به گزارش سرویس کتابخانه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شهرزاد قصهگو هرشب قصهای برای پادشاه میگفت و او را خواب میکرد. قصههای شهرزاد، قصههایی بودند برای گرم و گران کردن چشمها و به خواب رفتن. بخت شهرزاد و دختران شهر در خفتن پادشاه بود. قصههای شهرزاد قصههای بیداری نبودند.
در دنیای هنر و ادبیات امروز هم گاه پیش میآید بخت عدهای در به خواب رفتن عدهای دیگر باشد. اینجاست که کاتبان و کاسبان با یکدیگر جمع میشوند و آثاری خلق میکنند مزین به شعارهای فریبنده که هنر تنها برای هنر است و وظیفهٔ دیگری بر گُردهاش نیست.
آلبر کامو نویسنده فرانسوی قرن بیستم از آن دست نویسندههایی است که معتقد است قلم، با خود تعهد و مسئولیت به همراه میآورد. او در زمان حیات خود مقالات معتددی پیرامون این دیدگاه نوشت.
مصطفی رحیمی تعداد زیادی از این جستارها و مقالات را ترجمه و در کتابی تحت عنوان «تعهد اهل قلم» گرد آوردهاست.
کتاب به چهار بخش کلی تقسیم میشود که شامل نقد و نظر، نظریههای ادبی، مقالههای سیاسی و چند مصاحبه است.
در بخش نقد و نظر با مقالههایی از کامو روبهرو میشویم که پیرامون آثار خود و سایر نویسندگان از جمله داستایفسکی، سارتر و سیلونه نوشتهاست.
برخی از ده مقالهٔ این بخش پاسخ کامو به مقالات و نظریات دیگران دربارهٔ آثار خود اوست که او در قالب مقالاتی کوتاه به نقد و نظرات سایرین پاسخ دادهاست.
بخش دوم کتاب که نظریههای ادبی نام دارد شامل پنج مقاله پیرامون ادبیات و هنر و آزادی است. متن خطابهای که کامو هنگام دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات ایراد کرد نیز در این بخش آمدهاست.
بخش مقالههای سیاسی از یازده مقاله تشکیل شدهاست. کامو در این مقالات از آزادی، عدالت، دموکراسی، رابطه سیاست و مذهب و مسائلی از این دست حرف میزند.
بخش آخر نیز شامل ترجمه تعدادی از مصاحبههاییست که کامو انجام دادهاست.
کتاب، اگرچه بخشبندی شده است اما مضمون تمام مقالات مانند نخ تسبیحی آنها را به هم مرتبط میکند و این مضمون همان «تعهد» است. مسئله تعهد و اخلاق مانند ترجیعبندی از تمام مقالات این کتاب ادراک میشود.
زمانهٔ زیست آلبر کامو برههٔ عجیبی از تاریخ بود. آیندهٔ جهان در گیرودار جنگ جهانی دوم در دستان دیوانهای به نام هیتلر آیندهای تاریک و نامعلوم بود. در این میان عدهٔ زیادی از روشنفکران و نویسندگان به نشانهٔ اعتراض نسبت به مواضع فاشیسم به کمونیسم روی آوردند و در حمایت از کمونیستها قلم زدند و سخنرانی کردند. بسیاری از دوستان نزدیک کامو نیز در این جرگه قرار گرفتهبودند.
کامو اگرچه در سالهای جوانی و پیش از جنگ چندی در حزب کمونیست فعالیت داشت اما در این حزب باقی نماند و راه خود را از آنان جدا کرد. او در جنگ میان دیوانگی و استبداد نیز هیچ سمت این دعوا قرار نگرفت و میان بد و بدتر دست به انتخاب نزد و راه اخلاق و تعهد را پیش گرفت و البته سکوت نیز پیشه نکرد. او همواره از دوستانش بخاطر فعالیت به نفع کمونیسم انتقاد میکرد و در مقالاتش بهطور مستقیم و غیرمستقیم، این موارد را متذکر میشد.
کامو در خطابهٔ نوبل، که در همین کتاب منتشر شدهاست، زمانهٔ زیست خود را اینگونه توصیف میکند: «فرزانه ای مشرق زمینی همواره در دعاهای خود از خداوند می خواست که او را از زندگی کردن در عصری «جالب» معاف فرماید. چون ما فرزانه نیستیم، مقام خداوندی چنین معافیتی در حق ما روا نداشته است و ما در عصری جالب زندگی می کنیم. در هر حال خدا نخواسته است که ما بتوانیم از جالب بودن یا نبودن این عصر، خود را برکنار داریم. نویسندگان امروز این را می دانند که اگر سخن بگویند در معرض انتقاد و حمله قرار گرفته اند. و اگر، از سر فروتنی، خاموش باشند، تنها درباره سکوتشان سخن ها خواهد رفت و در سرزنششان غوغاها خواهد شد.» او عصر خود را عصر جالبی میداند که سخن و سکوت در آن به یک اندازه غوغا بهپا میکند اما در ادامهٔ همین خطابه سکوت را جایز نمیداند و ممتنع بودن و بیرون از گود ایستادن را محکوم میکند. کامو معتقد است خاموشی معنای دهشتناکی به خود گرفته است و ممتنع بودن دیگر به معنای انتخاب نکردن نیست بلکه خود نوعی انتخاب است که مسئولیت به همراه دارد.
به عقیدهٔ آلبر کامو برای ساختن جهانی سراسر صلح مجاز نیستیم به هر وسیلهای متوسل شویم و از همین روست که پیوستن به کمونیسم برای شکست و دفع نازیسم را توجیهناپذیر میداند. او در بندهای آغازین مقالهای با عنوان «پاکی» که در بخش مقالات سیاسی کتاب تعهد اهل قلم منتشر شدهاست میگوید: «ما همه دربارهٔ هدف موافقیم اما دربارهٔ وسایل نه. همهٔ ما دربارهٔ تحقق بسیار دشوار خوشبختی بشر شور و هیجانی غیرشخصی داریم. در این تردید نکنیم. اما میان ما کسانی هستند که میپندارند برای رسیدم به این خوشبختی میتوان به هرکاری دست زد و کسانی دیگر چنین نمیاندیشند. ما از دستهٔ دومیم.»
بیان چنین نظرات و دیدگاههایی در مقالات کامو یکی از علل ماندگاری این آثار بعد از گذشت نیم قرن است. دغدغههایی که کامو در این مجموعه مقالات به آنها اشاره میکند به هیچ زمان و مکانی محدود نمیشود.
جالب اینکه اگرچه بسیاری از این مقالات به مناسبت واقعهای در آن زمان نوشته شدهاست به دلیل مضامینی همهزمانی برای عصر ما نیز خواندنی و قابل تأمل است. چرا که به نظر میرسد ما نیز در عصری جالب زندگی میکنیم. در عصری که با مصائب و دغدغههای گوناگون احاطه شدهایم و تاریخمان بوی مرگ میدهد. عصری که در آن قدرتمندان، در برابر توحش و تحجر و کشتار و ظلم و بیعدالتی سکوتی کرکننده پیشه کردهاند و مسئولیت و تعهد تنها بر گردهٔ اهالی قلم است.
ما در زمانهای به سر میبریم که بخت جهان در بیدار شدن است و ادبیات باید وسیلهای برای بیدار کردن مردم باشد.
گزارش از لادن عظیمی