تاریخ : 1400,سه شنبه 27 مهر19:41
کد خبر : 411361 - سرویس خبری : آخرین اخبار زنان

حد آزادی تا جایی که آزادی دیگران را مختل نکند

مدیرکل امور زنان و خانواده وزارت کشور گفت: هر فردی یک ویژگی یا استعداد خارق ‌العاده‌ای دارد که باید در جامعه از این استعداد استفاده کرد بدون اینکه نگاه جنسیتی به او شود.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از مهر؛ برنامه «چراغ» شبکه ۵، در هفته جاری میزبان زینب اختری مدیرکل امور زنان و خانواده وزارت کشور بود.

حد آزادی تا جایی که آزادی دیگران را مختل نکند

اختری با اشاره به رویکرد نوروبیولوژیستی بدن گفت: ما واژه عفاف یا حجاب در نوروبیولوژی نداریم. اما در پی بررسی راهکارهایی برای یافتن حال خوب به تعدادی از مسیرها و سیگنالینگ ها رسیدیم که با بررسی آنها متوجه شدیم در برخی موارد ما را به سمت یک سری واژه‌ها می‌رساند. لذا حجاب را با رویکرد نوروبیولوژی و به عنوان کلی پوشش تعریف کردیم؛ البته پوشش به نحوی که آن بارهای هیجانی خاص را به طرف مقابل منتقل نکند و باعث فعال شدن سیستم هیجانات طرف مقابل نشود. در بحث عفاف هم تعریف علم نوروبیولوژی این است که باید ورودی‌های حسی را که وارد مغز می‌شود و تأثیر می‌گذارد و انسان از آن ورودی‌ها تأثیر می‌پذیرد را کنترل کرد. پس انسان باید حواسش باشد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند، چه چیزی را بشنود و…. همه این ورودی‌های حسی شامل عفاف می‌شود. به عبارتی دیگر کنترل همه ورودی‌های حسی، واژه عفاف را از دیدگاه نوروبیولوژی تعریف می کند.

وی خاطر نشان کرد: هر رفتار و هر رفلکسی که از بدن فرد ساطع شود و باعث فعال شدن سیستم هیجانات طرف مقابل شود چالش برانگیز است چه به لحاظ ظاهری و جسمی، چه روحی و روانی و حتی در کلام. ممکن است فرد یک پوششی داشته باشد ولی به لحاظ کلامی یا رفتاری در صحبت کردن و یا مدل حرف زدنش سبب فعال شدن سیستم هیجانی طرف مقابل شود که به لحاظ مکانیسم عملکرد پایه سلولی آن سیستمی که آنجا در مغزش هست با این نوع از کلام روشن شده است. وقتی این سیستم روشن شد، قطعاً به دنبال این می‌گردد که یک جایی این را خاموش کند و به عبارتی این تخلیه هیجانات صورت بگیرد. پس قطعاً نوع لباس پوشیدن و نوع رفتار افراد در جامعه مؤثر است. حال از نگاه نوروبیولوژی اگر بخواهیم حد و حدود و یا شاخصی بر میزان این پوشش تعیین کنیم باید گفت: از لحاظ فیزیولوژی مهم این است که آن سیستم روشن نشود اما اگر روشن شد یعنی این فرمان را گرفت و گفت که این به عنوان یک تحریک است، می‌رود به سمت ترشح هورمون‌ها و کل فیزیولوژی بدن را درگیر می‌کند و فرد را به سمت این می‌برد که واکنش و رفتاری را نشان دهد.

وی تصریح کرد: ممکن است این سوال ایجاد شود که آیا از نگاه نوروبیولوژی سیستم اعصاب فضای کنترل گری ندارد؟ یعنی آیا حدی برایش تعریف نشده است که ما بتوانیم بگوییم همه انسان هستیم و توانمندی خودکنترلی داریم و خویشتن داری می‌کنیم. پس اینها چه معنی پیدا می‌کنند؟ در پاسخ باید گفت: قطعاً همین طور هست اصلاً فرق انسان با حیوان در این هست که می‌تواند این غریزه و میل را در خود کنترل کند وگرنه که در حیوانات هم این میل وجود دارد و یک چیز طبیعی هست و این خود کنترلی باید وجود داشته باشد اما نکته‌ای که در بحث خودکنترلی هست اینست که باید کنترل کرد تا اتفاق نیفتد! نمی‌توان این سیستم را فعال کرد و سپس گفته شود باید کنترل گردد. برای مثال کارخانه‌ای را تصور کنید که یک خط تولیدی دارد، خروجی این خط تولید یک‌سری هورمون‌ها و موادی هستند که نهایتاً بدن را می‌برند به سمت رفلکس و واکنش، انسان باید مراقب باشد که خودکنترلی کند و آن دکمه ON و OFF را روشن نکند. اما اگر این سیستم فعال شود خودکنترلی خیلی سخت خواهد شد. وقتی فرمان ترشح هورمون صادر می‌شود فرد با اختیار خود آن فرمان را صادر کرده است ولی دیگر رونویسی ژن ها، پروتئین ‌ها و اینها را در آن حد نمی ‌تواند کنترل کند. پس خودکنترلی باید قبل از اتفاق صورت گیرد.

اختری یادآور شد: وجود قوانین و ضوابط به لحاظ نوروساینس تا آنجایی که به فرد آزادی بیشتری دهد و با نگاه فراجنسیتی در جامعه باشد و افراد بتوانند به کاری که دوست دارند بپردازند، مورد تأیید هست. یعنی این ضوابط و قوانین کمک می‌کند که افراد خارج از نگاه جنسیتی، بتوانند آن استعدادهایی که دارند، بروز دهند و چه زن و چه مرد با توانمندی‌ها و استعدادهایش خودش را نشان دهد و نگاه‌های جنسیتی و ابزاری به زن حذف شود. به عبارتی این ضوابط کمک می‌کند که فرد یک نگاه دیگری هم به خودش داشته باشد و بتواند توانمندی اش را شکوفا کند، جدای از اینکه خانم هست یا آقا؛ یعنی با یک احساس آرامش بیشتر مبنی بر این که نگاه به فرد جنسیتی نیست، ویژگی‌های ظاهری او ملاک قرار نگرفته است بلکه بر اساس توانایی‌ها و بر اساس استعداد و مهارتش دیده می‌شود. یک سری استعدادها ویژه ی بانوان و یک سری ویژه ی آقایان هست و برخی نیز استعدادهای مشترک به شمار می‌روند. وقتی زن می ‌خواهد از آن استعدادهای ویژه اش استفاده کند نباید برچسب زنانه بودن به آن بخورد و نگاه ابزاری به این قضیه شود. هر فردی یک ویژگی یا استعداد خارق ‌العاده ‌ای دارد که باید در جامعه از این استعداد استفاده کند بدون اینکه نگاه دیگری نسبت به او باشد، باید به آن استعدادش توجه شود. هر چقدر این ضوابط و قوانین درست باشد کمک می‌کند افراد در شکوفایی استعدادهایشان بیشتر موفق شوند.

این پژوهشگرِ عضو هیأت علمی در بخشی از سخنانش اشاره کرد: به لحاظ نوروساینس حد و حدود آزادی تا جایی است که آزادی دیگران را مختل نکند؛ یعنی سیستم عصبی دیگران را دچار اختلال نکند. مغز، حریم خصوصی فرد هست و در مورد تمام اتفاقاتی که در زندگی او رخ می‌دهد آنجا فکر می‌کند، در واقع در مغزش تمام ورودی‌های حسی را تجزیه و تحلیل می‌کند. آزادی را مختل نکردن یعنی این سیستم عصبی مغز (آزادی فرد) به سمتی برده نشود که در جایگاهی که نباید و درست نیست تحریک شود و اینکه نهایتاً تصمیمی که می‌گیرد تصمیم منطقی باشد.

برای مثال وقتی فرد دچار عصبانیت می‌شود آیا می‌تواند در عصبانیت تصمیم درستی بگیرد؟ قطعاً خیر. پس هنگام مواجه شدن با یک بار هیجانی خاص که از عصبانیت هم شدیدتر است، نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد و سیستم عصبی مختل می‌شود، پس آزادی فرد در واقع دچار اختلال می‌شود. بنابراین از سویی بهتر هست که آقایان خودشان خیلی مواظب باشند این ورودی‌های حسی که می‌گیرند را مراقبت کنند. مثلاً تا یک خانمی را یک جایی می‌بینند با وضع ظاهری نامناسب، خودشان مراقبت کنند که این ورودی‌های حسی رویشان خیلی تأثیر نگذارد، یعنی بار هیجانی به آن‌ها خیلی غالب نشود و روی خودکنترلی شأن کار کنند و متقابلاً خانم‌ها نیز نوع پوشش و رفتار و گفتار خود را کنترل کنند. یک نگاه مکملی است و هر دو وظایفی دارند و محدود به جنس خاصی نیست. اما اینکه در برخی موارد به نظر می‌رسد بیشتر به زنان تاکید می‌شود، به لحاظ علمی معنا دار و مهم است؛ چرا که اولاً خانم‌ها به لحاظ جایگاه‌های عصبی و تفاوت‌هایی که به لحاظ آناتومی ساختاری و فیزیولوژی و به لحاظ هورمونی دارند، آسیب پذیرتر هستند؛ اگر مقایسه کنیم در آسیب‌ها، که یک آقا و خانم در کنار هم قرار بگیرند، اگر آسیب جسمی برای هر دو این دو نفر اتفاق بیافتد، آسیب روانی بار اضافه ای هست که یک خانم باید تحمل کند. چون ساختارهای مغزی ‌اش اینگونه است به طوری که آمار افسردگی در خانم ‌ها دو برابر آقایان هست. نه فقط در ایران و تهران بلکه در کل دنیا. لذا یک تفاوت خیلی مشخص که همه به آن اذعان دارند به واسطه ساختارهای متفاوتی که مغز زن و مرد دارد. دوماً خانم ‌ها قدرت مدیریت بهتری نسبت به آقایان دارند و بهتر می‌توانند استرس و غرائز شأن را مدیریت کنند. بعبارتی چون این توانمندی را دارند مسئولیتشان بیشتر و سنگین‌تر است.

لازم بذکر است برنامه تلویزیونی چراغ در فصل سوم، در روزهای یکشنبه و سه شنبه حوالی ساعت ۲۱ از شبکه ۵ سیما به روی آنتن می‌رود و هر هفته یک چالش را مورد بحث و گفتگو قرار می‌دهد و یک نظرسنجی هفتگی برگزار می‌کند.