تاریخ : 1400,چهارشنبه 19 آبان14:36
کد خبر : 413444 - سرویس خبری : یادداشت

حسین قاسمی

از مدرسه علمیه تا امارت اسلامی

این جنبش در دهه 80 با شکست مقطعی مواجه شد که از مهم ترین دلایل آن علاوه بر حمله آمریکا به افغانستان، عدم بلوغ سیاسی طالب ها بود. در طول 20 سال بعد، طالب ها حلقه مفقوده حرکت خود یعنی تشکیلات اجتماعی را بازسازی کرده و با بلوغ بالاتری سودای امارت اسلامی را دنبال کردند تا مجددا در سال اخیر با خروج آمریکا، افغانستان را تسخیر کرده و امارت اسلامی دست و پا شکسته ای ایجاد کردند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یاداداشت از حسین قاسمی  دانشجو دکتری اندیشه سیاسی/// تحولات اخیر افغانستان و نقش ویژه طالبان در آن، بار دیگر جنبش طالبان را بر روی میز تحلیلِ تحلیلگران قرار داد. به این بهانه، نگاهی ثانوی به این جنبش مذهبی - قومیتی که امروز بر شهرهای مختلف افغانستان غالب شده است، جالب توجه است.

طالبان جمع طالب به معنای «طلبه ها» نام گروهی با عقاید حنفی دیوبندی است که با کمک دولت پاکستان و حمایت های کشورهایی همچون عربستان سعودی شکل گرفت. در دهه 40 شمسی، احزاب سنی پاکستان مانند جمعیت علمای اسلام، جماعت اسلامی و اهل حدیث، مدارس علمیه ای در مناطق مرزی پاکستان با افغانستان ایجاد کردند که در آن، متون مذهبی با تقید به مکتب دیوبندی آموزش داده می شد. بن مایه های تفکر تند و افراطی سلفیت به تدریج در طلاب این مدارس تزریق می شد و با ورود مهاجرین افغان به این مدارس، رفته رفته این مدارس توسعه می یافتند.

طلاب محصل در این مدارس، اعضا اولیه جنبش طالبان و افکار ترویج شده در این مدارس، افکار بنیادین جنبشی مذهبی – قومیتی بود که در دهه 70 شمسی با کمک سعودی به یک جنبش نظامی افراطی تبدیل شده و افغانستان را اشغال کرد. اندیشه افراطی طالبان، نزدیک ترین عرصه ظهور خود را عرصه نظامی گری یافت و از آن به عرصه حکومتی و شکل دادن به امارت اسلامی افغانستان در همان دهه رسید.

این جنبش در دهه 80 با شکست مقطعی مواجه شد که از مهم ترین دلایل آن علاوه بر حمله آمریکا به افغانستان، عدم بلوغ سیاسی طالب ها بود. در طول 20 سال بعد، طالب ها حلقه مفقوده حرکت خود یعنی تشکیلات اجتماعی را بازسازی کرده و با بلوغ بالاتری سودای امارت اسلامی را دنبال کردند تا مجددا در سال اخیر با خروج آمریکا، افغانستان را تسخیر کرده و امارت اسلامی دست و پا شکسته ای ایجاد کردند.

نکته قابل توجه در این حرکت از مدرسه علمیه تا امارت اسلامی، نظرات مذهبی – اندیشه ای این گروه است که نمود ویژه ای در نحوه حکمرانی آنان دارد. برای مثال، اصالت خلافت اسلامی و مدل خلافت سلف صالح، مانع از توجه به نظر مردم و رای آنان در حکمرانی است. اولویت تشکیل دولت و امارت اسلامی به جای رسالت جهانی، آنان را از امثال داعش متمایز می کند و اصول سیاست خارجه متمایزی را تولید می کند که در حال سامان یافتن است. ادعای امیر امارت با سودای خلیفه مسلمین از دو اندیشه دینی متفاوت نشأت می گیرد که دو نوع حرکت سیاسی متفاوت و دو نوع سیاست خارجه تولید می کند.

اصل حرف

این تحلیل به معنای تایید طالبان یا حتی پیش بینی موفقیت آنان در آینده نیست اما امثال جنبش های طالبان مجددا این واقعیت را تاکید می کند که اصلاح سیاسی خصوصا در میان مسلمین، از «حرکت فکری دینی» نشأت گرفته و لایه لایه جنبش و ساختارهای متناسب با خود را تولید می کند و به استقرار حکومت و تولید نظامات مبتنی بر آن می رسد. مهم تر آنکه، تغییر اساسی در حکومت مستقر نیز از همین مسیر می گذرد و شاید مراحل آن قابل حذف نباشد! (تامّل و تدبّر!)


کد خبرنگار : 92