تاریخ : 1396,سه شنبه 03 مرداد18:35
کد خبر : 241788 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

حامد زندمقدم؛

اصلاح را از خودمان آغاز کنیم

هرچند گرفتن دانشجو (در تحصیلات تکمیلی) بیش از توان یک استاد دارای منافع شخصی و بعضا تامین منافع مالی دانشگاه است، اما آیا رسالت دانشگاه و متولیان آن در این راستا تعریف شده است؟ آیا تشکیل پردیس بین‌المللی در دانشگاه‌های دولتی و مادر کشور در جهت خدمت به علم بوده است؟ زمانی که استاد وقت کافی جهت پیگیری به مسائل علمی دانشجو و کنترل پایان‌نامه، رساله یا مقاله آن را ندارد چگونه می‌تواند دانش آموخته‌ای کاردان و تاثیر‌گذار به جامعه تقدیم کند؟

خبرنامه دانشجویان ایران: حامد زند مقدم*// ما دانشگاهیان به جای نقد مشکلات کشور و مقصریابی در سیستم، باید تمام توان‌مان را در مسیر اصلاح رفتار و کردار خود به کار گیریم تا به‌طور خودکار سیستم آموزشی و متعاقب آن جامعه اصلاح شود.

وقتی به جایگاه رفیع و مقدس علم نگاهی اجمالی بیندازیم و آن را با عملکرد متولیانش در سیستم آموزشی کشور (بالاخص دانشگاه) اعم از استاد و دانشجو مقایسه کنیم سوالی بزرگ در ذهن نقش می‌بندد که آیا اقدامات ما در جهت تولید علم و تاثیر‌گذاری آن در جامعه است یا به علم نگاهی ابزاری داریم و به دنبال مادی‌گرایی هستیم؟ از مهم‌ترین مشکلات و معضلات کشور متناسب نبودن خروجی دانشگاه‌ها با بازار کار است. تقریبا اکثر دانشگاهیان منتقد این وضعیتند و در این زمینه راهکارهای مختلفی ارائه می‌دهند که عمده آنها مبتنی‌بر بالا رفتن کیفیت آموزشی و تربیت صحیح دانش‌آموختگان متناسب با نیاز جامعه است. اما در عمل چیز دیگری مشاهده می‌شود! متاسفانه برخی استادان به دلایل مختلف بر اخذ تعداد زیاد دانشجو از یکدیگر سبقت می‌گیرند و در این راستا حتی برخی اصول ابتدایی اخلاقی را نیز زیرپا می‌گذارند.

هرچند گرفتن دانشجو (در تحصیلات تکمیلی) بیش از توان یک استاد دارای منافع شخصی و بعضا تامین منافع مالی دانشگاه است، اما آیا رسالت دانشگاه و متولیان آن در این راستا تعریف شده است؟ آیا تشکیل پردیس بین‌المللی در دانشگاه‌های دولتی و مادر کشور در جهت خدمت به علم بوده است؟ زمانی که استاد وقت کافی جهت پیگیری به مسائل علمی دانشجو و کنترل پایان‌نامه، رساله یا مقاله آن را ندارد چگونه می‌تواند دانش آموخته‌ای کاردان و تاثیر‌گذار به جامعه تقدیم کند؟ زمانی که منتقد علمی مورد نکوهش و سرزنش جامعه علمی قرار می‌گیرد، چه دستاوردی به دنبال خواهد داشت؟ وقتی در تحقیقات، فرهنگ تقلب (plagiarism) و کپی کردن رواج یابد، چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ اینجاست که موسسات مختلفی که زاییده همین سیستم آموزشی است به امر پایان‌نامه‌نویسی و مقاله‌نویسی مشغول می‌شوند و فریاد وامصیبتا جامعه علمی کشور را در برمی‌گیرد گویی این افراد سودجو از دنیای دیگری آمده و به قصد تخریب رسالت دانشگاهی تیشه به ریشه علم کشور می‌زنند.

درکنار آنچه گفته شد، وقتی استادی جهت بالا بردن حق‌التدریس خود به هر سیاستی متوسل می‌شود، چگونه می‌توان انتظار داشت که دانشجوی او به‌گونه‌ای تربیت شود که منفعت جمعی را به منفعت شخصی ترجیح دهد؟ یا حداقل منفعت شخصی خودش را در منفعت جمعی پیدا کند؟ چگونه می‌توان در دانشگاهی که متولی فرهنگ جامعه است، فرهنگ سودجویانه رواج یابد، سپس انتظار داشته باشیم که در جامعه فرهنگ جمع‌گرایی و حفظ منافع ملی ترویج شود؟! آیا وقتی جو کاشتیم، می‌توانیم انتظار روییدن خوشه‌های گندم را داشته باشیم؟

نگارنده با قلت سرمایه علمی، آموزشی و فرهنگی؛ عاجزانه پیشنهاد می‌کنم که ما دانشگاهیان به جای نقد مشکلات کشور و مقصریابی در سیستم، باید تمام توان‌مان را در مسیر اصلاح رفتار و کردار خود به کار گیریم تا به‌طور خودکار سیستم آموزشی و متعاقب آن جامعه اصلاح شود. به عبارتی، حداقل خودمان به آنچه می‌اندیشیم و از آن صحبت می‌کنیم، عمل کنیم. بدیهی است نمی‌توان از تاثیر سیستم و تفویض قوانین نابجا بر عملکرد افراد غافل بود، اما از آنجا که یک سیستم زاییده تک‌تک افراد آن است، نقش فردی معلمان و استادان دانشگاهی در اصلاح سیستم آموزشی امری مهم و تاثیرگذار خواهد بود.

* استادیار دانشگاه شهید باهنرکرمان


کد خبرنگار : 17