تاریخ : 1394,شنبه 05 ارديبهشت18:57
کد خبر : 164754 - سرویس خبری : آخرین اخبار صفحه اول

موذی‌ترین کشور، در صف اول رابطه با ایران

خبرنامه دانشجویان ایران: روزنامه جوان نوشت: خیابان فردوسی در منطقه مرکزی تهران را شاید بتوان بی‌اغراق یکی از کریدورهای اصلی اقتصاد ایران عنوان کرد. البته این کریدور یک بزرگراه یا یک ریل راه‌آهن یا حتی جاده نیست. خیابان فردوسی کریدوری نامرئی است که دیدن آن نیاز به کمی دقت دارد.  در این کریدور روزانه یکی از مهم‌ترین شاخص‌های بازار ایران یعنی قیمت ارز آزاد تعیین می‌شود؛ ارزی که  از صرافی‌های این خیابان به داخل شاهرگ‌های اقتصاد خصوصی ایران پمپاژ می‌شود و از زمان جهش نرخ آن در سال 91 به دغدغه فعالان اقتصادی دولتی و خصوصی و شاید تک تک خانواده‌ای ایرانی تبدیل شده است. اما خیابان فردوسی یک ویژگی بی‌همتای دیگر هم دارد و آن هم تجمع تعدادی از مهم‌ترین سفارتخانه‌های غربی در حوالی آن است. سفارتخانه‌های کشورهای روسیه، آلمان، ترکیه، ایتالیا و فرانسه در آن حوالی قراردارد ولی در بین تمام اینها، سفارت انگلستان تأثیر عمیق‌تری نسبت به همسانان غربی خود داشته است؛ تأثیری که میراث آن تنها نفرتی عمیق و دامنه‌دار در پس‌زمینه ذهنی ایرانیان نسبت به میراث ملکه بوده است.

از تحریم بانک مرکزی تا سقوط سفارت

سفارت انگلستان از سال 2011 و در پی هجوم دانشجویان انقلابی به آن تعطیل شده است. تابلوی«سفارت تعطیل است» بر دیوار قرمزرنگ سفارت به چشم می‌خورد و پرچم بریتانیا نیز همچنان به زیر کشیده شده است.

البته این بار اول نبوده است که در سفارت بریتانیا در ایران تخته بوده است، اما این بار گره خوردن این تعطیلی با مسئله غامضی همچون پرونده هسته‌ای ایران بازگشایی آن را با مشکل روبه‌رو کرده است. اساساً اعتراضات دانشجویان ایرانی به سفارت انگلستان ریشه در رفتار امپراتوری ملکه در پرونده هسته‌ای این کشور داشت.

بریتانیا گرچه در دوران دولت اصلاحات به همراه کشورهای آلمان و فرانسه  برای حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران تلاش کرده بود، اما به تدریج تبدیل به یکی از اصلی‌ترین مخالفان این برنامه در همگرایی کامل با نئو‌محافظه‌کاران امریکایی تبدیل شد.

دولت بریتانیا طی هشت سال گذشته در فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران به همراه امریکا همواره پیشگام بوده و به دلیل مرکزیت لندن در معادلات جهانی این پیشگامی فشاری مضاعف را به ایران وارد کرده است. بر اساس اسناد ویکی لیکس، وزارت امورخارجه امریکا متحد کشورهای اروپایی در تحریم مالی و نفتی ایران را به دولت لندن واگذار کرد.
به عنوان مثال مقامات آلمانی در سال 2010 به دلیل روابط گسترده اقتصادی با ایران به شدت درباره حضور در تحریم اقتصادی و سیاسی ایران تردید داشتند، اما سفر مقامات وزارت امورخارجه انگلستان به این کشور آلمانی‌ها را وادار به تن دادن به تحریم همه جانبه بانک‌ها و صنایع ایرانی کرد.

ناگفته نماند که بریتانیا در تحریم بانک مرکزی ایران و عدم تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی پیشقدم شد و به صورت رسمی این لایحه را به شورای اتحادیه اروپا تقدیم کرد و خود نیز به صورت یکجانبه بیمه کشتی‌های نفتکش ایرانی و مبادلات بانکی با ایران را متوقف کرد؛ واقعه‌ای که به تسخیر سفارت انگلستان و قطع روابط ایران و بریتانیا انجامید.

 مسابقه برای برقراری رابطه با تهران آغاز شده است

اما از سال 2011 تاکنون سیب دیپلماسی با ایران چندین بار چرخ خورده است و حالا رقابت‌های پشت پرده بر فتح بازارهای ایران به جای تحریم‌های مالی و اقتصادی متمرکز شده است.

ایالات متحده امریکا پیش از روی کار آمدن دولت روحانی در ایران از طریق کشور عمان مسیر مذاکراتی مخفی را با ایران گشود و نیکلاس برنز دیپلمات ارشد خود را به مدیریت آن گمارد. مذاکراتی که به مذاکرات کانال عمان معروف شد و درنهایت به امضای تفاهمنامه ژنو بین ایران و کشورهای عضو 1+5 انجامید.

هم اکنون نیز پس از مذاکرات لوزان و چشم‌اندازی که برای امضای تفاهمنامه جامع اتمی و لغو تحریم‌ها وجود دارد، سبب شده است تا غربی‌ها مسابقه‌ای پنهان را برای برقراری ارتباط با ایران آغاز کنند که از هم اکنون می‌توان در رفت‌و‌آمدهای هیئت‌های تجاری به ایران آن را دید.

جنجال هیئت امریکایی و سکوت انگلیسی

این روزها با نگاهی به سر خط برخی روزنامه‌های ایرانی می‌بینیم که سخن از هیئتی امریکایی است که به تهران سفر کرده و البته در بین آنها مدیرانی از شرکت‌های بزرگ اقتصادی نیز حضور داشتند و در جریان سفر خود با قائم‌مقام وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و یکی از روحانیون ارشد وابسته به اصلاحات دیدار کردند.

سفری که با یک مهمانی مزین به آهنگ « happy» فارل ویلیامز کمی حاشیه‌ساز شد و برخی‌ها از زمینه‌سازی امریکایی‌ها برای بازگشت به ایران و گرفتن سهمی مناسب از بازار ایران سخن گفتند؛ سهمی که شرکت‌های فعال در حوزه فناوری اطلاعات و همچنین شرکت‌های نفتی سهم اصلی را در آن خواهند داشت.  اما در این میان بقیه کشورها در  کجای این مسابقه برای گرفتن سهم بیشتر از بازار ایران قرار دارند.

 این فرانسوی‌های خشمگین

چندی پیش روزنامه فیگارو طی گزارشی مبسوط از سفر هیئتی از سنای فرانسه و بازارگانان این کشور به ایران سخن گفت؛ گزارشی که از آمادگی این کشور برای یک جهش اقتصادی پس از رفع تحریم‌ها سخن می‌گفت، اما این گزارش لحنی تلخ داشت.

این لحن زمانی خود را نشان می‌داد که یکی دیگر از رؤسای بنگاه‌های بزرگ اقتصادی فرانسه به فیگارو گفت که در سفرش به تهران به همراه جمعی از رؤسای شرکت‌های فرانسوی از مرکز مخابرات و ارتباطات ایران بازدید کردند و در نهایت تعجب متوجه شدند که تمامی تجهیزات این مرکز امریکایی هستند.

از آن تلخ‌تر این واقعیت بود که رقبای تاریخی فرانسوی‌ها یعنی شرکت‌های انگلیسی‌ها نیز در حال فتح بازارهای ایران هستند و در این میان فرانسوی‌ها گرفتار بازی‌های مسخره سیاسی شده‌اند.
شاید این سؤال برای یک ناظر ایرانی نیز به وجود بیاید که چه شده که انگلیسی‌ها با وجود اینکه خصمانه‌ترین رفتار را در مقابل برنامه هسته‌ای ایران داشته‌اند، اما هم اکنون در فتح بازارهای ایران از همه پیشتازترند.

 تیغ انگلیسی تیزتر است

در پاسخ به این سؤال باید گفت که روابط قدیمی 200 ساله ایران و بریتانیا که آغاز آن به معاهده همکاری دو کشور در جنگ‌های ایران و روسیه باز‌می‌گردد، شاید مهم‌ترین دلیل برای این باشد که تیغ لابی انگلیسی‌ها تیز‌تر از همپیمانان غربی آنها است.

در کنار آن حضور نزدیک به 200 هزار ایرانی در انگلستان، روابط وسیع و ریشه‌دار اقتصادی بین ایران و شرکت‌های انگلیسی و تحصیلات وسیع نخبگان ایرانی در دانشگاه‌های بریتانیایی را می‌توان از دلایل نفوذ عمیق این کشور در تاروپود سیاست ایران نام برد. اما در شرایط کنونی و به‌خصوص با وجود بازنبودن سفارتخانه‌ها در دو کشور و پیشرفت مذاکرات هسته‌ای، تلاش انگلیسی‌ها برای فتح بازارهای ایرانی به طور مشخص از سه کانال عمده شامل هیئت‌های پارلمانی، تشکل‌های خصوصی و شرکت‌های دلال نفتی صورت می‌پذیرد.

 مذاکره‌کننده قدیمی باز می‌گردد

سال گذشته که پس از مدت‌ها یک هیئت پارلمانی از مجلس عوام این کشور راهی ایران شدند، ریاست این هیئت را شخصی بر عهده داشت که چهره وی برای سیاستمداران ایرانی بسیار آشنا بود و آن هم جک استراو  مذاکره‌کننده سابق بریتانیا در تیم مذاکرات هسته ایران بود.

جک استراو در خاطرات خود به صراحت به این نکته اشاره می‌کند که مقامات و سیاستمداران ایرانی را می‌شناسد. البته استراو رابطه عمیقی با شرکت‌های نفتی بریتانیایی دارد. بن والاس عضو دیگر این هیئت نیز بیشتر مسئولیتی امنیتی در دستگاه اطلاعاتی ارتش انگلستان را بر عهده داشت.

لرد لامونت رئیس اتاق بازرگانی ایران و انگلستان نیز پیش از آن از سیاستمداران برجسته حزب محافظه‌کار انگلستان بوده است که در دوران جان میجر نخست‌وزیر اسبق انگلستان برای منصب نخست‌وزیری نیز نامزد شده بود.

صرف نظر از دیدارهای سیاسی این هیئت در تهران دیدارهای اقتصادی این سه نماینده انگلیسی با دقت بیشتری دنبال شد. سرفصل مشترک تمام این دیدارهای اقتصادی ضرورت گسترش هر چه بیشتر روابط اقتصادی بین ایران و شرکت‌های انگلیسی بود.

«جک استراو» در سخنرانی خود در اتاق بازرگانی با تأکید بر لغو تحریم‌ها گفت: «به دنبال آن هستیم که تحریم‌ها علیه ایران هر چه زودتر لغو شود ولی این موضوع در یک فرآیند چندجانبه و انجام مذاکرات اتفاق خواهد افتاد. این گروه تلاش می‌کند که مشکل ویزا و بازگشایی مجدد سفارت این کشور در ایران برطرف گردد.  لرد لامونت عضو دیگر این هیئت نیز در این سفر از عطش شرکت دارویی و خودروسازی انگلیسی برای حضور در ایران خبر داد و از دعوت دو شرکت نفتی به ایران سخن گفت. فعالیت دامنه‌دار استراو حتی صدای روزنامه امریکایی وال‌استریت‌ژورنال را درآورد.

این روزنامه در گزارش خود با اشاره به سفر هیئت پارلمانی انگلیس به ایران آورد: هر سه نماینده انگلیسی به تهران سفر کرده بودند و از وجود ثبات در آن کشور قرار گرفته در خاورمیانه بحرانی گفتند. هر سه نفر دیدگاهی واقع‌بینانه درباره ایران داشتند. برای مثال، زمانی که از آنان درباره لزوم یا عدم لزوم عذرخواهی ایران به دلیل حادثه حمله به سفارت انگلیس در سال 2011 میلادی سؤال پرسیده شد «والاس» اظهار داشت که مقام‌های ایرانی ابراز تأسف کرده‌اند و همین کافی است.

پس از سفر این هیئت بود که هیئت پارلمانی ایرانی  به لندن سفر کرد و پس از آن بود که رفت و آمد مقامات رسمی وزارت امورخارجه انگلستان در ایران برای باز کردن سفارت بریتانیا در تهران آغاز شد.

تلاشی که البته به دلیل دیدگاه‌های طرف ایرانی نسبت به سابقه فعالیت‌های جاسوسی انگلستان در ایران تاکنون به موفقیت نینجامیده است.

 اتاق بازرگانی در خط مقدم

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسیرهای حضور انگلستان در ایران را دیپلماسی عمومی و به‌خصوص حضور اتاق‌های بازرگانی دو کشور در توسعه روابط دو کشور عنوان کرد. نکته‌ای که هیچ‌گاه امریکایی‌ها نتوانستند در آن موفق شوند.

شاید در مؤثر بودن همین سیاست بس که طبق اسناد منتشر شده وزارت امورخارجه انگلستان چند هفته پس از انفجار دفتر ریاست جمهوری، معاون رئیس اتاق بازرگانی ایران در سفارت انگلستان با دیپلماتی با نام ایان مک کردی دیدار کرده و بر یکسان کردن سیاست‌هایی همچون حذف نیروهای چپ در ایران تأکید می‌کند.

ایان مک کردی بعدها به عنوان مسئول امنیتی شرکت شل منصوب می‌شود و پروژه‌های فراوانی در حوزه نفت و گاز ایران را نصیب طرف انگلیسی می‌کند. مثالی دیگر از این مسئله حضور معاون بین‌الملل وزارت نفت ایران به همراه معاون بانک مرکزی در سفارت انگلستان در بحبوحه بحران‌های نظام جمهوری اسلامی است که به تبیین سیاست‌های اقتصادی و پولی ایران برای دولت ملکه می‌پردازند.

امروز نیز همانند گذشته اتاق بازرگانی ایران و انگلستان که البته همواره به عنوان محل برای تجمع برخی از ثروتمندترین بازرگانان ایرانی شناخته می‌شود، تبدیل به اصلی‌ترین لابی اقتصادی بریتانیا در ایران شده است و این موهبتی بوده که امریکا همواره از آن بی‌بهره بوده و حتی تأسیس اتاق بازرگانی ایران و انگلستان نیز با اما و اگر‌های فراوانی روبه‌رو بوده است.

شاید بلند‌ترین قدم بریتانیا برای بازگشت به بازار ایران مهمانی سالانه اتاق بازرگانی ایران وانگلستان بود که در نوامبر سال قبل در سالن پذیرایی مجلس عوام برگزار شد.

در این مهمانی علاوه بر بازرگانان ایرانی شخصیت‌هایی همچون لرد آندرو فیلیپس، لرد تمپل موریس، لرد رنینگ، سر ریچارد دالتون، لیدی رنینگ، کریستفر بِلگ شرق‌شناس بنام و فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران، تعداد زیادی از شخصیت‌های انگلیسی، آلمانی وایتالیایی، اعضای اتاق بریتانیا و ایران، تجار و صاحبان سرمایه انگلیسی و ایرانی مقیم لندن حضور داشتند.

مشاور فرح پهلوی دلال اول اقتصادی

در این میان نام لرد تمپل موریس رئیس جامعه ایران در لندن برای برخی‌ها آشنا است. شخصیتی که در زمان فرار شاه ایران به یکی از اصلی‌ترین مشاوران فرح دیبا همسر شاه سرنگون شده ایران تبدیل شده بود و به صورت مستقیم درباره نحوه واکنش به اتفاقات ایران به وی مشاوره می‌داد.

تمپل موریس در سال‌های دهه 90 میلادی با نفوذی که در اتاق بازرگانی ایران یافت به یکی از اصلی‌ترین چهره‌های بازسازی روابط ایران و انگلستان تبدیل شد.

ریچارد دالتون که چندین سال به عنوان سفیر ایران در انگلستان فعالیت کرده بود نیز در این لیست قرار دارد که حضور وی در اندیشکده سلطنتی چاتم هاوس و رابطه وی با اسرائیلی‌ها نقل محافل عمومی است. نفوذ این تشکل در اقتصاد ایران به گونه‌ای که حتی برخی بازرگانان و فعالان اقتصادی همچون انگلستان و آلمان نیز تلاش می‌کنند در این کانال وارد معامله اقتصادی با ایران شوند و می‌توان انتظار داشت که به زودی قراردادهای جدید اقتصادی بین دو کشور از این طریق حاصل شود.

 هندوجا از پارس جنوبی تا انتقال پول قرارداد ژنو

شرکت‌های نفتی واسطه را می‌توان یکی دیگر از پروکسی‌های نفوذ اقتصادی بریتانیا در ایران نامید. نام خانواده هندوجا برای روزنامه‌نگاران سیاسی شاید چندان آشنا نباشد، اما فعالان عرصه نفت به خوبی آنان را می‌شناسند.

خانواده‌ای هندی‌الاصل که جزو ثروتمند‌ترین خانواده‌های انگلستان هستند و خانه آنها دقیقاً در کنار خانه ملکه قرار دارد. نکته جالب در اینجاست که منشأ اصلی ثروت خانواده هندوجا فعالیت‌های اقتصادی و بازرگانی در حوزه نفت و به خصوص ایران بوده است.

فعالیتی که از وارد کردن سیب زمینی و پیاز و فیلم هندی به ایران آغاز و تا نقش‌آفرینی گسترده در پروژه‌های نفتی ایران کشیده شده است. شرکت‌های مرتبط با برادران هندوجا هم اکنون خریداران اصلی نفت ایران در هند محسوب می‌شوند و قرار است سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را در پروژه و طرح‌های پتروشیمی ایران آغاز کنند.

همچنین قرار بود تا اجرای بخشی از فاز 12 پارس جنوبی نیز به شرکت برادران هندوجا واگذار شود که در نهایت ایران تصمیم گرفت آن را به تنهایی انجام دهد. دامنه فعالیت‌های این شرکت در ایران به قدری گسترده است که حتی واریز بخشی از پول توافقنامه ژنو که از ذخایر نفتی ایران آزاد شده است، نیز بر عهده این شرکت گذاشته شده است. نکته جالب این شرکت پیوند وسیع شرکت هندوجا با کانون‌های نفتی انگلیس است که ایران را ترک کرده‌اند.

 اردشیر ریپورتر، نفت و دیگر هیچ

شاید نزدیک‌ترین یار صمیمی برادران هندوجا را بتوان اردشیر ریپورتر نامید که نام وی در پرونده رسوایی اعطای شهروندی به برادران هندوجا مطرح شد. اردشیر ریپورتر سال‌ها به عنوان اصلی‌ترین مهره‌ اطلاعاتی انگلستان در ایران فعالیت کرده و رابطه وی با دستگاه‌های اطلاعاتی انگلستان و غرب انکارناپذیر است.
حسین فردوست نزدیک‌ترین یار محمدرضا شاه پهلوی در خاطرات خود به این نکته اشاره می‌کند که هر گونه انتصاب مقامات امنیتی باید با نظر اردشیر ریپورتر باشد.
برادران هندوجا را می‌توان نزدیک به همان محفلی دانست که از درون شرکت‌های شل و بی‌پی بیرون آمده است و ادامه حضور آنان با فعالیت چنین شرکت‌هایی در ایران حتی در دوران تحریم امکان‌پذیر شده است و با برطرف شدن تحریم‌ها زودتر از رقبای امریکایی خود وارد صحنه خواهند شد.
این در حالی است که حتی از گذشته‌های دور نیز لندن اصلی‌ترین محل فعالیت شرکت‌های نفتی ایرانی بوده است.

 چرا موذی‌ترین کشور اولین کشور باشد؟

این سطور به تنهایی قطره‌ای از دریایی بود که لابی بریتانیای کبیر در ایران به دنبال آن است و البته سر وصدای آن نیز بسیار کمتر از نمونه‌های مشابه غربی آن است.
اما سؤال اینجاست که چرا باید کشوری که به تعبیر مقام معظم رهبری موذی‌ترین کشور در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران است، این گونه بدون مشکل به تاختن در فضای اقتصادی ایران بپردازد.