تاریخ : 1400,چهارشنبه 31 شهريور14:02
کد خبر : 408293 - سرویس خبری : زنان

«خبرنامه دانشجویان ایران» در گزارشی منتشر کرد؛

جنگ چهره زنانه ندارد/ سوتلانا؛ زنی با پوتین‌های نظامی در دل ادبیات

در بخشی از این کتاب آمده است: «دختر های پشت جبهه در شهرها و روستاها سرکارهای خودشان بودند؛ دبیرستانشان را می رفتند و روز هایشان را در دانشکده ها می گذراندند اما روزی رسید که دیگر کلاودیا نتوانست و نخواست که پیراهن های زنانه و کفش های پاشنه بلند بپوشد. آن روز همان روزی بود که رادیوها یکصدا می خواندند برخیز ای کشور عظیم.»

به گزارش خبرنگار سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تیتر گزارش برگرفته از کتابی است به همین نام از سوتلانا الکسیویچ نویسنده ای که به سراغ زنان حاضر در جنگ جهانی دوم ارتش سرخ رفته تا روایت های زنانه شان را مکتوب کند. روایت های زنانه ای که در گیرودار اهدای مدال های قهرمانی و تقدیر از ژنرالها و نشان های نظامی گم شده بودند. سوتلانا به سراغ زنانی رفته که آنچه را در جنگ از سر گذرانده اند را تا به حال جایی نگفته بودند و کسی چهره زشت و کریه جنگ را با نگاه زنانه آنها ندیده بود.

همه آنچه از جنگ گفته شده با صدای مردانه بوده این مردان بودند که با روایت های شان تصاویر مارا از جنگ می ساختند و شنیدن صدایی زنانه از میان غوغای بمب و موشک کاری ناممکن به نظر می رسید اما سوتلانا تصمیم گرفت صدا های مردانه را کنار بگذارد و به سراغ روایت زنان از جنگ برود. جنگی که نه زن می شناسد و نه مرد، نه کودک می شناسد و نه پیر. اما جنگ نمی تواند به مبارزه با انسان برخیزد، به قول سوتلانا "انسان بزرگتر از جنگ است".

جنگ چهره زنانه ندارد/ سوتلانا؛ زنی با پوتین های نظامی در دل ادبیات

برخیز ای کشور عظیم

دخترهای پشت جبهه در شهرها و روستاها سرکار های خودشان بودند. دبیرستان شان را می رفتند و روز هایشان را در دانشکده ها می گذراندند اما روزی رسید که دیگر کلاودیا نتوانست و نخواست که پیراهن های زنانه و کفشهای پاشنه بلند بپوشد. آن روز همان روزی بود که رادیوها یکصدا می خواندند: برخیز ای کشور عظیم. کلاودیا روبان های کلاه و لباس های دخترانه اش را جمع کرد و از ارتش سرخ دو جفت چکمه تحویل گرفت تا از دختر خانه بودن تبدیل شود به یک کاپیتان هواپیمای جنگی.

به نینا گفتند تا الان هر چه در دانشکده پزشکی درس خوانده ای بس است. برو که جبهه به تو نیاز دارد دخترها یک به یک برخاستند. از بلاروس، از لنینگراد، از روستاهای کوچک اطراف مسکو فرمان، یک فرمان ملی بود. زن و مرد نمی شناخت؛ "برخیز ای کشور عظیم".

جنگ چهره زنانه ندارد/ سوتلانا؛ زنی با پوتین های نظامی در دل ادبیات

سوتلانا؛ زنی با پوتین های نظامی در دل ادبیات

سوتلانا الکسیویچ اولین نویسنده زن تاریخی‌ست که جایزه نوبل ادبیات را برده سوتلانا نامی آشنا برای مردم کتابخوان و کتاب دوست روسیه است. مردمی که به خاطر انسان و به خاطر کشور‌شان نام و یاد جنگ دوم بین الملل را زنده نگه داشته اند و سوتلانا از بین همه روایت های غالب و جا افتاده در بین مردم روایت های زنانه را انتخاب کرده. سوتلانای ۷۱ ساله با دو کتاب "نیایش چرنوبیل" و "جنگ چهره زنانه ندارد" تبدیل به چهره ای بین المللی در حوزه تاریخ شفاهی روسیه شد.

هر دو کتاب روایت شاهدان عینی حاضر در صحنه را در خودش جای داده.سوتلانا روبری زنانی نشسته که تا قبل از آن خاطرات خود را از جنگ هیچ کجا نگفته بودند و حالا این رنج و درد مشترک زنان به وسیله قلم سوتلانا به شکل کلماتی جاندار در می آمد.

زنان با تمام احساسات شان روایت های خود را از جنگ برای سوتلانا گفته بودند و او هم بقول خودش آهن ربایی شده بود برای جذب آن روایت های واقعی، روایت هایی سرشار از حقیقت.

جنگ چهره زنانه ندارد/ سوتلانا؛ زنی با پوتین های نظامی در دل ادبیات

سوتلانا به سراغ هر زنی که در جنگ بوده رفته؛ آشپز، خلبان، تک تیرانداز، رخت شوی، سرباز عادی، بیسیم چی... زنانی که با شروع جنگ به قول خودشان زنانگی را فراموش کردند و تبدیل شدند به سرباز هایی با لباس های نظامی سفت و سخت و پوتین هایی گتر کرده.

«در جریان جنگ جهانی دوم جهان شاهد حماسه‌ی زنان بود.تا آن زمان شکل مونث "راننده تانک"، "سرباز پیاده نظام" و "مسلسل چی" وجود نداشت.زیرا این مسئولیت ها هیچ وقت بر عهده زنان نبود. مونث این کلمات در همان میدان جنگ ساخته شد»

سوتلانا بی هیچ حرف پس و پیشی تاریخ شفاهی زنان از جنگ را برایمان روایت می‌کند او خواسته است تا تک صدایی مردان را از واقعه ای چون جنگ بشکند و زنان را به وسط صحنه تاریخ جنگ بیاورد.

تاریخی که آن را با خون نوشته اند و خون چه فرقی دارد که برای یک زن باشد یا برای یک مرد؛ خونیست که برای وطن ریخته شده، خونیست که کاتیا* فدا کرده تا روسیه، روسیه بماند.

جنگ چهره زنانه ندارد/ سوتلانا؛ زنی با پوتین های نظامی در دل ادبیات

سوتلانا زندگی خودش را وقف وقایع نگاری کرده از هر آنچه که ردپایی از تاریخ کشورش در آن به جا مانده است.از فاجعه چرنوبیل گرفته تا حضور ارتش سرخ در افغانستان و روایت های زنان از جنگ جهانی دوم؛ سبک او در نگارش بیان تاریخی است.

سوتلانا در آثارش با عینکی زنانه به رویداد ها نگاه کرده.هرچند که آثارش باعث شد تا شوروی بارها او را دادگاهی کند و حتی رای به تبعیدش دهد اما سوتلانا نخواست روایت های مردم عادی و انسان های بی نام و نشان از جنگ در میان انبوه روایت ها گم شود.

* اشاره به آهنگ کاتیوشا

گزارش از ریحانه پناهی


کد خبرنگار : 94