تاریخ : 1402,دوشنبه 01 خرداد14:06
کد خبر : 471007 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

گفت‌وگو با سهیل سلیمی پیرامون نقش جریان سینمایی در تشکیل نظم جدید جهانی؛

رسانه پیشرویی در حوزه تمدن‌سازی خلق نکرده‌ایم/ باید طراحی جدیدی برای نظم نوین اسلامی صورت پذیرد

شما مشاهده می کنید که به همین صورت روسیه را با یک جنگ فرسایشی اسیر کرده اند تا نتواند عرض اندامی در مقابل رفتارهای دیگر آنها داشته باشد و در حوزه های دیگر عقب نشینی کند. استراتژی غرب به حالت یک دریوزگی و یک وضع خفت بار افتاده است و قصد دارد با نظم نوین جهانی از فروپاشی خود جلوگیری کند و سابقا این موضوع در تاریخ به چشم میخورد به طور مثال برای فروپاشی عثمانی از همین شیوه ها استفاده کرده اند و بحث های اقتصادی علیه آنها به کار بردند.

به گزارش گروه بین الملل «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ رهبر انقاب اسلامی سال گذشته در پیامی که خطاب به انجمن های اسلامی اروپا صادر نمودند، جنگ اوکراین را نشانه ای از تغییر نظم جهانی برشمردند و در این میان، نخبگان را دارای وظایفی خطیر دانستند که در کوتاه مدت، میبایست جبهه بندی ها و صف آرایی های موجود را به درستی بشناسند و در میان مدت آماده نقش آفرینی در تحولات جهانی به سود جبهه حق شوند.

تأکید بر آمادگی برای دوران تحول در نظم جهانی و پس از آن، در دیدار با دانشجویان 1401 نیز انجام گرفت و در نهایت درهمان سال در دیدار با دانش آموزان ایشان محورهای اساسی نظم آینده جهان را بیان نمودند. موضوع نظم نوین جهانی و ایجاد یک جهان یکپارچه از مفاهیم مهمی است که رهبر معظم انقاب بارها به آن تاکید داشته اند و مطالبه کرده اند که برای این نظم باید طرحی ارائه داده شود. یکی از ابزارهایی که برای تفصیل بیشتر این مطالبه میتواند کارساز باشد ابزار رسانه، ساخت مستندات و تولیدات سینمایی در این زمینه و پرداختن به آن است.

مستند جنایت نامرئی ساخته سهیل سلیمی یکی از آن تولیداتی است که به این امر پرداخته است. از این رو با توجه به موضوع مطرح شده در گفتوگو با سهیل سلیمی، فیلمساز و متخصص مطالعات استراتژیک به مسائل پیرامون نقش جریان سینمایی در نظم جدید جهانی پرداختیم که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می خوانید:

سوال: در سال های اخیر مفهوم نظم جدید جهانی در فضای رسانه ای و علوم سیاسی بر سر زبان ها افتاده است. شکل گیری چنین ادبیاتی در جهان، مستلزم حضور سینما و رسانه و جریان سازی های صورت گرفته است تا مردم جهان پذیرای آن باشند. جنابعالی به عنوان یک سینماگر در این عرصه آیا آثار خاص یا جریان سینمایی خاصی را مشاهده کرده اید؟ در این خصوص چه مواردی را می توانید نام برده و توضیح دهید.

اساسا نظم دادن به جهان و ایجاد یک جهان منظم آرزوی همگان بوده است که کسانی که قدرت و استیا در جهان داشتند این نظم را ایجاد کنند و نظم جهانی پدیده ای است که از گذشته ای دور امپراطوری ها به دنبال تحقق آن بودهاند اما در هردوره چگونه این نظم ایجاد شده است تفاوت های زیادی داشته و در هر عصر نسبت به عصر دیگر متفاوت بوده است. در نظم نوین اساسا واژه نوین آن مهم است و به دنبال این نظم همواره بوده اند اما نظم نوین اولین بار در 11سپتامبر 1990توسط بوش پدر اعام شد که محصول یک سری از اتفاقات بوده که در دوره قبل از خودش رخ داده است و اگر به تاریخ مراجعه کنیم قبل از جنگ جهانی اول نوعی نظم خاص بر پایه استعمار شکل گرفته بود که استعمارگران با یکدیگر بر سر مستعمرات خود می جنگیدند و هر کس که پیروز میشد قوانین را برای چپاول دنیا به شیوه خودش وضع میکرد و البته دیگران هم در این بین سهمی می گرفتند.

بعد از جنگ جهانی اول تغییراتی ایجاد می شود و البته جنگ جهانی دوم را رقم میزند و نظم جاری تا 1990که فروپاشی دیوار برلین رقم می خورد پا برجا باقی می ماند و بعد از آن نظم جدید که موضوع بحث ما است بسیار پر طمطراق و بسیار پر سر و صدا خودش را به جهان معرفی میکند تا جایی که فوکویاما مبحثی را با عنوان پایان تاریخ آغاز میکند که تاریخ تا پایان 1990یک رویکردی را داشته است و بعد از آن تمام می شود و این لیبرال دموکراسی است که قرار است جهان را تا انتها مدیریت کند البته این نظر فوکویاما بسیار ساده اندیشانه میباشد. بعد از 1990در 11 سپتامبر سال 2001 آمریکایی ها با ترفندی اقدام به فروپاشی برج های دوقلو تجارت جهانی توسط یک هواپیما در نیویورک می شوند و برخورد هواپیما با این برج ها باعث می شود و تا طبقه زیرزمین فرو بریزد که کمدی تلخی است که متاسفانه خیلی ها باور کرده اند این فضا و ایجاد نظم نوین توسط این رفتار ها به وسیله آمریکایی ها ادامه پیدا کرد و حمله به کشور ها به بهانه 11سپتامبر در دستور کار قرار می گیرد. در ادامه ما همین روند را در آثار سینمایی میبینیم و در این دو دهه کمتر آثاری میبینیم که توسط هالیوود ساخته شده و موضوع ان نظم نوین نباشد و برعکس آن صادق نیست و همه فیلم ها به نوعی به این موضوع می پردازند و در فواصل 1990تا 2001 فیلمی به نام 2012ساخته میشود که قرار است پایان دنیا را برای ما روایت کند و این فیلم حوالی 11 سپتامبر اکران میشود و این نشان میدهد که رسانه آمریکا برای نظم نوین جهانی برنامه دارد.

سوال: از نگاه شما این آثار سینمایی به دنبال القای چه چیزی به مخاطب خود هستند و در نظر دارند چگونه نظم جدید جهانی را مطرح سازند؟

امروز غرب از طریق کرونا به دنبال نفوذ به شکل بیولوژیک در وجود انسان ها است. همچنین این فضا در حالی است که در هوش مصنوعی به این سمت میرویم که انسان ها هم در حال کنترل هستند و ماشین ها بخش عمده ای از کار را انجام می دهند و کنترل انسان ها را به عهده دارند و هر آنچه به انسان ها بگویند انجام میدهند. این موضوع بردگی را کامل میکند که البته از طریق اقتصاد هوش مصنوعی صورت می گیرد. اقتصاد هوش مصنوعی اقتصادی است که از طریق پول دیجیتال در دنیا رقم میخورد، تمام قدرت یک انسان به این است که بتواند اگر جایی کار می کند یک پس انداز داشته باشد که خود را سیر کند اگر شما ارز دیجیتالی تولید کنید و به انسانی که مکانیزه شده بدهید و کنترل استفاده از آن ارز به دست شما باشد دیگر شما این انسان را به بردگی گرفته اید و انسانی را دارید که کاما تحت کنترل شما است و حیات و ممات آن کاما به دست شماست و همچنین این که کار و تاش کند و به خاطر آن دستمزدی دریافت کند به دست شماست و امروزه خیلی از کمپانی ها در چین دستمزد کارگرها را به شکل رمز ارز می دهند و برای آن تاریخ تعیین می کنند که این پول تا سه ماه اعتبار دارد و این یعنی انسانی که بردگی مالی در حوزه رمز ارز دارد و باید این پول را هزینه کند و وقتی این پول تمام شد و آن آدم هم توان کار کردن نداشت در واقع به کثیف ترین حالت ممکن آن انسان را خواهند کشت چون آن فرد دیگر پیر شده است این همان چیزی است که نظم نوین جهانی به دنبال آن است و نظم نوین جهانی 100 درصد با نظم نوین ایرانی در تضاد است چرا که از اساس با انسانیت مخالف است.

یکی از تلخترین آثار سینمایی در این حوزه فیلم این تایم ساخت سال 2011است و فیلم مهمی است که داستان زندگی آدمها را معرفی می کند که ساعت هایی بر روی دستشان دارند و زمانی که این ساعت ها رو به پایان است باید آنرا شارژ کنند و دقیقا مشابه مدل چین است که به صورت بصری این را نشان میدهد و آدم ها عمر و حیات و زندگیشان به عددی بستگی دارد که به صورت دیجیتال بر روی دستشان هک می شود. لذا فقط کسانی در نظم نوین غربی حق زندگی دارند که دارایی بالایی داشته و می توانند کار کنند و به محض اینکه این دارایی تمام بشود میمیرند و امروز کرونا همین کار را برای غرب می کند و طبق آمار کشته ها در غرب بیشترین کشته ها کسانی هستند که کارائی ندارند و برای جامعه مضر هستند و بنده در مستند جنایت نامرئی نشان دادم که بومیان آمریکا که درصد کمی را دارند کشته هایی دو برابر سفید پوستان آمریکایی دارند و این یک کشتار بیولوژیکی و یک طرح پاک سازی نژادی است و یک کشتار وحشیانه به حساب می آید که در حال رخداد است و بسیاری از مردم دنیا در این باره ناآگاه هستند.

سوال: جنایت نامریی به عنوان جدیدترین اثر سینمایی شما به مفهوم نظم جدید جهانی اشاراتی داشته است. خواهشمندیم در این خصوص توضیحاتی را بفرمایید. آیا برنامه خاصی به پرداختن به این موضوع در قالب کارهای آتی نیز دارید؟

مستند جنایت نامرئی در مجموع نظم نوین جهانی را از زوایای مختلف بررسی میکند و در نهایت با هشدار رهبر انقاب که فرمودند؛ نظم نوین جدید شروع شده است و باید جای خود را در آن تعریف کنیم به پایان میرسد. این آغازی بر نظم نوین مدنظر ماست که بفهمیم در کجای آن قرار داریم و باید ساختار های جهانی نظم مورد نظر ما آماده شده و در حوزه های مختلف ارائه شود و طراحی های جدیدی برای نظم نوین اسلامی جهت معرفی به مخاطبین باید صورت پذیرد. آغاز کرونا در چین یک اتفاق مشکوک بود زیرا بنده با مطالعات استراتژیک سر و کار داشته و بسیاری از اسناد را مطالعه کردهام و به دلیل کار فیلم سازی و مستندسازی با بسیاری از وقایع جنگی دنیا که به نوعی با وسایل بیولوژیک پیوند دارد آشنایی داشتهام و قبل از خبر انتشار ویروس در کشور خودمان بنده به تحقیقاتی پرداخته بودم و در نهایت طرح کلی مستند جنایات نامرئی در اسفند 139۸زده شد. جنایت نامرئی محصول و نتیجه یک اتفاق بیولوژیک در جهان بود و بنده با هر قدمی که در دل این موضوعات برمیداشتم بیشتر به موضوعی به نام نظم نوین جهانی پیمیبردم و اسناد و گزارش هایی یافت میشد که همه در پی ایجاد یک نظم نوین جهانی در کنار همدیگر بود و هر کدام در این زمینه یک نقشی را ایفا میکردند. متاسفانه خیلی از عزیزانی که در این حوزه کار میکنند پدیده نظم نوین جهانی را هر کدام در یک شاخه خاص مورد نظر قرار میدهند و کمتر دیده میشود که به همه ابعاد آن پرداخته شود. وقتی میگوییم نظم نوین جهانی یعنی در تمام بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این نظم وجود دارد و اگر تمام جوانب را با هم ماحظه نکنیم ممکن است با سندی مواجه شویم و مقابل آن بایستیم به طور مثال همین سند 2030زیر مجموعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارد و همه اینها در جهان در حال اجراست و گمان میکنیم اگر جلوی بخش آموزشی آن بیاستیم این سند را نا کارآمد کردهایم در صورتی که اینگونه نیست.

نظم نوین جهانی که غربیها امروزه به دنبال آن هستند حاصل ناتوانی آنها در رسیدن به یک نظم مقتدرانه و سریع است و آنها گمان می کردند که ظرف 20 سال بتوانند نظم نوین خودشان را با ایجاد جنگهای پرتکرار در جهان حاکم کنند و وقتی که با مقاومت کشورهای مستقل خصوصا ایران و رهبر معظم انقاب مواجه شدند این نقشه ها نقش بر آب شد و امروزه با وجود اینکه ما احساس میکنیم آنها خیلی قدرتمند شده اند اما واقعیت اینگونه نیست و اروپا و آمریکا از لحاظ اقتصادی در حال فروپاشی هستند و از نظر قدرت نظامی دست برتری در منطقه ندارند پس تنها کار این است که ابزار نوین جهانی را به شکل پیوسته و یکجا در قالب مجموعه ای منسجم علیه کشورهایی که علیه آنها هستند پیاده کنند و میبینیم که علیه جمهوری اسلامی چه هجمه ها و فتنه هایی را طراحی کردند و سعی داشتند با ایجاد آشوب در ایران و ایجاد جنگ های نا منظم فتنه گستردهای را رقم بزنند و پس از آن ایران را به سمت تجزیه بکشانند البته این را میدانند که با ایران واحد هرگز نمیتوانند بجنگند زیرا این موضوع را در سوریه تجربه کرده اند و طبیعتا تنها راه نجات آنها تجزیه ایران است و تمام انرژی و توان خود را برای تجزیه ایران گذاشته اند تا بتوانند نظم نوینی را که می خواهند اجرا کنند و ایران را حذف کنند.

شما مشاهده می کنید که به همین صورت روسیه را با یک جنگ فرسایشی اسیر کرده اند تا نتواند عرض اندامی در مقابل رفتارهای دیگر آنها داشته باشد و در حوزه های دیگر عقب نشینی کند. استراتژی غرب به حالت یک دریوزگی و یک وضع خفت بار افتاده است و قصد دارد با نظم نوین جهانی از فروپاشی خود جلوگیری کند و سابقا این موضوع در تاریخ به چشم میخورد به طور مثال برای فروپاشی عثمانی از همین شیوه ها استفاده کرده اند و بحث های اقتصادی علیه آنها به کار بردند. اما این نظم نوین به دنبال بردگی انسان است به عنوان مثال تا زمانی آمریکا پیشرفت میکرد که در آن تفکر برده داری وجود داشت اینها بعد از حذف قوانین برده داری هیچ پیشرفتی نکردند و این ضرب المثل در آمریکا وجود دارد که بعد از حذف قانون برده داری هیچ ساختمان بلندی در آمریکا ساخته نشد و این ضرب المثل جدی است و دقیقا همین طور است که بعد از اینکه دستشان از استعمار خاورمیانه کوتاه شد ضربه سنگینی به اقتصاد آمریکا وارد شد و آنها همگی به این آگاهند و میخواهند این را اصاح کنند اما این بار این اصاح فرق عمده ای با گذشته دارد که ما در مستند جنایت نامرئی دقیقا به این موضوع پرداخته ایم.

سوال: با توجه به اینکه در کشورما از سالیان پیش مفهوم تمدن نوین اسلامی تئوریزه شده و رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم آن را برجسته کرده و به عنوان یک ماموریت مطرح کردهاند، در سالهای اخیر عرصه سینما و هنر چگونه در زمینه سازی برای پیادهسازی آن کار کرده است؟ آیا روند این آثار مناسب بوده و جوابگو است یا باید برنامهریزی خاصی برای تولید چنین آثاری داشت؟

آن چیزی که تمدن نوین اسلامی به دنبال آن است این است که انسان را به تعالی برساند و این توحشی که انسان را در جهان گرفته از بین برود و این با آزاد کردن انسان از بند نفسانیت محقق میشود و دومین مطلب این است که اسام اساسا انسان را برای امر به معروف و نهی از منکر آزاد می خواهد و اگر رویکرد انسان به سمت منکر باشد مسیر را غلط رفته ایم و این روند به صورت فرد به فرد رخ می دهد و در روند تعالی یک جامعه متعالی پیش می آید و در نهایت به تمدن نوین خواهیم رسید و این تعالی باید برای ایران اسلامی رخ دهد و صادر شود و مردم جهان تشنه یک چنین وضعیتی هستند. قدرتهایی که دارای سلطه هستند وقتی می خواهند نظمی را ایجاد کنند به ابزارهای متفاوتی نیاز دارند طبیعتا در حال حاضر مهمترین ابزار برای رسیدن به یک نظم جهانی و نوین ابزار رسانه است. تا شما نتوانید که افکار مردم را با خود همراه کنید هرگز نمی توانید آنها را تحت سیطره خودتان بیاورید زیرا ابتدا باید آن افراد موضوع را در ذهن بپذیرند و این هژمونی را قبول کرده و در عمل به آن تن دهند.

آمریکایی ها با توجه به شناخت بسیار عمیق و دقیقی که از قدرت رسانه دارند بیش از صد سال است که از این قدرت برای نفوذ در بین ملتها استفاده میکنند و حتی اگر تاریخ را نگاه کنیم به نقش روزنامهها و مطبوعات پی خواهیم برد که توسط حکومتها و غرب اداره میشدند. البته امروزه همه ابزارها در کنار فضای مجازی است و این نکتهای است که مدیران فرهنگی ما از آن غفلت کردهاند. فضای مجازی مثل فشنگهای یک اسلحه است و تا آن اسلحه اصلی وجود نداشته باشد آن فشنگ ها کارآیی ندارد. اگر شما هژمونی غرب را در سلطه علمی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی نبینید آن وقت زمانی که وارد فضای مجازی می شوید با یک اپلیکیشن مواجه می شوید که می خواهید با آن مبارزه کنید و این اشتباهی است که سال ها در کشور ما وجود دارد و هر مسئول به موضوع و مشکات فضای مجازی اینگونه میپردازد که به دنبال این فشنگ ها است و می خواهد آن را ناکارآمد کند در صورتی که اسلحه وجود دارد و انها می توانند فشنگ خود را عوض کنند و لزومی ندارد که حتما در فضای مجازی حضور داشته باشند و شما میبینید که ماهواره ها همین کار را میکنند. سلطهای که غرب دارد و به دنبال نظم نوین است یک سلطه همه جانبه است که رسانه ها بخش عمده و جدی آن را تشکیل میدهند در ادامه ما اگر هژمونی غرب را در علم نبینیم هر چه قدر کار رسانهای انجام بدهیم اثری نخواهد داشت زیرا امروزه دانشگاه های ما آلوده است و تا وقتی که این آلودگی در علوم دانشگاهی در تمام رشته ها زدوده نشود آن هژمونی ادامه پیدا خواهد کرد درست است که شاید با کار رسانهای شدن آن کمتر شود اما اینکه بتوانیم با این شیوه ها آن را از بین ببریم اینگونه نیست و ما به یک شیوه همه جانبه نیاز داریم تا از طریق آن بتوانیم در مقابل این قدرت و تهاجم از خود محافظت کرده و از این پیچ تاریخی عبور کنیم.

شاید ترسناکترین نکته برای بنده به عنوان یک مستند ساز در این زمینه نداشتن سینما و رسانه اگاه است و ترسناک تر از همه نداشتن یک جریان فرهنگی هنری آگاه در کشور ماست و مهمتر از همه با وجود تاکیدات رهبرانقاب کارهای مفید علمی جهت تحقق تمدن نوین ایرانی اسلامی به صورت کامل صورت نگرفته است متاسفانه شاهد آن هستیم که آثار رسانهای ما هیچ کدام به این موضوع اشاره نکردهاند و هیچ نشانهای در آنها نیست و حتی حس میشود که تعمدی جهت نادیده گرفتن این ابر پروژه وجود دارد و این بسیار ترسناک است زیرا ما مهمترین ابزار انتقال قدرت فکری خودمان را از دست دادهایم و من معتقد هستم که در گذشته هم نداشتیم و در طول این 40سال رسانه پیشرویی در حوزه تمدن سازی خلق نکردهایم و با اتفاقاتی که رخ میدهد همواره سال ها فاصله نوری داریم. به طور مثال در همین موضوع پدیده داعش وقتی که به آثار تولید شده نگاهی میاندازیم مشاهده میکنیم که به این موضوع به بدترین شکل ممکن پرداخته شده است و ضعف بزرگی در تهیه این آثار سینمایی به چشم میخورد به طور مثال سریال پایتخت به ماهیت مدافعان حرم لطمه زد و آدمهایی را نشان داد که از سر ناچاری یا ناآگاهی به آن سمت رفتهاند و این جزو یکی از مشکات بزرگ هنرمندان و فیلمسازان در تهیه آثار تمدنی در کشور است. امید است که روزی برسد که ما رسانه های آگاه داشته باشیم و طبیعتا این رسانه های آگاه توسط انسان های آگاه ساخته میشود و ما تا تحقق آن باید به آگاهی جامعه کمک کنیم تا تمدن نوین اسلامی محقق گردد

مصاحبه از سجاد باقری