تاریخ : 1399,پنجشنبه 09 مرداد23:55
کد خبر : 365588 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

سیدعبدالمجید فلسفیان

ذبح شویم تا مردار نگردیم

اینگونه شب را به صبح می آورد و با طلوع خورشید و با خروج از ظلمت به نور به مصاف دشمن بیرونی می رود و با اقتدای به ابراهیم خلیل الرحمن دشمن بیرون را که در داخل لانه کرده بود در هم می کوبد و آنگاه به جنگ نفس می رود و با ذبح اوداج اربعه و چهار رگ وابستگیهای «نفس» و «دنیا» و «خلق» و «شیطان» از مرده ی زمین و مردار زمان بودن می رهد و «عبد» می شود و «عبودیت» خود را جشن می گیرد.

«خبرنامه دانشجویان ایران» سیدعبدالمجید فلسفیان// انسان بعد از معرفت به خویش که از دنیا بزرگترست و خالق هستی همه عالم را برای او آفریده و دنیا را مسخر او گردانیده و بر همه موجودات فضیلت و برتری داده است و حتی بهشت را منزل او قرار داده نه مقصدش، با این عرفان از خویش و ربّ و هستی با اعتراف به گذشته تاریک و ظلمانی خود که در اسارت بت ها و معبودهای دروغینی بوده که خود را برای آنها خرج می کرده است، راه بازگشت و توبه و مسیر خروج از ظلمات به نور را آغاز می کند و سلوکی را با تضرع و تمسک و اعتصام به حق شروع می گرداند و با توسل و توجه به امام و جلودار این سیر و با زمزمه و تکرار آنچه امامش به او یاد داده است پشت، دروازه های حرم الهی وقوف پیدا می کند و شب را وارد حرم امن می شود و در آنجا بیتوته می کند و شب را با خشوع و تضرع و ناله و استغاثه به صبح می رساند و در حال وقوف شعور به محرمات الهی پیدا می کند که بر حدود بایستد و بر مرزها پاسدار باشد اینجاست که همان بت ها و معبودین دروغین شیطان و نفس، هجوم‌هایشان را آغاز می کنند و او را به وسوسه ها و آرزوهای دروغین می بندد و جنگ تمام عیاری را شروع می کنند که به او دستور می رسد که مجهز شود و قدرت دفاعی پیدا کند و ابزار جنگی فراهم کند این است که در دل شب سنگ ریزه جمع می کند که به ظاهر کوچک ولی به پشتوانه قدرت حق و قوت قلبی که این سنگ ریزه ها را پرتاب می کند، بزرگ و کار سازست که در همین سرزمین شاهد بوده که چگونه ابابیل و پرنده های کوچک چگونه فیل را از پا  و قدرت بزرگ ابرهه را به زانو در می آورد.

اینگونه شب را به صبح می آورد و با طلوع خورشید و با خروج از ظلمت به نور به مصاف دشمن بیرونی می رود و با اقتدای به ابراهیم خلیل الرحمن دشمن بیرون را که در داخل لانه کرده بود در هم می کوبد و آنگاه به جنگ نفس می رود و با ذبح اوداج اربعه و چهار رگ وابستگیهای «نفس» و «دنیا» و «خلق» و «شیطان» از مرده ی زمین و مردار زمان بودن می رهد و «عبد» می شود و «عبودیت» خود را جشن می گیرد. مبارک باد چنین جشنی بر چنین بندگانی که از ظلمتها به نور رسیدند و از اسارتها آزاد  و به حیات طیبه رسیدند.

و ای کاش می شد که ما هم چنین سلوکی را شروع می کردیم و به چنان عروجی می رسیدیم تا زمین دنیا را زیر پای خود با همه بحرانها و حادثه هایش قطره ای ببینیم در اقیانوس و دل خود را اقیانوس و قلب خود را عرش الرحمان. اگر تا اینجا آمدی تا غدیر راهی نیست یا علی کن مددی . السلام علیک یا مسلم بن عقیل که زودتر ازعید قربان خود را ذبح کردی و طاهر و مطهر گشتی و با سر به سوی محبوبت شتافتی. سلام بر تو و امامت ابا عبدالله که پدر عبودیت بود و چنین عبد های مخلصی را پروراند. 

کتاب حقیقت حج فصل ذبحش را بیشتر بخوانیم تا ذکری باشد برعظمت این سلوک و این عید. و بر روح به معراج رفته نویسنده اش درود بفرستیم.


کد خبرنگار : 85