خبرنامه دانشجویان ایران: محمدرضا شهبازی// از منظر اسپانسر: اسپانسر یعنی این! خدا نصیب همه آرزومندها کند. قبل از پخش فیلم آقای رئیسیان روی سن آمد و از آقای محمدی بعنوان اسپانسر بخش اسپانیای فیلم تقدیر کرد که بدون او امکان تصویربرداری در چهار شهر اسپانیا ممکن نبود و از این حرف‌ها. واقعا هم دمش گرم. ولی به نظرم جا داشت آقای رئیسیان هم کمی انصاف به خرج می‌داد. حالا شما بعدا فیلم را می‌بینید و به اهمیت آقای محمدی پی می‌برید! چون گرفتن یک سکانس دریا، دو سکانس اتاق هتل و دو سه سکانس جلسه واقعا نیاز به حضور در 4 شهر اسپانیا داشت و اگر آقای محمدی نبود معلوم نبود چه بلایی سر فیلم بیاید!

خلاصه اینکه آقای محمدی دمت گرم اما اگر یک سفر خود آقای رئیسیان را می‌فرستادی اسپانیا کمتر برایت آب می‌خورد.

از منظر پلیس
واقعا دم پلیس فیلم گرم. بنده خدا نه که در آستانه بازنشستگی بود با خود گفته بود بیا این دم آخری بساط هر چی جرم و جنایت هست جمع کنیم و بریم دیگه.

البته شاید کلا همین یه پلیس هم توی شهر بوده چون هم به پرونده‌های فساداخلاقی و پارتی‌های شبانه، هم قتل، هم پولشویی و... رسیدگی می‌کند.

آفرین... اسپانسر یعنی اون‌ پلیس هم یعنی این.

از منظر تحول
فرض کنیم شما یک زن اسپانیایی هستید و شوهرتان به شما خیانت کرده است. بعد در کل اسپانیا هم یک نفر پیدا نشده چهارتا کلمه فلسفی به شما بگوید و از افسردگی نجاتتان دهد. بعد یک زن ایرانی را که برای کار سه روز است آمده اسپانیا کنار ساحل می‌ببینید و عدل او همان چهارتا کلمه را به شما می‌گوید و سه سوته متحول می‌شوید و بغلش می‌کنید و می‌روید پی کارتان! یعنی رکورد سرعت تحول بر ثانیه شکسته شد

حالا دیدید چرا آقای محمدی اینهمه پول خرج کرده تا تیم تولید برود پنج تا سکانس را در 4 تا شهر بگیرد و برگردد؟ پای تحول یک زن اسپانیایی وسط بوده خب! این ارزشش از هرچی پول که رفته توی پاچه آقای محمدی بیشتر است بابا.

از منظر قضاوت
به خدا ما بد مردمی هستیم. اینهمه هی فیلمسازها می‌گویند قضاوت نکنید باز ما قضاوت می‌کنیم. بیایید یکبار مرد و مردانه قول بدهیم تا سال بعد قضاوت نکنیم، ببینیم فیلمسازها دیگر درباره چه کوفتی فیلم می‌سازند!

ما که قضاوت می‌کنیم، یک پلیس هم که به همه پرونده‌ها رسیدگی می‌کند، اسپانیا هم که هست آن هم با چهار شهر، آقای محمدی هم که پای کار، دیگر چرا آقای رئیسیان مردی بدون سایه نسازد؟