به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محسن یزدی از شبکه مستند خواهد رفت. خبری که تا این لحظه تکذیب نشده و احتمالا هم خبر درستی است. او سهسال مدیریت شبکه مستند را برعهده داشته و توانسته بود ماموریتهای اصلی را که برای خودش تعریف کرده بود، به سرانجام برساند. او ازجمله مدیران فرهنگی است که علیرغم حفظ قواعد و اصول محتوایی قائل به حفظ تعامل و ارتباط با مستندسازان بود. در گفتوگویی که تیرماه 1400 با او داشتیم به این نکته تاکید داشت که گستردگی چتر مستندسازی، بایستههایی را برای مدیر شبکه مستند در ارتباط با طیفهای متنوع ایجاد میکند و گفت: «نمیتوانید مستندسازی را از هر طیف فکری –غیر از استثناها- نام ببرید که با شبکه مستند کار نکند. الان هم مستندسازان کار میکنند یا ارتباط دارند یا کار کردهاند و تمام شده یا میخواهند کار کنند.» این را که اندازه این رواداری برای حضور جریان مستندسازی در شبکه مستند چقدر بوده باید کارشناسان حرفهای این حوزه قضاوت کنند اما بخش مهمتر آن به دیدگاههای یزدی در پذیرش و گزینش آثار مستند بازمیگردد. او میگفت که قائل به اصولی است که اگر بهترین مستند جهان را بیاورند و محتوای بدی داشته باشد، از شبکه مستند پخش نمیکند یا اگر بهترین محتوا را بیاورند و فرم بدی داشته باشد، پخش نخواهد کرد. او در این زمینه گفته بود: «حاضریم کار تکراری پخش کنیم ولی کار بد را پخش نکنیم. برخی محصولات خود شبکه را نیز پخش نمیکنیم. به هر دلیلی اگر محصول بد باشد پخش نمیکنیم. البته ما وسواس زیادی به خرج میدهیم. با وسواس هزینه میکنیم و گاهی ممکن است کار بد درآید و پخش هم نمیکنیم.»
اگر مجموعه آثاری که در سالهای اخیر از شبکه مستند پخششده نگاه کنیم به نظر میرسد که توانسته بود همین اصول و قواعد را حفظ کند. شبکه مستند با احترام به عموم مخاطبان واجد یک تنوع بصری و محتوایی بود و میشد از قاب آن به نقاط مختلف ایران و مسائل مختلف جامعه امروز ایران سرک کشید. در گزارش پیشرو به مجموعهای از اهداف و رویکردهای شبکه مستند در دوره مدیریت سهساله محسن یزدی پرداختیم.
رتبه پنجم شبکهها
محسن یزدی سال 1399 با حکم مرتضی میرباقری مدیروقت سیما، بهعنوان مدیر شبکه مستند منصوب شد. در حکم معاون سیما بر تولید مستندهای فاخر با موضوع تاریخ بزرگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و حرکتهای حماسی مردم در برهههای مختلف انقلاب و استفاده از ظرفیت همه مستندسازان دلسوز که دغدغه اعتلای ایران اسلامی و مقابله با نفوذ فرهنگی دشمن را دارند، تاکید شده بود. در آن زمان معرفی مزیتهای اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و توجه به سبک زندگی اسلامی ایرانی، دیگر انتظارات از مدیر جدید شبکه مستند بود. بنابر ادعای مدیران وقت، شبکه مستند در سال 1400، در رتبه پنجم از لحاظ مخاطبان تلویزیون قرار داشت و براساس آماری که روابطعمومی این شبکه در اختیارمان گذاشته است، همچنان این شبکه از لحاظ تعداد مخاطب در رتبه پنجم شبکههای سیما و قبل از آن به ترتیب شبکههای سه، آیفیلم، یک و دو قرار دارند.»
یزدی در مراسم معارفه خود درباره رویکردی که قرار است در دوره مدیریتیاش داشته باشد، گفته بود: «مستند امروز شبکه آبروداری است و همه درباره آن صحبت میکنند، از این جهت تحویل گرفتن این شبکه و قویتر کردن آن کار سختی است. معتقدم شبکه تلویزیونی متعلق به همه مردم است و همه باید بتوانند تماشاگر آن باشند. الگویی که شبکه مستند امروز دارد برای من هم ادامه خواهد داشت. گاهی این بحث مطرح میشود که قصد داریم برای قشر خاصی فیلم بسازیم، اما من این بحث را از اساس غلط میدانم. ما طبعا یک فرم و یک محتوا داریم و این فرم است که تعیین میکند مخاطب چقدر گسترده باشد و بیننده مایل باشد کار را ببیند یا خیر. اگر مدعی هستیم که حرفهای مناسبی داریم باید همه مردم مخاطب آن باشند.»
محسن یزدی مدام بر توجه به سلایق مختلف و پخش و تولید مستند برای طیف وسیعی از مردم تاکید دارد. در دوره مدیریت او مستندات مختلفی در موضوعات سیاسی، اجتماعی، ورزشی، فرهنگی، خانوادگی، تاریخی، مذهبی، گردشگری و حیات وحش پخش شدند که تا حدودی گواه این رویکردند. در بین این موضوعات، مستندات حیات وحش با آمار 38 درصدی، جزء پرمخاطبترینها بود.
از جذابترین و البته جنجالیترین مستندهای جهان، آثاری با موضوع سیاسی است. مستندهایی همچون «سلاح ایرانی»، «این یک اعتراض است»، «ستارهدار» و «خیریه اشرف» ازجمله مستندات سیاسی بودند که از این شبکه پخش شدند. براساس آماری که از سوی روابطعمومی شبکه اعلام شده، 200 قسمت مستند در رابطه با تاریخ معاصر پخش کرده که نمونه آن «اهالی تاریخ» و «قبل انقلاب» است. «مثبت نگاتیو» هم ازجمله مستنداتی بود که در حوزه دفاع مقدس تولید و در شبکه مستند پخش شد.
پرداخت شبکه مستند به موضوعات جنجالی فقط محدود به روایتهای تاریخی نیست و در نگاه به اتفاقات امروز هم امکان حضور مستندسازان اجتماعی فراهم بود. در چندماه گذشته از شبکه مستند، مجموعه آثاری در موضوع اتفاقات پاییز 1401 به نامهای «گزارش کلارنبرگ» و «ساختمان مورد نظر» پخش شدند که هرکدام در فضای رسانه بازخوردهای متفاوتی داشت.
در حوزه خانواده مجموعهای به اسم «شاید دوباره» از این شبکه پخش شد که به موضوع طلاق پرداخته بود. «خانههای نورانی» ازجمله آثار مستند مذهبی است که از این شبکه پخش شد. از مجموع آثار پخششده، مسائل فرهنگی هم موردتوجه مدیران قرار داشت و نمونه آن مستندی به نام «چهرهنگار» است که در آن چهرههای شاخص فرهنگی ایران مثل ایرج افشار، مجید انتظامی و... موضوع مستند بودند. در حوزه گردشگری و معرفی آداب و رسوم مردم سرزمین ایران هم مجموعه «مسافر آذران» به نمایش درآمد. قاب شبکه مستند به نقاط مختلف ایران باز بود و آثار متنوع با پرداخت به اقوام ایرانی از این شبکه پخش شد. در موضوع حیات وحش هم «عملیات پلنگ»، «حیات وحش ایرانی» و «انقراض» از این شبکه پخش شدند.
شبکه مستند در موضوعات ورزشی هم مخاطبانش را فراموش نکرده بود و برای آنها مستندهای «روی خاک»، «داستان فوتبال» و «فوتبال ایرانی» را پخش کرده است. البته اسامیای که نام بردیم مستندات شاخص هر موضوع براساس گفتههای قائممقام شبکه است و بهطور طبیعی تعداد مستندهای پخششده بیشتر از اسامی نام برده است.
یزدی در گفتوگویی که با «فرهیختگان» داشت، تاکید داشت یکی از اهدافی که در دوره مدیریتش داشته و آن را به سرانجام رسانده توجه به مستندات آرشیوی است. بنابر گفتوگویی که با مستندسازان داشتیم، یکی از بزرگترین مسائل آنها عدم دسترسی به آرشیو است که بهگفته یزدی با نامهنگاریهایی که او با مرکز آرشیو داشته، موفق شده در همان سال اول مدیریتش به مستندات آرشیوی جان ببخشد. این را که چقدر در این هدف موفق عمل کرده است باید مستندسازان توضیح دهند.
اقدام دیگری که در زمان مدیریتی یزدی اتفاق افتاد، ایجاد تغییر در کنداکتور بود. او باکسهای تکراری مستندات شاخص را در باکس اصلی قرار داد. در دوره مدیریتی سیدسلیم غفوری تکرار مستندها معمولا 12 شب به بعد بود و تا قبل 4 بعد از ظهر پخش میشد، اما در دوره مدیریتی او این رویکرد تغییر کرد.
با نگاهی به عملکرد مدیریتی یزدی، این موضوع مشهود است که او به صحبتهایش در روز معارفه توجه داشته و سیاستهای مدیریتیاش را براساسی پایهگذاری کرده که با توجه به محتوا و تنوع موضوعی مستند، مخاطبان وفاداری را برای این شبکه جذب کند.
مسافر آذران
این مجموعه در سری قبلی با نام «اهل سفر» ساخته میشد و در سری جدید، «مسافر آذران» را بهعنوان نام جدید برای این مستند انتخاب کردند، این مجموعه به جاذبههای تاریخی، گردشگری، مردمشناسی، آداب و سنن اهالی منطقه و منابع طبیعی و محیطزیست آذربایجانشرقی پرداخته است.
روحیمنش، تهیهکننده این مستند در مورد این مجموعه میگوید: «پیشتولید این مجموعه چهارماه طول کشید، پروژه تولید دو بار، اول بهدلیل کسالت و بار دوم بهدلیل از اسب افتادن راوی مجموعه جناب آقای خلیلی متوقف شد و کار پس از بهبودی ایشان از سر گرفته شد، خوشبختانه مجموعه حالا آماده پخش شده و در نوروز زیبایی استان آذربایجانشرقی را پیشروی مخاطب میگشاید. ایران سرشار از جاذبههایی است که حتی ایرانیان هم کمتر از آن مطلع هستند، هدف من از آغاز، اول معرفی همین زیباییها و جاذبهها به مردم کشورمان و سپس در سطح بینالملل بود. این مستند، فرصتی را برای بیننده فراهم میکند تا جاذبههای استان آذربایجانشرقی را از نزدیک تماشا کند.» اصولاً مستندهایی که موضوعشان گردش و سفر است، در تمام دنیا جزء محبوبترین محصولات فرهنگی بهحساب میآیند و اقشار مختلفی از مخاطبان را جذب میکنند. در این نوع مستندها معمولاً یک راوی با مخاطبان به طور مستقیم گفتگو میکند و ویژگیهای هر منطقه را توضیح میدهد. با توجه به تنوع جاذبههای گردشگری ایران، ساخت چنین مستندهایی در ایران میتواند جذابیت فراوانی داشته باشد.
سلاح ایرانی
مستند «سلاح ایرانی» به بررسی توانمندیهای نظامی و دفاعی نیروهای مسلح ایران میپردازد و در پنج قسمت تهیه و تولید شده است. در این مجموعه به توانمندیهای شناوری ارتش و سپاه، توانمندیهای موشکی- دریایی ارتش و سپاه، پدافند هوایی و توانمندی موشکهای بالستیک اشاره شده است. داوود مرادیان، تهیهکننده این مستند درمورد این برنامه میگوید: «حدود یکسالونیم زمان صرف تحقیق و پژوهش این مجموعه شد. علتش این است که تا به حال مستند علمی- نظامی تولید نشده بود. یعنی هر آنچه تولید شده و تولید میشود، پروپاگانداست. یعنی مخاطب بهعنوان مثال فقط با یک موشک روبهرو میشود. درباره اهمیت و ساخت آن چیزی نمیداند. چنین آثاری هیچ اطلاعاتی به مخاطب نمیدهد، چون اطلاعاتی ندارد که منتقل کند اما این مجموعه میخواهد خیلی داستانی و علمی به مخاطب بگوید که مثلا موشک ضدکشتی و تاریخچه آن چیست و چه زمانی وارد ایران شده و چه زمانی این صنعت بومیسازی شده است. یعنی روایت آن بهگونهای است که برای مخاطب عام جذاب، دیدنی و شنیدنی باشد. ما از تاریخچه تسلیحات آغاز کردیم و به تاکتیک استفاده از تسلیحات و بعد به بومی شدن آن رسیدیم. یعنی دیتاها را خیلی شفاف و رواییگونه به مخاطب ارائه کردیم. اصلا تفاوت روایت و پروپاگاندا در همین مساله است.»
عملیات پلنگ
مجموعه مستند «عملیات پلنگ» به کارگردانی نیما عسگری و تهیهکنندگی فتحالله امیری تصاویری بکر از زندهگیری پلنگ ایرانی را به نمایش میگذارد. عملیاتی که برای اولینبار در ایران انجام شد و هدف اصلی آن شناخت رفتارهای پلنگ در قلمرو زندگی اوست. در این مجموعه شیوههای زندهگیری و تلهگذاری برای پلنگ برای اولینبار مستندسازی شده و بهنمایش درآمده است. این مستند جزء مستندهای پرطرفدار و مهم شبکه مستند بوده است. نیما عسگری، کارگردان این مستند درباره ساخت این مستند میگوید: «در مورد زندهگیری پلنگ ایرانی یکی از مهمترین موضوعات در حوزه حیات وحش و حفاظت از محیطزیست است. این اتفاق به افراد فعال در این عرصه کمک میکند تا بتوانند تحقیق و پژوهش دقیقتری درباره رفتار و اکولوژی پلنگها داشته باشند و شناختشان نسبت به این حیوان بیشتر شود. در ایران اگرچه روی موضوع زندهگیری یوزپلنگ و پلنگ کارهایی در گذشته انجام شده، اما تجربه محدودی بوده که حتی میتوان گفت بهنوعی با شکست نیز مواجه شده است. خاطرم هست در این تجربه، یک یوزپلنگ که زندهگیری شده بود، تلف شد. برای اولینبار بود که کاری با این وسعت در ایران انجام میشد و بنده همراه با فتحالله امیری تصمیم گرفتیم همراه با تیم دکتر فرهادینیا، از مراحل مختلف این اتفاق مستند بسازیم که خروجی آن فیلم مجموعه عملیات پلنگ شد. این پروژه برآمده از رساله دکتری آقای فرهادینیا بود که البته در ابتدا قرار بود در گلستان انجام شود، اما بعدا به پارک ملی تندوره در خراسانرضوی منتقل شد. مهمترین تفاوت این مستند با تجربههای قبلی ما سختتر بودن فرآیند تولید بود. دوربینهای ما لحظهبهلحظه باید روشن میبود تا بتوانیم همراه با تیم زندهگیری همراه شویم. باید آنتنها را هر دو ساعت به دو ساعت چک میکردیم و درنتیجه خوابمان کمتر بود. جالب است بدانید از هر 50 باری که صدای تله درمیآمد، تنها یکبار پلنگ به دام میافتاد. دلیل این موضوع این است که پلنگ بهراحتی سراغ طعمه نمیآید؛ چراکه خودش آن را شکار نکرده است و طعمه را از آن خود نمیداند. علاوهبراین اشاره کردم که پلنگها بیشتر براساس بینایی طعمه خود را پیدا میکنند. چند روز طول میکشد تا طعمه را ببیند و سراغش بیاید. در همین فاصله زمانی خیلی از حیوانات دیگر مثل عقاب، گرگ و... سراغ آن طعمه میآیند. بنابراین بلافاصله بعد از اینکه زنگ تله بهصدا درمیآمد، باید خودمان را به آن میرساندیم؛ چراکه اگر حیوان بیش از حد در تله بماند، آسیب جدی میبیند.»
خانههای نورانی
مستند «خانههای نورانی» به روضههای خانگی با قدمت و سابقه طولانی میپردازد که توسط پیرغلامان اداره میشود. این مستند با محوریت تبلیغ و ترویج روضهداریهای سنتی ایران، مدتی است که در مناسبتها از شبکه مستند سیما پخش میشود. این مستند در روزهای گذشته با تمرکز بر اهمیت الگوسازی توسط چهرهها، تصاویر و خاطراتی از حضور بازیگران ازجمله ناصر ملکمطیعی در هیاتهای مذهبی را روی آنتن برد. این مستند با توجه به سوژهای که برای آن انتخاب شده است، توانست مخاطبان زیادی داشته باشد، تاکید مستند بر وجوه عاشقانه و معنوی اماکن است نه صرفا تاریخچه بناها. در این منازل معمولا پیرغلامانی نورانی و باصفا مشغول به خدمت هستند و گفتوگو با این شخصیتها همراه با ذکر خاطرات و استفاده از تصاویر آرشیوی جذابیت مستند را بیشتر کرده است. در یکی از این قسمتها، به یکی از پیرغلامان سرشناس پایتخت (محمد محمودی) و خاطرات او پرداخته شد.
همچنین گفتوگو با محمدرضا طالقانی و علی پروین از قدیمیهای ورزشهای کشتی و فوتبال از بخشهای جذاب این مستند بود. در بخشهایی از خانههای نورانی، خاطراتی از حضور جمشید مشایخی ـبازیگر فقید کشورمانـ روایت شد، که از حضور در هیاتها میگفت. همچنین در این مستند ویدئویی از حضور ناصر ملکمطیعی و تصاویری از او پخش شد. در این مستند در توضیحاتی از سوی طالقانی و محمودی بر وجهه پهلوانی و ورزشکاری شخصیت ناصر ملکمطیعی تاکید شد؛ اینکه در واقعیت هیچگاه نمازش ترک نمیشد، بسیار یتیمنواز و دوستدار امام حسین(ع) بود و بیش از هر بازیگر دیگری در آن زمان، مقابل دوربین نماز خواند و الگوسازی کرد.
شاید دوباره
مستند «شاید دوباره» در هر دو قسمت مشکلات زندگی یک زوج را بازگو میکرد و تلاش میشد با کمک مشاوران خانواده مهارتهای فردی و همسرداری را تقویت کند. محمدرضا کریمیراد تهیهکننده مجموعه مستند شاید دوباره با اشاره به ایده ساخت این مجموعه مستند میگوید: «ایده ساخت این مستند برای اولینبار در شبکه مستند مطرح و از من درخواست شد با توجه به آمارهای روزافزون طلاق، مستندی در این زمینه بسازم. با گفتوگوهایی که با مشاوران خانواده داشتیم به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهیم درمورد معضل طلاق، وضعیت فعلی آن، آمارها و... مستند بسازیم، کمکی به حل مساله نمیکند و اثرگذاری زیادی بر کاهش آمار طلاق در کشور نخواهد داشت. احساس کردیم که لازم است یک گام عقبتر بیاییم و سراغ زوجهایی برویم که دچار بحران شده و در آستانه طلاق هستند، اما همچنان امید به ادامه زندگی مشترکشان دارند. درحقیقت سراغ کسانی برویم که دنبال راهحل قابل اعتماد هستند. وقتی وارد کار شدیم، چالشهای زیادی پیشروی ما قرار داشت که حل کردن آنها زمانبر بود.»
وی افزود: «بزرگترین چالش ما این بود که چه کسی حاضر میشود جلوی دوربین بیاید و بیپرده درباره مشکلات زندگی شخصی خود صحبت کند؟ خیلی شجاعت میخواهد که یک مرد یا زن بیاید و به مشکلات زندگی مشترک خود اعتراف کند. بنابراین کار گروه مستندسازی برای راضی کردن زوجها که جلوی دوربین بیایند و درباره مشکلاتشان صحبت کنند، بسیار سخت و پیچیده بود. برای مثال ورود دوربین به جلسه مشاوره که جلسهای بسیار خصوصی است، کاری نشدنی بهنظر میرسید اما خوشبختانه با تعامل دوطرفه، موفق به این کار شدیم.»
نگاهی به چند مستند خارجی مشهور
محبوبیت مستند در کشور ما هرچند بیشتر به دلیل مستندهای حیاتوحش است اما این ذائقه در سالهای اخیر تغییر کرده است و مستندهای سیاسی، ورزشی، اجتماعی، تاریخی و... هم بسیار دیده میشوند. اما این محبوبیت مستند تنها به کشور ما ختم نمیشود و در همه جهان مخاطبان خودش را دارد و مهمترین کارکردش هم آگاهیبخشی است. سینمای مستند طیف وسیعی از گونههای سینمایی را در برمیگیرد که هرکدام کارکرد ویژه خود را دارد و فیلمساز بنا بر دغدغه خود برای موضوع، تولید محتوا میکند. این آثار موضوعیتی دارند که در بعضی موارد میتوانند از فیلمهای سینمایی هم تاثیر بیشتری بگذارند. در ادامه نمونههایی از مستندات جهانی تاثیرگذار را معرفی کردیم.
نانوک شمالی ۱۹۲۲ «نانوک شمالی» یک فیلم مستند درباره سرگذشت یک اسکیمو به نام نانوک است که به مبارزه با سرما، باد و دشتهای پوشیده از یخ برخاسته است. این فیلم به کارگردانی رابرت فلاهرتی در سال ۱۹۲۲ ساخته شد و از مهمترین آثار کلاسیک تاریخ سینما به حساب میآید. فلاهرتی در این فیلم زندگی اسکیموهای کانادایی را به تصویر درآورده و این شیوه زیستن در وجود فردی مشخص به نام نانوک نمادین شده است. یک زندگی بسیار سخت که در مبارزه مدام برای بقا میگذرد. در دیگر فیلمهای فلاهرتی ارجاعاتی به برخی صحنههای این فیلم هست و حالا که صدسال از ساخت آن میگذرد، فیلمهای فراوان دیگری هم هستند که به آن ارجاع میدهند. مارس پنگوئنها، محصول ۲۰۰۵ که تلاش حیوانات را برای بقا در قطب جنوب نشان میدهد، به نوعی قرینه این فیلم است.
مارس پنگوئنها ۲۰۰۵ «مارس پنگوئنها» یک مستند بلند حیات وحش، محصول فرانسه است که در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی و نویسندگی لوک ژاکت تولید شد. این مستند سفر سالانه پنگوئنهای امپراتور قطب جنوب را به تصویر میکشد. در پاییز، همه پنگوئنهای در سن تولید مثل (پنج سال به بالا)، اقیانوس را ترک میکنند که زیستگاه عادی آنهاست تا به سمت سرزمینهای پرورش نیاکان خود قدم بردارند. در آنجا، پنگوئنها در یک خواستگاری شرکت میکنند که درصورت موفقیت، منجر به تولد جوجهها میشود. برای زنده ماندن جوجه، هر دو والد باید چندین سفر دشوار بین اقیانوس و محل تولید مثل در ماههای بعد انجام دهند. قبل از دیدن مستند، کسی فکر نمیکرد فصل جفتگیری عجیبوغریب پنگوئنها میتواند باعث اشک ریختنش شود. مستندی که کوشش خستگیناپذیر برای بقا را نمایش میدهد.
وقتی پادشاه بودیم ۱۹۹۶ اگر میخواهید بدانید که نشستن در یک اتاق با محمدعلی کلی بزرگ چگونه بود، فیلم مسحورکننده و برنده اسکار «وقتی پادشاه بودیم» را تماشا کنید. این فیلم قرار است وقایع نبرد معروف به غرش در جنگل Rumble in the Jungle را روایت کند که بین دو بوکسور افسانهای سیاهپوست، محمدعلی و جورج فورمن، در دل آفریقا برگزار شد. اکثر افرادی که پیگیر مسابقه بودند، حتی دوستان خود محمدعلی کلی فکر میکردند که او بازنده خواهد بود یا حتی احتمالا میمیرد. فورمن هیکل خیلی درشتتری نسبت به محمدعلی داشت. در همین مستند میبینیم که لحظاتی قبل از رفتن محمدعلی به رینگ مسابقه، رختکن او مثل عزاخانه شده و این خودش است که به همراهانش دلگرمی میدهد.
معضل اجتماعی 2020 جف اورلوفسکی یک مستندساز آمریکایی است که پیش از این، در دوران دانشجوییاش که مصادف با حوادث 11 سپتامبر 2001 میلادی بود، بهعنوان روزنامهنگار در نشریه دانشجویی«تماشاگر» فعالیتهایی کرده بود و آن فعالیتها کموبیش به چشم آمدند. مستند «معضل اجتماعی» یکی از آن مستندهایی است که اورلوفسکی ساخته و بسیار پرمخاطب بوده. محور اصلی مستند شبکههای اجتماعی است که این سالها برای سودآوری بیشتر، به اعتیاد کاربران دامن میزنند. این مستند فیلم در تلاش برای ارتباط بیشتر با مخاطب، از بازیگر و روایتی داستانی هم بهره گرفته. بسیاری از مصاحبهشوندگان در اینجا از دست اندرکاران گوگل، فیسبوک، توییتر و غیره بودهاند. آنها معتقدند شرکتهایشان اساسا برای خیر رساندن به بشریت پایهریزی شدهاند، ولی به محض آنکه دنیای بیدر و پیکر اینترنت با پول و سرمایه سروکار پیدا کرد، رفتهرفته به بنگاههای بزرگ کسب درآمدهای نجومی تبدیل شد و بعد در چشم بههمزدنی، به محملی برای پیدا کردن راه و روشهای پنهان، برای جذب سرمایههای مردم تبدیل شد.
فارنهایت۹/۱۱ 2004 «فارنهایت ۹/۱۱»، فیلم مستند مشهور ساخته فیلمساز آمریکایی مایکل مور که نگاهی نقادانه به عملکرد جرج دبلیو بوش، جنگ با تروریسم و پوششهای خبری رسانهها در آمریکا ارائه میکند. این فیلم رکورددار بیشترین فروش در بین فیلمهای سیاسی از این دست است. این مستند، نخستین مستندی است که با کسب 100 میلیون دلار در گیشه جهان، رکورد جدیدی را به نام خود ثبت کرد. نکته جالب در این مستند این است که مایکل مور در فارنهایت ۹/۱۱ هنگام به تصویر کشیدن جرج بوش در کلاس ابتدایی به این اشاره میکند که او ۷ دقیقه پس از خبردار شدن از حمله در صبح ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همچنان به خواندن کتاب کودکان ادامه میدهد. مایکل مور در این فیلم به پشتپرده سیاستهای بوش و ارتباط بین دو خانواده بوش و بن لادن و به دلایل جنگ افغانستان و روابط پنهانی پدر بوش و خود بوش با پادشاه عربستان میپردازد. به جایگاه سفارت عربستان در آمریکا و بسیاری نکات دیگر که مطمئنا با دیدن این فیلم برای شما آشکار خواهد شد!
منبع: فرهیختگان