اما سوال مهمتری که مطرح میشود این است که چرا سیستم ایمنی بدن نمیتواند در مقابل این ویروس مقاومت کند؟ علت این شکنندگی کجاست؟
این سوال در اقتصاد ایران پاسخهای مطول و مبسوطی دارد، از جمله ساختار تک محصولی اقتصاد و عدم قوت تولید ملی بعنوان ستون فقراتی که در مواقع فشار باید زیر بار این بحرانها بایستد.
اما اتفاقات این روزهای بازارارز که اتفاقا بسیار هم شبیه رویدادهای ارزی سالهای ۹۰ تا ۹۲ است و من نمیدانم آقای مسعود نیلی که در شهریور ۹۱ در مجلس وقت، مفصلا به چرایی و چگونگی آن بحران ارزی پرداخته بود، چرا این بار او و تیماقتصادی دولتشان بازهم دچار همان بلیه شده اند. الا اینکه بگوییم یا عامدانه چشم بر واقعیتها بسته شد یا اینکه تحلیلشان با واقعیات درونی اقتصاد ایران فاصله جدی داشت.
بعد از بحران ارزی سالهای ۹۰ تا ۹۲ ، راقم این سطور(به تاسی از اساتید تراز اول اقتصاد ایران که برخلاف برخی دیگر از اقتصادخواندههای ما، بر واقعیات و بیماریهای درونی اقتصاد کشور مشرف بودند، آنهم بدلیل داشتن سالها تجربه اجرایی در اقتصاد ملی) بارها در جمع های مختلف دانشجویی و دانشگاههای کشور هشدار دادیم و دادند، که از این بحران ارزی درس عبرت بگیرید، گفتیم این بحران ارزی بخوبی ضعف های درونی اقتصاد ما را عیان ساخته، قدر این فرصت تاریخی را بدانید و از هماکنون جلوی تکرار آن را بگیرید!
بارها گفتیم اگر تحریم ها همچون یک شوک ویروسی در آن مقطع توانست اقتصاد کشور را به مرز بحران ببرد، چون سیستم ایمنی ضعیف بود، چون سیستم بانکی ما دارای خونریزی درونی بود، چون بر سیستم گردش نقدینگی(به مثابه گردش خون در بدن) کنترل و اشراف نداشتیم. چون اقتصاد ایران وابسته به دلار (دلاریزه) بود.
چون سیستم بانکی، نقدینگی را سالها بصورت ناعادلانه در دست یک عدهای خاص قرار داده است.
آمارهای پولی بانکی انتهای سال ۹۶ نشان میدهد که حجم نقدینگی کشور به بیش از ۱۵۰۰ میلیارد تومان رسیده و بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان آن اصطلاحا در سیستم بانکی خوابیده است و ۹۰ درصد این هزار میلیارد هم تنها در اختیار یک درصد سپرده گذاران است و آیا خطری بالاتر از این!
بارها گفتیم و گفتند که مراقب این سیلنقدینگی باشید! بارها گفتیم و گفتند که بیش از ۹۵ درصد نقدینگی تنها در دست یک درصد افراد جامعه است ... و آن را به هر بازاری ببرند آنجا را منفجر میکنند. وضعیت آن روز بازار ارز را ببینید!
اینکه بارها گفته شد اشراف اقتصادی و اصلاح بانک جزو فوری ترین امور اقتصاد ایران است، برای چنین روزی بود!
این است که بدنبال خودش برجام های یک و دو و سه ... می آورد و نه تحریم!
ضربه ای که ما از سیستم بانکی و عدم اشراف بر اقتصاد خوردیم بسیار بیشتر از ضربه هایی است که از فشارهای آمریکا خورده ایم. و ضربهای که از اقتصاددانهایی (که همچون پزشک) در این سالها بر بالین این بیمار (اقتصاد ملی) آمده و برایش نسخه پیچی کرده اند، اما بعدها خودشان اعتراف کردهاند که نسخههایشان تنها تیری درتاریکی بوده، بسیار بیشتر از تحریمها و وزارت خزانهداری آمریکا بوده است!
اصلی ترین هنر آمریکایی این است که این نقاط ضعف را بخوبی شناخته و در بزنگاه ضربه اش را میزند، این ما هستیم که از تحربه تلخ گذشته استفاده نکرده ایم.
و امروز هر راهحل واقعی تنها از مسیر ایجاد اشراف اقتصادی (تشکیل بانکهای اطلاعات اقتصادی کشور) و اصلاح نظام بانکی (بمنظور جلوگیری از خونریزی درونی اقتصاد) میگذرد!
کاش آقای روحانی اشتباه دو سال پایانی احمدی نژاد را تکرار نکند، بجد معتقدم اگر احمدینژاد هزینه و وقتی را که برای پشتیبانی از مکتب بهاری گذاشت، با آن توان لجستیکش تنها برای اجرای دو طرح شفافیت و اصلاح بانک (که اتفاقا طرح مدون و علمی داشت و دارد) گذاشته بود، امروز نه دولت روحانی بر سرکار بود و نه برجامی در کار بود.
و دولت روحانی که بنظر نگارنده محصول بحران ارزی سالهای ۹۰ تا ۹۲ است، اگر اشتباه احمدی نژاد را تکرار کند، ممکن است سالهای آینده به سرنوشتی بدتر از احمدی نژاد امروز دچار شود!
آقای روحانی نگاهتان را برگردانید به درون، مراقب ویروسها باشید اما اختلال سیستم ایمنی اقتصاد را رفع کنید.