به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ عالیترین نهاد تصمیمگیر در حوزه فرهنگ کشور، شورایعالی انقلاب فرهنگی است که در سه حوزه سیاستگذاری، تدوین ضوابط و نظارت فعالیت میکند. این شورا در روزهای اخیر و پس از تغییرات در اعضای آن، تبدیل به یکی از سوژههای اصلی رسانهها شده است. فعالان دانشجویی هم از این قاعده مستثنی نبودند و مطالبهگری خود را از این نهاد فرهنگی به شیوههای مختلف دنبال کردند. در دیدارهای سال های اخیر دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی و دیگر برنامه های تشکل های دانشجویی، شورایعالی انقلاب فرهنگی از آن دسته مجموعههایی بود که آماج انتقادات دانشجویان قرار گرفت.
دانشجویان تاکید زیادی به لزوم تفکیک ریاست دو شورایعالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی از ریاستجمهوری دارند. درواقع دانشجویان معتثدند «در عرصه مقابله با جنگ نرم دشمن و تهاجم فرهنگی غرب به نظر میرسد بخشی از ناکارآمدیها و عقبماندگیهای موجود، ناشی از ضعف ساختار اداره دو شورایعالی فضای مجازی و انقلاب فرهنگی است.»
دانشجویان از فرصت سوزی فرهنگی در این شورا نگرانند و شورایعالی انقلاب فرهنگی از حضور جمعی رنج میبرد که به علت تعدد مسئولیتها و عضویت همزمان در دهها شورای مشابه، تمرکز کافی برای سیاستگذاری فرهنگی ندارند. بارها نیز شاهد آن بودیم که جلسات شورا به دلیل اختلاف نظر سیاسی رئیس آن با برخی اعضا تشکیل نمیشود.
از دیگر مطالبات دانشجویی از این شورا مرحله تحقق «دولت اسلامی» است که خواستارند این موضوع در دستور کار شورا و دانشگاههای ما قرار گیرد. طرح تحول در علوم انسانی نیز از دیگر مطالباتی است که دانشجویان از شورای عالی اتقلاب فرهنگی دارند و انتظار دارند که هرچه سریع تر در این شورا بررسی و محقق شود.
نقدهای فرهنگی دانشجویان در سالهای گذشته پای ثابت دیدارهای مهم دانشجویی و برنامه های تشکل های دانشجویی بوده است که در طی آن آن صدور فرمان آتشبهاختیار رهبری بهنوعی در پاسخ به انتقادات تند و تیز دانشجویان نسبت به عملکرد دستگاهها و مجموعههای حاکمیتی حوزه فرهنگ مطرح شد.
شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان یک نهاد انقلابی، وظیفه تولیگری انقلاب فرهنگی را دارد که متاسفانه به جای «انقلاب فرهنگی» به «مدیریت فرهنگ» روی آورده است و نقش خود را عمدتا به تصویب برخی متون و نهایتا کمی پیگیری اداری مختصر کرده است. تحلیل شرایط، طراحی راهبردها و راهحلها و درنهایت پایش راهحلها نیازمند مطالعه، بررسی کارشناسی و پیگیری اجرایی است و طبعا باید در دبیرخانه شورا بهعنوان بدنه کارشناسی شورا پیگیری شود، اما متاسفانه شورایعالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه از این مسئولیت خطیر و طی کردن این مراحل تا الان سر باز زده و فقط خود را درقبال تصویب مصوبات مسئول میداند؛ حتی اگر این مصوبات هیچگاه عایدی برای فرهنگ این مرزوبوم نداشته باشد.
شورایعالی نقش مجلس قانونگذاری حوزه علم، فناوری و فرهنگ را برعهده گرفته، درحالی که وظیفه شوراست که تمامی امکانات ممکن ازجمله نهادهای قانونگذاری، رسانه، تشکلهای دانشجویی و... را برای پیگیری حل معضلات فرهنگی کشور به عرصه بیاورد و حتی به شبکهسازی بپردازد، اما نه شاهد ارتباط تعریفشدهای با تشکلهای دانشجویی بودهایم و نه ارتباطی با عموم جامعه دانشجویی دیدیم. یکی از راههای ارتباطی کمیسیون دانشجویی شوراست که در سالهای اخیر تقریبا نیمهتعطیل بوده است. ارتباطی که میتواند گرهگشا و کمککننده باشد و شورایی را که فعال و پرتحرک و پیشرو نیست به راهکارش که جوانگرایی است، نزدیک کند.
از دیگر مطالبات جنبش دانشجویی بحث شفافیت در مجموع ههای مختلف است که شورای عالی انقلاب فرهنگی از آن مستثنا نیست. معضلات فرهنگی کشور با توجه به جنگ نرمی که دشمن برایمان تدارک دیده، شاید در نگاه اول اندکی طبیعی به نظر برسد، اما آنچه غیرطبیعی جلوه میکند، نحوه مدیریت آن است. این مساله ذهن دانشجویان را به خود مشغول ساخت که قرارگاه فرهنگی کشور دقیقا کجای حل این معضلات ایستاده و چرا کارآمدی لازم را ندارد؟
بررسی عملکرد شورا اهمیت این نکته را دوچندان میکند که عدمشفافیت در عملکردها و فرآیندها مانند مصوبات، صورتجلسات، حضور و غیاب اعضای حقیقی و حقوقی شورایعالی انقلاب فرهنگی و... نیز شورا را از مسیر اصلی خود که تولیگری انقلاب فرهنگی است، دور میسازد. اگر شورا و دبیرخانه شفاف شود، بسیاری از مشکلات آن حل خواهد شد.
از دیگر اشکالات حائز اهمیت، عدمهماهنگی کمیسیونها و شوراهای اقماری است. در مجموعه اسناد بالادستی شورا که بعضا توسط کمیسیونها و شوراهای اقماری تدوین میشود، در موارد متعدد نشانه روشنی از عدموجود مرز مشخص در حیطه پرداخت به موضوعات فرهنگی بین کمیسیونها و شوراهای اقماری دیده میشود که این عدمشفافیت در تقسیمبندی موضوعات منجر به آن شده که مسئولان کمیسیونها و شوراها مسئول مستقیم و کامل پیگیری هیچیک از موضوعات فرهنگی کشور نباشند و همکاری تعریفشدهای نیز نداشته باشند.
شورایعالی انقلاب فرهنگی، شورایی که امام انقلاب آن را بنا نهاد تا اهدافی والا و ارزشمند را دنبال کند. برای اینکه عملکرد هر مجموعه، گروه و نهادی را بررسی کنیم، باید اهداف آن را بهخوبی بشناسیم و ببینیم که از زمان تاسیس تا چه حد به این اهداف نزدیک شده یا دست یافته یا مسیری اشتباه را پیش گرفته و اینکه زمینه هرکدام از این حرکات چه چیزهایی بوده است.
این شورا در تهیه اسناد بالادستی و در مقام سیاستگذاری نقش خود را ایفا کرده، سند تحول بنیادین آموزشوپرورش نیز یکی از آنهاست که تاکیدات مکرر رهبری را به دنبال داشته است. این سند و اسناد مشابه میتوانند بستر بسیار مناسبی برای تحول در نظامات جمهوری اسلامی ایران باشند که توجه مسئولان به اجرای آنها و همچنین پیگیری شورایعالی انقلاب فرهنگی را لازم دارد. این دو مورد حلقههای گمشده اجرایی شدن اسناد بالادستی هستند. اما در بسیاری از موارد هم توجه به فضای فرهنگی دانشگاهها، مساله حجاب و جذب اساتید دانشگاهی کوتاهی آن محرز است.
شورایعالی انقلاب فرهنگی قرارگاه مرکزی تبیین و ترویج فرهنگ کشور است، اما با وجود این مهم درحال حاضر بیشتر نقش زینتی در تصویب مصوبات فرهنگی در کشور را قائل شده و این درحالی است که با تغییر اعضا در این شورا امید به بهبود وضع موجود را داریم. بخش اعظم حواشی در سال های اخیر برمیگردد به نوع برخورد سلیقهای رئیس این شورا که گویا تاب تحمل شنیدن نظر منتقدان را نداشت؛ درنتیجه یا جناب رئیس در جلسات حضور پیدا نمی کردند یا اعضای شورا را به صورت گزینشی به جلسات دعوت میکردند و اینچنین شورایی که باید محفل فرهنگسازی و رشد عمومی جامعه باشد، دستمایه سیاسی بازی قرار گرفت.
در سال های اخیر کمتوجهی برخی اعضای شورا به دلیل مسئولیتهای متفاوت آنها، باعث شده برای اصلاح شرایط موجود وقت کافی صرف نکنند، به این ترتیب شورایعالی انقلاب فرهنگی عملا ابتکار عمل خود را از دست داده است. همچنین متاسفانه پارهای از ناکارآمدیها به عدمآشنایی لازم اعضای این شورا با فضای عمومی و نیازهای حقیقی جامعه برمیگردد که با نوگرایی و اهتمام به رفع آن قابلحل است.
شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال های اخیر وضعیت مطلوبی نداشت و شاهد آن بودیم که جلسات شورا با فاصله زمانی زیاد و با غیبتهای مکرر رئیس آن برگزار میشد. حتی در جلساتی که رئیس آن جمهور حضور داشند شاهد ایجاد درگیریهایی بین ایشان و منتقدان هستیم که باعث مسدود شدن مسیر پیشبرد اهداف خواهد بود. البته لازم است به ضعف رسانهای شورا نیز اشاره کنیم. عدماطلاعرسانی عمومی مطلوب درباره مصوبات شورا و روند اجرایی شدن آنها نیز از دیگر مشکلات چندین و چندساله شورایعالی انقلاب فرهنگی و بسیاری از نهادهای بزرگ دیگر است.
انقلاب اسلامی ایران با تمام زیرمجموعههایش وارد گام دوم خود شده است، موفقیت در برداشتن این گام مستلزم هماهنگی، همراهی و همگامی تمام حوزهها و عمل مجدانه و مجاهدانه در انجام وظایف است که امیدواریم با توجه همگان این گام پرقدرت برداشته شود.
جلسات شورایعالی فرهنگی عموما پشت درهای بسته و به دور از سمع و نظر مردم و کارشناسان برگزار میشود که این امر باعث شده هیچ اطلاعات دقیقی از مذاکرات، روند تصویب و روند اجرایی شدن مصوبات در دست نباشد و درنتیجه کمتر مطالبهای نیز برای اجرایی شدن آنها شکل میگیرد. شایسته است که برای بهبود کارآمدی نهتنها محتوای جلسات، مصوبهها، روند پیگیری و... به مردم گزارش شود بلکه یک لیست از مصوبات اجراشده و نشده، درصد پیشرفت و موفقیت پروژههای مختلف، دلایل توقف یا شکست آنها در اختیار صاحبنظران قرار گیرد تا بتوان روی خروجیها و دستاوردها تحلیل و چارهیابی کرد.
همچنین باید چنین اطلاعاتی از کمیسیونهای تخصصی شورا استخراج شود و در اختیار کارشناسان و علاقهمندان قرار گیرد. چراکه در شورایی که برخی اعضا حقوقی و برخی حقیقی هستند، شرایط بهنحوی اداره میشود که پیشنهادهای اعضای حقیقی در عمل با بیتوجهی مواجه میشود و هیچ تلاشی در جهت اجرایی شدن آن صورت نمیگیرد.
حلقه مفقودهای میان تصمیمسازیهای فرهنگی در کشور و اجرایی شدن آن وجود دارد که آن هم نظارت است. درحال حاضر بسیاری از مصوبههای این شورا به جهت عدمنظارت مناسب در دستگاههای مختلف به نحو احسن پیگیری نمیشود، حتی مجموعههایی که ذیل شورایعالی انقلاب فرهنگی شکل گرفته نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این مجموعهها درحالی از ضعف مدیریتی و عدمتحول و کارآمدی رنج میبرند که مشخص نیست نظارت بر فعالیت و خروجی آنها دقیقا برعهده چه شخص یا ارگانی است. سند مهندسی فرهنگی 6 سال است که به تصویب این شورا رسیده و هیچ پایشی به جهت اجرایی شدن آن وجود ندارد. شوربختانه چنین مصادیقی در بررسی عملکرد شورایعالی فرهنگی کم نیست.