تاریخ : 1397,سه شنبه 09 بهمن05:58
کد خبر : 300145 - سرویس خبری : آخرین اخبار صفحه اول

مسعود فروغی

اینجا پایان نیست

شاید (واقعا شاید) اگر به‌جای «کنعانی‌زادگان» یک دفاع دنیادیده (که کم نداریم) در زمین بود، او به‌جای داور دنبال توپ می‌دوید و البته اگر به‌جای بازی با تیم‌های درجه چندم دنیا، آقای سرمربی به چند بازی بزرگ دوستانه برای تیم‌ملی تن می‌داد...

خبرنامه دانشجویان ایران: مسعود فروغی// نوشتن بعد از باخت سخت است، کاخ آرزوها خراب شده و میان حیرت و ناامیدی باید کلمات را طوری کنار هم بچینی که کمتر وام‌دار احساسات باشند. امیدوار بودیم از پنجره فوتبال فریاد شادی و پیروزی سر دهیم، اما نشد. نه این متن، نه هیچ متن دیگری در دیوار به ‌دیوار شکست توانایی تحلیل همه‌چیز را ندارد، اما برای این‌که بعدها در ساعات آرامش و فراموشی این لحظات بد، بعضی درس‌های تلخ و شیرین جام امسال یادمان نرود، متاسفانه حالا وقت نوشتن است.

اول این‌که نتیجه بازی دیروز به‌هیچ‌وجه فاصله واقعی دو تیم نبود، نه این‌که ما مثل ژاپنی‌ها ساختارسازی کردیم و برنامه 100 ساله‌ دوم نوشته باشیم؛ نه! این دو تیم سه گل فاصله نداشتند، برای هواداران آتشین فوتبال که لحظه‌لحظه شمارش کرده بودند تا حاصل هشت‌ سال مدیریت کی‌روش در تیم‌ ملی را در امارات ببینند قابل تصور نبود از این ژاپن که با تیم جام‌جهانی‌اش فاصله داشت با این نتیجه ببازیم. تا قبل از آن لحظه‌ عجیب که پنج بازیکن ما در حال ارشاد داور بودند و توپ قلب ما و تور دروازه را لرزاند، دو تیم شانه ‌به ‌شانه هم بودند. استراتژی کی‌روش (درست یا غلط) دادن توپ به حریف بود و می‌خواست با حداقل در اختیار داشتن توپ به ژاپن ضربه بزند. یک ضربه آرام ژاپنی‌ها که از کنار دروازه گذشت در همان نیمه اول با موقعیت عالی آزمون جبران شد. در آغاز نیمه دوم هم ایران بهتر شروع کرد، ولی امان از آن صحنه...

دوم این‌که شواهد نشان می‌دهد این باخت تلخ آخرین باری بود که کی‌روش روی نیمکت ایران نشست، صدمین بازی او کارنامه خوبش را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد چون تا به حال با او این‌قدر سخت نباخته بودیم. موافقان و مخالفان کی‌روش طبق پیش‌بینی عملیات را شروع کردند. انگار آنها از اشتباه مرگبار دقیقه 55 خبر داشتند که توپخانه هر دو طرف بلافاصله دست به کار شدند. حالا اما جبهه مخالفان دست بالاتر را دارد، تیم پرامید ایران با هدایت مرد پرتغالی درست در زمانی که نباید اشتباه می‌کرد، لگد به شانس ما زد. کی‌روش علاوه‌بر تغییر سبک بازی تیم‌ملی که رسانه‌های بزرگ دنیا و کارشناسان سرشناسی از آن تمجید کرده‌اند، میراث دیگری هم برای ما به جا گذاشت؛ همین دعواهای سنگین دوقطبی حاصل اخلاق آقای سرمربی است.

سوم این‌که در این شکست سهم کی‌روش باید بررسی شود. شاید (واقعا شاید) اگر به‌جای «کنعانی‌زادگان» یک دفاع دنیادیده (که کم نداریم) در زمین بود، او به‌جای داور دنبال توپ می‌دوید و البته اگر به‌جای بازی با تیم‌های درجه چندم دنیا، آقای سرمربی به چند بازی بزرگ دوستانه برای تیم‌ملی تن می‌داد بازیکنان ما این‌گونه در بازی بزرگ پراشتباه نبودند. وقتی خبر رد بازی بزرگ دوستانه توسط کی‌روش آمد و هیچ‌گاه تکذیب نشد، گفتند سرمربی تیم‌ملی برای حفظ جایگاه ایران در رنکینگ اول آسیا بازی با تیم‌های کوچک را ترجیح می‌دهد. حاصل کار بالا رفتن احتمال اشتباه از سوی بازیکنان در لحظات حساس است که دیدیم.

چهارم این‌که ما قدرشناس هستیم. راحت‌ترین کار در روزهای بعد از باخت ذبح سرمربی است، اما نباید فراموش کنیم ما با کی‌روش سبکی از فوتبال را ارائه دادیم که قبل از آن نداشتیم. واقعیت غیرقابل انکار، بالارفتن سطح فوتبال ایران با حضور کی‌روش است تا حدی که منتقدان او تا 99 درصد منتقد رفتارش بودند نه مسائل فنی. به نحوه صعود ایران به جام‌جهانی اخیر فکر کنید. کره‌جنوبی با تمام ابهت و ستاره‌هایش که آلمان را در جام‌جهانی شکست داد در تهران بدون حتی یک توپ در چارچوب شکست خورد. ایران با کی‌روش با قدرت تمام به روسیه رفت، تیم بسیار خوب مراکش را شکست داد و تا مرز صعود رفت. اگر پای خیریت کمی بیشتر می‌چرخید، مهدی طارمی به‌جای رونالدو به دوربین‌ها می‌خندید.

پنجم این‌که سریع‌ترین کاری که باید انجام دهیم این است که فدراسیون فوتبال را از نو بسازیم. تاج و تیم فعلی در رفتار اشتباه کی‌روش تقصیر بالایی دارند، در تعیین‌تکلیف او برای همه‌ فوتبال نقش منفی ایفا کردند. تاج تماشاگر اتفاقات فوتبال بود نه مدیرش. اگر فدراسیون ایران مدیر بود در یک‌ سال فوتبالی مهم که جام‌جهانی داشتیم، فینالیست لیگ قهرمانان آسیا داشتیم و تا نیمه‌نهایی جام ‌ملت‌ها بالا آمدیم، جامعه فوتبالی مثل جامعه جنگ‌زده‌ نبود!

ششم این‌که سال 97 نشان داد فوتبال چقدر برای جامعه مهم است، مردم حتی بعد از حذف از جام‌جهانی به خیابان آمدند و از تیم کی‌روش استقبال کردند، با موفقیت پرسپولیس در آسیا تب‌وتاب فوتبالی بالایی را تجربه کردیم، چهره مغموم فوق‌ستاره‌ای مثل ژاوی در تهران و میان شادی 100 هزار ایرانی از قاب‌های ماندگار سال بود و همین جام‌ ملت‌ها... این ناراحتی بعد از باخت حاصل توقع مردم از فوتبال ایران است. ما اندازه چند تیم، ستاره خوب داریم اما نتیجه نهایی مثبت نیست. چرا؟ یک‌بار برای همیشه و بدون ترس جواب این سوال را بدهیم. فوتبال همه زندگی نیست، اما زندگی با فوتبال خیلی از حس‌های خوب را دارد.

ما روی گنجی از استعداد فوتبالی نشسته‌ایم و دعوای کی‌روش و برانکو را نگاه‌می‌کنیم.


کد خبرنگار : 38