به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» رضا بداغی*// در چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران شاهد افت و خیزهای فراوانی در وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور شاهد بودیم. افراد مختلفی با ایدهها و اندیشههای گوناگون از خواستگاههای سیاسی مختلف در مناصب انتخاباتی به ویژه دولت قرار داشتهاند و هر کدام شیوه مدیریت و نحوه عملکرد متفاوتی را برای کشور اجرا کردهاند که تاثیرات هر یک از این رویکردها در زندگی روزمرهی افراد قابل لمس است.
در چهار دهه شاهد بودیم که عملکرد ضعیف دولتها غالبا همراه با کاهش مشارکت مردم در انتخابات بعدی بوده است ولی با این حال میتوان گفت که عموما نرخ مشارکت مناسب و قابل قبولی را در انتخابات ریاست جمهوری داشتهایم. با توجه به این موضوع میخواهم دلیلی دیگر و بسیار مهمتر از وضعیت اقتصادی را برای مشارکت عنوان کنم و آن «امید» است.
اگر دقیقتر به مسئله نگاه کنیم متوجه میشویم که مردم هیچگاه به حفظ وضعیت (حتی اگر مطلوب باشد) و عدم تغییر رای نمیدهند بلکه به امید بهبود وضعیت، تحول مثبت و شرایط بهتر آینده رای میدهند.
اما سوالی که پیش میآید این است: از کجا معلوم با تغییر دولت، وضعیت کشور بهتر شود و بدتر نشود؟ آنچه که در این سوال اساسا مورد پرسش است عملکرد دولت به ویژه شخص رئیس جمهور است. سوال دقیقتر این است که چطور امید داشته باشیم که رئیس جمهور بعدی عملکرد بهتری خواهد داشت.
میتوان گفت که بجز موارد استثنائی افراد، مدیران و مسئولان که در جایگاههای متفاوت از قبل قرار میگیرند، تغییری بنیادین در نحوه عملکرد و تفاوت بزرگی در رویکرد مدیریت خود نشان نمیدهند و همان عملکرد و رفتار قبلی را به فراخور جایگاه جدیدشان اجرا خواهند کرد و حتی اگر تغییری در ظاهر و روبنای رفتار فرد رخ دهد همان هم مربوط به صفات نسبتا پایدار در زیربنای رفتار آن فرد خواهد بود.
نمیخواهم پیچیدهاش کنم پس با چند مثال ساده و فرضی توضیح میدهم.
به جرات میتوان گفت اگر فردی در زمان ریاست یک کمسیون مجلس نسبت به تعهد به قانون حساس باشد و برای قانون احترام قائل باشد، در زمان وزارت نیز قانونمند خواهد بود. اگر فردی در زمان ریاست یک سازمان با فساد آنجا مبارزه میکند حتما در زمان معاونت سازمان دیگر همین رویکرد را دارد. یا اگر با ورود فردی به یک مجموعه تغییر و تحولات مثبت چشمگیری رخ میدهد طبیعتا در زمان ریاست یک قوه تحولات محسوسی را رقم میزند.
وقتی که یک فرد با وجود اینکه رسما مسئولیتی در یک زمینه ندارد، دلسوزانه از ظرفیت کارشناسی و مشورتی خود برای کمک در آن زمینه استفاده میکند، قطعا همین فرد به عنوان رئیس جمهور دلسوز و نگران کشور خواهد بود. همین مثالها را میتوان برای شفافیت، مشورت پذیری، اخلاص و دیگر صفات لازم برای رئیس جمهور نیز بکار برد.
پیشتر گفتیم که امید یکی از فاکتورهای اصلی مشارکت است. یکی از مواردی که امید را کاهش داده این است که برخی از مردم احساس میکنند از وعدههای محقق نشده فریب خوردهاند. مسئولان را مردمی و صادق با خودشان نمیدانند. آنها را دلسوز و کارشناس نمیبینند.
آنچه میخواهم بگویم این است که بنده به عنوان یک دانشجو و کوچکترین عضو جامعه فارغ از حب و بغض نسبت فلان جناح و فلان فرد و فلان گروه، فرد یا افرادی را در میان کاندیداهای موجود میبینم که عملکرد و رفتار عالمانه و درخشان آنها در گذشته موید ادامه این روند در مقام ریاست جمهور میبینم.
حتی اگر یقین داشته باشم رای من تاثیری در نتیجه انتخابات ندارد رای میدهم چرا که حمایت مردمی و پایگاه اجتماعی بیشتر عامل تسریع روند بهبود وضعیت میشود. پس امید دارم و حتما برای تشکیل یک دولت مردمی، ضدفساد، شفاف و دلسوز رای خواهم داد و راهکار افزایش مشارکت را همین میدانم که در همین روزهای باقی مانده تا انتخابات به گفته رهبر انقلاب عمل کنیم و تلاش کنیم امید به آینده را به مردم القا کنیم.
*دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی