تاریخ : 1400,یکشنبه 22 فروردين16:01
کد خبر : 391739 - سرویس خبری : آخرین اخبار صفحه اول

عفت مرعشی:‌

قبل انقلاب خواب دیدم همسرم شاه شده

عفت مرعشی، همسر رئیس فقسد مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه است: پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه می‌کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از فارس، خبرنگار  برای مصاحبه با عفت مرعشی همسر مرحوم هاشمی رفسنجانی به همراه فائزه هاشمی به خانه‌ی او مراجعه کرده‌اند. بخش‌های خواندنی این مصاحبه در ادامه آمده است.

قبل انقلاب خواب دیدم همسرم شاه شده

- فائزه هاشمی: «مامان، من کاندیدای ریاست‌جمهوری بشم بهم رأی می‌دی؟»‌

- عفت مرعشی: «نه!» ‌

- خبرنگار: چرااااا؟!‌

- عفت مرعشی: «اذیتش می‌کنند. فحشش می‌دهند، حوصله ندارم... اصلا کی به تو رأی می‌ده آخه؟»‌‌

- خبرنگار: «این‌طور نگویید خانم مرعشی، فائزه خانم خیلی طرفدار دارد...»‌

- عفت مرعشی: «فائزه طرفدار داره؟‌ راستی؟ خب اگر می‌تونه کار کنه، کار از دستش بر‌میاد، بره کاندیدا شه... منم فکرام رو می‌کنم بهش رأی بدم یا نه...»‌

- عفت‌ مرعشی: «خب چرا زنان می‌خوان کاندیدا بشن؟»‌

- فائزه هاشمی: «این همه مرد اومدن و هیچ کاری نکردن. کار رو بسپرن دست زن‌ها که نشون بدن کشورداری یعنی چی... حالا مامان نظرت چیه؟‌ به نظر شما خوبه یک زن رئیس‌جمهور بشه؟»‌

- عفت مرعشی: احتمالا سوءتفاهم پیش آمده. فکر می‌کنند زنان چون مادر می‌شوند نمی‌توانند هم به مادری برسند و هم کار مملکت‌داری بکنند. ولی من زنانی می‌شناسم مثل شیر... زنان مجلس پیشین از مردان خیلی بهتر بودند...

‌- عفت مرعشی: «من هیچ‌وقت فکر رئیس‌جمهورشدن رو نکردم، اما اگر رئیس‌جمهور می‌شدم می‌ساختم. کشور را آباد می‌کردم. گرانی را برمی‌داشتم...».‌

- خبرنگار: «خانم مرعشی اگر من کاندیدای ریاست‌جمهوری بشوم شما به من رأی می‌دهید؟»‌

‌- عفت مرعشی: «تو جوانی، فرصتش را داری. من به تو رأی می‌دهم». بعد می‌خندد و می‌گوید:‌ «برات تبلیغ هم می‌کنم».‌‌

- عفت مرعشی: « پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه می‌کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد، اما در همه سال‌های پس از انقلاب خدمت کرد، هرچند سال‌های آخر مزدش را کف دستش گذاشتند...»‌

- عفت مرعشی: «ما سفر مکه رفته بودیم. به کسی هم اطلاع نداده بودیم و ماجرا تشریفاتی نبود. اما همسر ملک عبدالله، باخبر شد و آمد هتل پیش ما. ما را شام خانه‌شان دعوت کرد... خیلی خانواده خون‌گرمی بودند. درواقع روابط ایران و عربستان از یک رابطه خانوادگی آغاز شد... . بعد ما اون‌ها رو دعوت کردیم و همسرانمان هم با هم ارتباط گرفتند و مسئله سیاسی شد...»‌

- عفت مرعشی: «(هاشمی)از سر کار که می‌آمد همان‌طور که می‌نشستیم و چای می‌خوردیم همه‌چیز را تعریف می‌کرد. بعد من می‌گفتم من اگر بودم اینجا این کار را می‌کردم. سرش را تکان می‌داد. یک وقت‌هایی می‌گفت چیزی که گفتی را پیش بردم و بهتر شد...».

- عفت مرعشی: «دست‌پختم را خیلی دوست داشت... همیشه یک‌جوری تنظیم می‌کرد که شام رو حداقل با من بخوره. هر وقت هم می‌پرسیدیم چی درست کنیم، کشک بادمجان یا آبگوشت می‌خواست...».

- فائزه هاشمی: «عاشق آبگوشت و کشک بادمجان بود. وقت‌هایی هم که مامان می‌رفت سفر، می‌پرسیدم غذا چی درست کنم، می‌گفت آبگوشت یا کشک بادمجان...».