خبرنامه دانشجویان ایران: محسن جمالزاده// امروزه شاهد تحرکاتی به خصوص در برخی از جوامع اروپایی هستیم که با حمایت دولت های غربی  از ابزارهای مختلفی برای بد جلوه دادن چهره مسلمانان و اسلام استفاده کردند و این واقعیتی است که در این جوامع برای مقابله با اسلام و فرهنگ آن وجود دارد که اصطلاحا از آن با عنوان" اسلام هراسی" یاد می کنند هر چند که پدیده اسلام هراسی برای مهار گسترش تفکر اسلامی دارای عقبه تاریخی به اندازه خود اسلام است اما شدت گرفتن آن در هر برهه ایی می تواند بازگو کننده مختصات آن برهه باشد.

اسلام هراسی امروز به شکل های مختلفی بروز می کند که می توان وارونه جلوه دادن آن برای پوشاندن چهره واقعی اسلام و از طرفی معرفی مسلمانان به عنوان قوم خشونت طلب؛خونخواه و وحشی را از نمود های بارز اسلام هراسی بر شمرد .

اما واقعا علت چیست که امروزه اسلام هراسی تبدیل به یک سیاست راهبردی برای دولت های غربی شده است؟ اندکی تامل در سیاست های این دولت ها در طول تاریخ گواهی می دهد که آنان تنها زمانی به مقابله برخواسته اند که گسترش یک تفکر را تهدیدی برای تحکیم حاکمیت خود دیده اند.

و حقیقتا هم این دولت ها حق دارند نگران باشند چرا که از یک طرف در دنیای آنها همه مکتب ها بجز لیبرالیسم غربی به بن بست رسیده اند و از طرفی هم اگر به آمار هایی که از سال های اخیر منتشر شده است توجه کنیم بیش از بیست میلیون مسلمان در کشورهای اروپایی زندگی می کند که به صورت فزاینده ایی هم در حال گسترش است یعنی طی سال های آینده درصد قابل توجهی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا را مسلمانان تشکیل خواهند داد.

نظام لیبرال دموکراسی هم دوران زوال خود را طی می کند چرا که نتوانسته جامعه آرمانی که برای جوامع ترسیم کرده بود محقق کند به طوری که غالب نیاز های این جوامع از نیاز های فطری و اعتقادی گرفته تا نیازهای مادی از طرف این مکتب بی پاسخ مانده است و نسل جدید که در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات با بحران هویت و پوچی مواجه شده است را بلا تکلیف رها کرده است و از طرفی ملت های دیگر در نقاط مختلف جهان هم اگر تا کنون دل به شعارهای آرمانی نظام سلطه بسته بودند امروز نا امنی و عقب ماندگی و استعمار فرهنگی را با تمام وجود در کشورهای خود احساس می کنند؛ براحتی می توان لیبرال دموکراسی را در سراشیبی سقوط دید به گونه ایی که جامعه جهانی تشنه جایگزینی است که بتواند پاسخی برای همه مطالبات او داشته باشد و بی شک می توان یکی از نمود های گذر از پیچ تاریخی را در زوال لیبرال دموکراسی دید.

شناخت شرایط حاکم بر جامعه جهانی و خصوصا جوامع غربی این مطلب را برای ما روشن می سازد که زمان آن رسیده است تا در راستای مقابله با سیاست اسلام هراسی مسلمانان به معرفی صحیح اسلام و برطرف کردن جهل وعدم اگاهی نسبت به حقیقت اسلام بپردازند.

می توان این فرصت را از جمله عللی قلمداد کرد که باعث شد تا مقام معظم رهبری طی نامه ایی جوانان اروپایی و آمریکای شمالی را مورد خطاب قرار دهند ایشان در این نامه به شکل موعظه خیر خواهانه آنان را دعوت می کند تا به اسلام شناسی حقیقی از منابع اصلی اسلام پرداخته و از اسلام سازی های دروغین اجتناب کنند

ایشان در این ارتباط بدون واسطه با ملت ها به تبیین نظام جهانی پرداخته و نظم جهانی و تاریخ عملکرد دولت های غربی را مطالبه گرانه به چالش می کشد تا مخاطبان در فضایی شفاف بتوانند عوامل بحران هویت جامعه خود را تشخیص دهند

این خلاقیت مقام معظم رهبری می تواند گام موثری در شکستن فضای سیاه و غبار آلودی باشد که نظام سلطه با ابزار مختلف از جمله رسانه برای منحرف کردن افکار ملت ها و بهره برداری های خود ایجاد کرده است.