آثار اساطیری و مبالغه ها و اغراق های شاعرانه تصور آنها در باور هیچ کس نمی گنجد، مگر آن که انسان خود بوده و به رای العین مشاهده کرده باشد و حیرت و اعجاب و ناتوانی ما در ترسیم آن عظمت ها از همین جا ناشی می شود. پیرمرد مریوانی خطاب به رئیس جمهوری محبوب خود در حالی که گریه امانش نمی دهد، می گوید: اگر فرزندی داشتم، ذبیح مقدمت می کردم.»

رحیمی در انتهای این مقدمه «دستاوردهای شیرین این سفر مبارک» را تبدیل کردستان به یک استان برخوردار و فروزان شدن چشم انداز توسعه و ترقی کردستان می داند و هاشمی رفسنجانی را «شخصیت ممتاز جهان اسلام و سردار دلاور سازندگی» می خواند.

یکی از فصول این کتاب، به اشعار و نثرهایی که در جریان این سفر سروده و نوشته شده، اختصاص یافته است. در یکی از این اشعار با عنوان پرتو خورشید آمده است:

ای رییس دولت خدمتگزار، ای هاشمی
با قدومت شهرمان همچون گلستان آمده
ناکسان را حسرت و بخل و حسد مهمان بود
غافلند از نعمتی کز سوی یزدان آمده
یا رب از لطف تو خواهم طول عمر هاشمی
زآنکه با حسن نظر از بهر عمران آمده

در یکی دیگر از این اشعار با عنوان کاروان سالار بیداری به تمجید از هاشمی رفسنجانی ومحمدرضا رحیمی پرداخته شده است:

دولت ملت نو از هاشمی پاینده باد
می سپارد شخص را دولت سرای خویشتن
چون رحیمی حاکمی فرزانه دارد کاردان
هر کسی باید که بنشیند به جای خویشتن
کوری چشم حسودان منافق این دو یار
کرده در دل‌های مردم باز جای خویشتن

در بخش دیگری از این کتاب با چند نفر از هنرمندان بدون ذکر نام آنها مصاحبه شده است: «با آمدن آقای هاشمی به کردستان تمام جنبه ها به خصوص امور فرهنگی رو به ترقی خواهد رفت و تمام این حرکات و این سفر تحت مدیریت بسیار هوشمندانه استاندار کردستان بوده است.»

یک هنرمند خوشنویس هم می گوید: «حرکت های آینده همگی از برکات سفر پربرکت ریاست محترم جمهری به کردستان است که آن هم باز می گردد به ایثار و ازخودگذشتگی استاندار با تجربه و دردآشنای استان جناب آقای رحیمی.»

همچنین در این کتاب که در 350 صفحه منتشر شده تصویر مشهور آرایش تراکتورهای جمع‌آوری شده از سطح استان کردستان در استقبال از هاشمی رفسنجانی موجود است.


کد خبرنگار : 22