به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» علیرضا تسلیمی// علی گلابی از نوچه های مرحوم طیب بود و تو میدون تره بار کار می کرد... هیکل درشت و صدای زمختی هم داشت... هر بار جایی دعوا و شری به پا می شد یا میخواستن دعوا و شری به پا کنند، برای اینکه قائله رو بدون درگیری(بخونید بدون هزینه دادن)بخوابونن علی گلابی رو میفرستادن که با سر و صدا و داد و بی داد و اصطلاحا گرد و غبار کردن نُطُق خلق الله رو بِکِشه و اونا رو بترسونه و طرف مقابل ماستشو کیسه کنه و حساب کار دستش بیاد...
این روند بارها و بارها تکرار میشد و به یه رویه ثابت تبدیل شده بود و بین لات های طهرون به دو(ی) علی گلابی معروف بود که به ادبیات عامه هم منتقل شد....
حکایت حال و عربده کشی های یه جوونک هتاک و هرز قلم... حکایت همون "دوی علی گلابی" و قیل و قال کردن جهت انفعل بدنه حزب الله و بالابردن هزینه ایستادن در برابر زیاده خواهی آقایون پُشت پرده است!
دقیقا به همون اندازه هماهنگ و به همون اندازه برنامه ریزی شده منتهی با آب و رنگ ١۴٠٠ هجری شمسی!
غافل از اینکه:
" این رَه که می روند به تُرکستان است..."
پدر خوونده هایی که از مصباح انقلاب و شاگردان ش کینه ی بدر و خیبر دارند و از طرفی جرأت حضور در میدان رو ندارند... چاره ای جز فرستادن علی گلابی ها به صحنه ندارند...
لات کوچه خلوت هایی که نوچه های بی چاک و دهن شون رو بعد از یه عُمر پَر و بال دادن اینچنین بی محابا به صحنه میفرستند و از رو سکوت مرگبار شون در قبال این هتک حرمت ها میشه سایه سنگین شو دید!
خلاصه اینکه شب دراز است و قلندر بیدار آقایون...
پ ن ١:
الحمد لله که طیب خودش عاقبت به خیر شد و تبدیل شد به حُر انقلاب اسلامی
پ ن ٢:
مطمئنا این نوشته در صدد سکوت در برابر این هتاکی های عامدانه نیست بلکه مجدانه خواستار ورود مدعی العموم جهت برخورد با این گستاخی شنیعه.
پ ن ٣:
{دور علی گلابی/دور برداشتن علی گلابی}