تاریخ : 1396,سه شنبه 21 شهريور14:54
کد خبر : 245214 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

نگاهی به فیلم سینمایی «تابستان داغ»؛

تابستان داغ، یک سالاد سرد!

تابستان داغ فیلمی به کارگردانی ابراهیم ایرج‌زاد و تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال 95 است که طی آن، "نسرین که هنگام طلاق نمی‌تواند دختر شش ساله‌اش را از شوهرش بگیرد زندگی‌اش را جمع می‌کند و بی‌اطلاع شوهر به گوشه‌ای از شهر پناه می‌برد."

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ فیلم سینمایی تابستان داغ را می توان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد، ساده ترین آن را شاید بتوان یک پند اخلاقی به والدین برای توجه بیشتر به فرزندان دانست! فرزندانی که به دلیل مشغله کاری بیش از حد پدران و مادران از محبت های آنان بی نصیب می مانند.

در فیلم ابتدا قشر فقیر جامعه را می بینیم، زنی که سرپرستی دختر و برادر خود را بر عهده دارد. با وجود خانه محقر و روابط بین افراد بیشتر به یاد فیلم ابدویک روز می افتیم و فضای آن فیلم برایمان ترسیم می شود.

نکته قابل توجه این است که در ابدویک روز ارائه فضای تلخ جامعه خود تبدیل به یک گره شده و مخاطب را با داستان نه چندان عمیق همراه می کند اما در تابستان داغ نویسنده حتی نتوانسته تقلید درستی از سیاه نمایی های فیلم ابدویک روز داشته باشد، به گونه ای که فقط با یک روزمره گی ساده مواجهیم. اگر بازگشت مرد را به خانواده (صابر ابر) با همان گریم تکراری تا به الان در چند فیلم دیده ایم، یک مساله بیان کنیم باید گفته شود که این موضوع چندان جذابی نبوده و از این بابت حوادث فیلمنامه جلوتر از خود فیلم برای مخاطب قابل بیان است و تماشاگر کاملا می تواند روند داستان را حدس زده و در ذهن خود نتیجه گیری کند.

در طرف مقابل خانواده ای را مشاهده می کنیم که زن قصد سفر به خارج از کشور را دارد ولی مرد به دلیل گرایشاتی که نسبتا سنتی و مذهبی است، قصد بازگشت به شهرستان داشته تا در کنار اقوام خود زندگی کند، این بخش از فیلم نیز ما را به یاد جدایی نادر از سیمین می اندازد. زن ژستی شبه روشنفکر دارد و از کار منزل گله داشته و نسبت به همسرش که صبر کرده تا تحصیلاتش تمام شود حسی طلبکار مآبانه دارد.

از طرفی وجود کاراکتر بچه که تنها گره داستان بوده ناخودآگاه یادآور فیلم ملبورن است. فیلمنامه در ایده مانده و عملا داستانی شکل نگرفته است. ارتباط بین دو خانواده محسوس نیست و اگر فقط رویارویی فقیر و غنی معضل فیلم بوده باید گفت نگاه از این زاویه نیز دشوار است.

داستان تقریبا از دقیقه پنجاه به بعد شروع شده و کارگردان تا دوسوم از داستان در پرداخت شخصیت ها، موضوع فیلم و اتفاقات بین خانواده ها به شدت ضعیف عمل می کند. فیلم تنها یک نقطه عطف دارد (به شرطی که آن را نقطه عطف نامید و منطقی دانست) و تنها گره داستان به دست فرزند خانواده فقیر باز می شود که با بیان آن ماجرا حل می شود اما همانطور که در ابتدا گفته شد تقریبا تمام اتفاقات و حوادث فیلم قابل پیش بینی است.

در مجموع باید فیلم را یک کلافی پیچیده توصیف کرد که اصلا نمی داند چه موضوعی را برای بازگوکردن انتخاب کرده است، به گونه ای که باید تابستان داغ را یک فیلمی سرد توصیف کرد و از طرفی بایستی سالادی در نظر گرفت که از تکه فیلم های مختلف سال های اخیر قسمتی را جدا کرده و کنار هم قرار داده تا فیلمی ساخته شود، یک سالاد سرد! 

* گزارش از نیما کرمی


کد خبرنگار : 17