تاریخ : 1403,جمعه 21 ارديبهشت16:37
کد خبر : 504185 - سرویس خبری : زنان

زندگینامه داستانی شهیده مهری زارع عباس‌آبادی؛

دختران هم شهید می‌شوند

کتاب "دختران هم شهید می‌شوند" ماجرای یکی از همین شهدا است. داستان شهیده ۱۳ ساله مشهدی که به قلم "آزاده فرزام نیا" نگاشته و منتشر شده است.

به گزارش سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در پی گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان بازخوانی رخدادهایی که این تحول بنیادین را شکل دادند امری ضروری و آموزنده به خصوص برای نسل جدید شهروندان جوان و نوجوان و پرسشگری است که پس آن سال‌های سراسر التهاب و مبارزه متولد شده و تجربه مستقیمی از آن رخداد سیاسی اجتماعی عظیم ندارند.

در این میان تک چهره‌هایی از افراد معمولی جامعه وجود دارند که گرچه فعالیت‌ها و ماجراهای مختص به آنها در جریان وقایع منتهی به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ کوچک می‌نماید اما آشنایی با آنها و آگاهی از نسبتشان با انقلاب نه تنها به دریافت تصویری روشن از پازل هزاران تکه حال و هوای آن دوران کمک می‌کند، بلکه درک چیستی، چرایی و ماهیت رخدادی پیچیده را که سراسر جامعه، سیاست و فرهنگ ایران و نیز منطقه خاورمیانه و جهان را تحت تأثیر قرار داد، به شکلی واقع‌بینانه میسر می‌کند. یکی از برجسته‌ترین طیف‌های این افراد، شهروندانی هستند که در جریان روند انقلاب به شهادت رسیدند.

کتاب "دختران هم شهید می‌شوند" ماجرای یکی از همین شهدا است. داستان شهیده ۱۳ ساله مشهدی که به قلم "آزاده فرزام نیا" نگاشته و منتشر شده است.

نگارنده در این کتاب به شرح زوایای زندگی یک دختر نوجوان شهیده از زبان دوستان و خانواده اش پرداخته و بدین طریق گرچه تصویری از جریان زندگی انسان‌های معمولی ارائه می‌کند اما با زبانی ساده در واقع نوعی جامعه شناسی فرهنگی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

در قالب این داستان "مهری زارع عباس آبادی" قهرمانی است از جنس شهید و شهادت که در سیزدهمین بهار زندگی اش جرعه شهادت را نوشید تا نشان دهد دختران و زنان نیز همگام با مردان و پسران در دفاع از همنوع، شهر و وطنشان سر از پا نمی‌شناسند.

شهید ۱۳ ساله، در نهمین روز از نخستین ماه زمستان یعنی دی ماه ۱۳۵۷ در حادثه یورش تانک‌ها به جمعیت بانوان در چهارراه لشکر مشهد، هنگامی که تلاش می‌کرد الهه زینالپور دختر نوجوان دیگری از زیر تانک نجات دهد، به شدت از ناحیه سر مجروح و پس از سه ماه دست و پنجه نرم کردن با جراحت سنگینش و بیم و امید اعضای خانواده در بیمارستان شهید می‌شود.، الهه که مهری برای نجات وی زخم دیده بود، همان روز واقعه به شهادت رسید.

کتاب "دختران هم شهید می‌شوند" بخاطر اتکای آن بر مصاحبه با خویشان، دوستان و آشنایان قهرمان داستان در واقع نوعی تاریخ شفاهی و اکثر قریب به اتفاق آن پیرامون "مهری" روابط زیبای خانوادگی و ماجراهای مدرسه وی است.

"مهری" دانش آموز مدرسه "قدسیه مهتدی" بود که امروز به مدرسه فرزانگان ناحیه ۲ مشهد تغییر نام داده است. کلاس مهری ۲۷ دانش آموز داشت و در بخشی از این کتاب خاطرات دوستان و همکلاسی‌های مهری نیز بیان شده است. 

یکی از جذابترین بخشهای کتاب" دختران هم شهید می‌شوند" اتفاقات مربوط به همین مدرسه است، انقلاب کوچکی در این مدرسه علیه دیکتاتوری مدیر وقت انجام شده بود، در این مدرسه دخترانی را که حجاب داشتند آزار می‌دادند که این امر با اقدامات اعتراضی دانش آموزان و مهری مواجه شد.

پیرامون روابط عاطفی "مهری" با اعضای خانواده‌اش نیز در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: درست رو به روی ضریح نشسته بودند. محمدعلی به دیوار تکیه داده بود و به آدم‌های نزدیک ضریح که می‌خواستند هر جور شده دستشان را به ضریح برسانند، نگاه می‌کرد. مهری هم سرش را انداخته بود پایین و زیارتنامه می‌خواند. هر وقت که با مهری می‌آمدند حرم، همینجا می‌نشستند تا یک دلِ سیر با امام رضا علیه السلام حرف بزنند. همیشه تا مهری می‌گفت "بابا منو نمی‌بری حرم؟" محمدعلی سریع راه می‌افتاد. مهری برایش چیز دیگری بود، مخصوصاً حالا که سیزده ساله شده بود و قدش تا سرشانه محمدعلی می‌رسید.

درست مثل غنچه گل که هر روز بازتر می‌شد. نور نگاه محمدعلی به ضریح بود که حواسش رفت به قربان صدقه رفتن مهری برای نوزادی که توی بغل مادرش بود. چادر سیاه مهری با آن گل‌های زردِ ریز، بیشترِ صورتش را گرفته بود اما محمدعلی می‌توانست از پشت همان چادر هم صورت سبزه دخترش را با آن ابروهای پرپشت مشکی و چشمان قشنگ ببیند. توی دلش قربان صدقه مهری می‌رفت. چقدر دوستش داشت.

گفتنی است نگارش کتاب "دختران هم شهید می‌شوند" سال ۱۳۹۴ توسط آزاده فرزام نیا آغاز و این اثر برای نخستین بار سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات "بوی شهر بهشت" در مشهد منتشر شده است.