تاریخ : 1396,چهارشنبه 29 آذر14:57
کد خبر : 253241 - سرویس خبری : یادداشت

عبدالله عبداللهی

چرا احمدی‌نژاد انتحار می‌کند؟

احمدی‌نژاد در زمینه پیشبرد این پروژه بر روی رفتار‌های هیجانی و غریزی برخی از شخصیت‌ها و دستگاه‌های اطلاع‌رسانی وابسته به قوه قضائیه هم حساب ویژه‌ای باز کرده و به نظر می‌رسد در بعضی موارد چندان هم در این مورد به خطا نرفته بود!

خبرنامه دانشجویان ایران: عبدالله عبداللهی// اول: تیم آقای احمدی‌نژاد به خوبی می‌داند که سیاسی نشان دادن حکم‌های صادر شده و احضارهای انجام شده، در افکار عمومی به مراتب هزینه‌های بسیار کمتری دارد نسبت به اینکه جامعه آن را محکومیت حاصل از فساد اداری یا اقتصادی حلقه نزدیک به احمدی‌نژاد در دولت قبل بداند. بنابراین اقدامات جدید مانند بست نشینی انجام و اظهارات شدیداللحنی علیه سایر اقدامات قوه قضائیه مانند وضعیت زندانها و ... و همچنین مطالبی بسیار تند علیه برادران لاریجانی مطرح می‌شود تا فضای حاکم بر این پرونده‌ها و پیگیری‌ها بیش از آنکه حقوقی و قضائی به نظر برسد، سیاسی جلوه کند.

اینکه آیا برخی نابلدی‌های مواجهه با افکار عمومی در خود قوه قضائیه به تحقق این اهداف احمدی‌نژاد کمک می‌کند و نیز میزان این کمک‌ها خود البته بحث جداگانه‌ای است. با توجه به سابقه رفتارهای احمدی‌نژاد، همانند مکانیزم تاثیر ماده افیونی بر معتاد که به صورت مداوم باید دز مصرف آن افزایش یابد، دز رفتارها نیز باید به نحوی باشد که در مقایسه با رفتارهای پیشین او عنصر «تمایز» را دارا باشد. احمدی‌نژاد در زمینه پیشبرد این پروژه بر روی رفتار‌های هیجانی و غریزی برخی از شخصیت‌ها و دستگاه‌های اطلاع‌رسانی وابسته به قوه قضائیه هم حساب ویژه‌ای باز کرده و به نظر می‌رسد در بعضی موارد چندان هم در این مورد به خطا نرفته بود! 

دوم:  جدای از موضوع «مشایی» و «بقایی»، اصل «بقا» در عرصه تعیین‌کنندگی سیاسی در ایران نیز برای احمدی‌نژاد اهمیت جداگانه‌ای دارد. او می‌داند و یا حداقل احتمال می‌دهد که علی لاریجانی یکی از مهمترین کاندیداهای ریاست‌جمهوری در سال 1400 خواهد بود. در قاعده سیاست، برای تعیین‌کننده بودن اصطلاحاً باید در «وسط میدان بازی» بود؛ به بیان مصطلح سیاسی، احمدی‌نژاد اگر یک قطب اصلی کشمکش‌های سیاسی در ایران نباشد به معنای حذف او حداقل برای مدت قابل توجهی از عالم واقعی سیاست در ایران خواهد بود، لذا او از مدتی پیش که موضوع کاندیداتوری علی لاریجانی در سال 1400 بیش از پیش مطرح شد، به نحو محسوسی انتقادات و مخالفتهای خود با او را بیش از پیش برجسته کرده است. احمدی‌ نژاد به دنبال آن است که جبهه مقابل لاریجانی را خودش معرفی کند تا علاوه بر منفعتهای احتمالی ایجابی که از این مسیر می‌تواند کسب کند، «ظرفیت منفی» لاریجانی‌ها را نیز به حساب خود واریز کند. به بیان ساده‌تر، آنها که از به علی لاریجانی تمایلی ندارند و به او رای نمی‌دهند، دست‌کم یکی از گزینه‌های خود برای حمایت را احمدی‌نژاد قرار دهند!

سوم:  احمدی‌نژاد مدتهاست به دنبال جدا کردن حساب خود با جمهوری اسلامی برای دست و پا کردن سرمایه اجتماعی قابل اتکا برای خود است. او سال 88 معتقد بود که اگر در جامعه کاندیدای محبوب نظام تلقی نمی‌شد همان 13 میلیون نفر هم به موسوی رای نمی‌دادند و حداقل بخش مهمی از این آرا به 24و نیم میلیون رای او افزوده می‌شد! بخشی از تغییر رویکردهای احمدی‌نژاد در دوره دوم دولتش مانند پرداختن بیش از پیش به کوروش، نشست و برخاست با برخی هنرمندان تا جایی که تقریباً به زور عزت‌الله انتظامی را در یک برنامه با خود همراه کنند و ... به چنین تصوری از جایگاه اجتماعی احمدی‌نژاد برمی‌گردد. همچنین خانه‌نشینی احمدی‌نژاد در سال 90 نیز با این تصور رخ داد که جمع زیادی از مردم پیرو این خانه‌نشینی جمهوری اسلامی را وادار به تمکین از نظر احمدی‌نژاد خواهند کرد! 

احمدی‌نژاد در چندین نوبت -از جمله در همان ماجرای خانه‌نشینی و همچنین در موضوع عدم احراز صلاحیتش در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر- میزان انطباق تصور خود از سرمایه‌ اجتماعی‌اش را آزموده است اما به نظر می‌رسد همچنان تصور می‌کند در صورت پیگیری سیاست‌های اینچنینی می‌تواند حداقل بخشی از بدنه ناراضی را با خود همراه کند!


کد خبرنگار : 16