خیلیها به دنبال این هستند که غرب را در دو جریان تعریف کنند؛ جریانی که چهرهای خشن علیه ایران دارد و در مقابلش، جریانی که نگاهی رحمانیتر به جمهوری اسلامی دوخته است؛ که اتفاقا به نظر بنگارنده و بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی، نقطهی آغاز محاسبات اشتباه دولت روحانی همین است.
تا وقتی چهرهی مهربان دموکراتهای آمریکا در کنار خیرخواهی قدرتهای اروپایی در نگاه دولتمردان کشور موج میزند، بالطبع باید انتظار داشت که این نگاهها به دنبال ترحم از سوی جناح تندرو، یعنی جمهوریخواهان و سردستهی امروز آنها یعنی ترامپ باشد.
در حالی که تمام نظرسنجیها حاکی از پیروزی حزب رقیب رئیسجمهور دیوانهی این روزهای آمریکا خبر میداد اما در اتفاقی غافلگیرانه، نمایندهی حزب جمهوریخواه آمریکا بر مسند قدرت نشست و از همان ابتدا، پایش را روی گاز گذاشت.
بر خلاف ادعای ترامپ از همان روزهایی که احتمال رایآوریاش زیاد بود اما وی برجام را پاره نکرد؛ وی حتی به گفتهی کاخ سفید و ماقامات اتحادیه اروپا هنوز برجام را نقض نکرده و به دنبال افزایش محدودیتهای ایران در برجام است. قطعا در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی به یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه و جهان در حوزهی نظامی و سیاسی تبدیل شده است، برجام گزینهی فوقالعادهای برای مهار ایران خواهد بود.
آمریکا در تمام عرصهها برای نفوذ در ایران با شکست مواجه شده اما در محور اقتصادی، همچنان گوی سبقت را در مبارازه با ایران ربوده است؛ در این شرایط چه چیز از برجام برای امریکا میتواند بهتر باشد؟
قدرت بازدارندگی برجام برای نیروی اتمی و هستهای ایران، به مراتب از امتیازاتی که این معاهدهی بین المللی برای ما خواهد آورد بیشتر است. اگر نخواهیم به بحث و گفتگوهای مطرح شده بین مدافعین و منتقین برجام که در روزهای اول انعقادش به خط خبری اول در ایران و برخی از رسانههای جهان تبدیل شده بود بپردازیم و حتی اذعان مقاماتی مثل سیف مبنی بر «تقریبا هیچ!»، باید واقع بین بود که بعد از برجام آیا سفرهی مردم تغییری پیدا کرد؟
طبیعتا دولت دوازدهم با کارنامهی 4 ساله پا به عرصهی جدید گذاشته و دیگر نمیتواند مشکلات معیشتی امروز مردم به گردن دولتهای پیش از خود بیاندازد؛ همه متوجهند که برجام به غیر از شعار برای برقراری ارتباط با جامعهی جهانی، دستاوردی برای ایران نداشته است.
بیایید کمی مصداقی نگاه کنیم؛ فروش نفت کشور پس از اجرای برجام بیشتر شده است اما دست ایران برای خرج پول حاصل از آن بسته است. در حالی که کارخانههای واگنسازی و ریلسازی در برخی از نقاط کشور مشغول به کار هستند، برای تجهیز ناوگان ریلی ناچار به عقد قرارداد با کشور هند هستیم و دولت نیز افتخار میکند. در این میان کسی نمیپرسد چرا با پول حاصل از فروش نفت، ریل و واگنی را میخریم که باعث میشود ریل و واگنهای داخلی روی دست کارخانهداران ایرانی بماند.
اتفاقا این روند و روندهای مشابه در بخشهای دیگر، تعطیلی کارخانهها، بیکاری کارگران و نهایتا رکود اقتصادی شدید را در پی داشته است.
پس میبینیم که برجام برای اروپا و آمریکا خیلی هم بد نیست؛ هم دست ایران بسته شده و هم با عایدیهای ایران، به تدریج گره اقتصاد داخلی کشور کورتر میشود؛ این حکایت همان غورباقهای است که اگر بلافاصله در دیگ آب جوش بیفتد، جست زده و بیرون میپرد اما اگر در آب ولرمی قرار گیرد و به تدریج این آب روی آتش گرم شود، غورباقه دیگر توان جست زدن ندارد، چون عضلاتش نیمپز شده.
چند روز پیش فیلم سخنرانی جهانگیری در کنگره بزرگداشت مرحوم هاشمی رفسنجانی از رسانهها پخش شد؛ در این سخنرانی، جهانگیری با صدای بلند میگفت: «این به ضرر آمریکاست که از برجام خارج شود، این یک توافق بینالمللی به نفع منطقه و به نفع همه است.»؛ البته منظور جهانگیری احتمالا این بود که این توافق به نفع ایران است و با زبان بی زبانی از آمریکا میخواست تا تنها دستاورد دولت را از آنها نگیرد.
حالا ترامپ در شرایطی که دوباره حرف و حدیثهایی پیرامون نقض برجام از سوی رسانههای جهان مطرح شده بود، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. اما این بار هم سخنگوی کاخ سفید تاکید کرد که این تحریمها غیر هستهای است تا تاکید کند که ما برجام را نقض نکردیم. با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن، همان کاری است که اوباما نیز با مهرههای دیگری مثل کیلینتون، کری و شرمن در مقابل ایران میکرد.
حالا روحانی چهارسال پر فراز نشیب را روبروی خود میبینید و این در حالیست که مردم از همین ابتدا حجت خود را برای دولت تمام کردند؛ باید منتظر ماند و دید که واکنش دولت به وضع چندین بارهی تحریم از سوی آمریکا در حالی که نمایندگان د.لت تاکنون آن را خیلی فاحش ندانستند، چه خواهد بود؟ آیا دولت اقدام متناسبی صورت خواهد داد؟ باید منتظر ماند.