کد خبر: 167280

دل نوشته یکی از دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی؛

اعتراض‌هایی که راه به جایی نبرد

یک ­ماه دیگر کنکور کارشناسی. بازهم جوانان زیادی که سال­ها تلاش کرده‌­اند می‌‍­خواهند حاصل دسترنجشان را ببینند. بار دیگر می­خواهند انتخاب کنند که با آنچه به ­دست آورده‌­اند در جایی که دلشان می­‌خواهد درس بخوانند و فردای این سرزمین را بسازند.

خبرنامه دانشجویان ایران: مدتی است موضوع ادغام دانشگاه علوم اقتصادی و خوارزمی، مورد بحث و جنجال در بین دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی شده است که تا کنون چندین تجمع گسترده دانشجویی نیز در اعتراض به ین موضوع مقابل درب مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است اما نتیجه‌ای حاصل نشده است.

بر همین اساس یکی از دانشجویان دانشگاه علوم اقتصادی دل‌نوشه‌ای در این خصوص به «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ارسال نموده که در ادامه می‌خوانید:

این منم یک جوان. جوانی پر از آرزوهای قشنگ، پر از امید و پر از انگیزه برای ساختن. در فرهنگ ما دانشگاه وجهه خیلی خوبی دارد. یادش به­ خیر روزی که به کلاس اول می‌­رفتم، مادرم با کلی دعای خیر گفت انشاالله دانشگاه رفتنت را ببینیم. من نیز شروع به تحصیل علم کردم و همه مراحل را با موفقیت پشت­سر گذاشتم تا رسیدن به غولی به نام کنکور. تلاش و ممارست شبانه­ روزی در کنار دوستانم یک سال از عمرم را کاملاً به خود مشغول ساخت تا سرانجام توانستم دعای مادرم را به لطف خدا مستجاب کنم.

همه چیز خوب به نظر می‌­رسید. من که تلاش بسیار کردم و حالا قبول شدم، بماند که دانشگاه آن مدینه­‌ی فاضله‌­ای نبود که در ذهن می­‌پروراندیم. کاستی‌­هایش، خستگی­‌هایش و مسائل ریز و درشتی که از کنارش عبور می­‌کردیم، چرا که هدف والاتری داشتیم به نام آبادانی کشورمان و به همین خاطر با همه ضعف­ها و کمبودها ساختیم تا اینکه کار به جای­ دیگری کشید.

یک­ روز که از تعطیلات نوروز به دانشگاه برگشیتم دیدیم که دیگر همان دانشگاه هم برایمان وجود ندارد. اوّل فکر کردیم اشتباه آمده‌­ایم اما این­طور نبود. آن دانشگاهی که برایش سال­ها تلاش­ کردم، برای اهداف بلندتر، اهداف کوچک­تر را فدایش کردم و مادرم آن را برای از خدا خواسته­ بود دیگر وجود ندارد. نه که وجود نداشته­ باشد ولی آنچه که هست چیزی نیست که من انتخاب­ کرده بودم.

نمی­ دانم کجای کار می‌­لنگد که در شرایطی هستیم که عده­ای به هر عنوانی و با هرمنصبی یک­شبه برای ما تصمیم می­گیرند و فراموش می­‌کنند که ما در سیستم خودشان حق انتخاب داشته­‌ایم.

به قول شاعر: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

پس ساکت ننشستیم و اعتراض کردیم الحق­ و­الانصاف هم با آرامش و اصولی این کار را کردیم؛ ولی صدایمان را شنیدند اما گوش ندادند. شش هفته تعطیلی کلاس­ها هم مسئولان امر را به فکر چاره برای این جوانان نینداخت و دستمان را به هرجا که می‌­رسید، رساندیم اما هنوز ...

این روزها تب و تاب کنکور تحصیلات تکمیلی داغ است. و یک ­ماه دیگر کنکور کارشناسی. بازهم جوانان زیادی که سال­ها تلاش کرده‌­اند می‌‍­خواهند حاصل دسترنجشان را ببینند. بار دیگر می­خواهند انتخاب کنند که با آنچه به ­دست آورده‌­اند در جایی که دلشان می­‌خواهد درس بخوانند و فردای این سرزمین را بسازند.

ولی برایشان نگرانم از اینکه­ در چنین شرایطی، وقتی همه­ چیز وابسته به تصمیم فرد یا افرادی است که گاه تصمیم­‌های این­‌چنینی می­‌گیرند، چگونه یقین خواهند داشت که دانشگاهی که برمی­‌گزینند سرجایش خواهد ماند. از کجا معلوم مصلحت مسئولان برای دانشگاهشان سرنوشتی همچون علوم اقتصادی برایشان دربر داشته­ باشد؟ امروز مسئولان از این حرف­ها نمی­‌زنند و گویی همه­ چیز خوب و آرام است اما هراس من از این است که این آرامش قبل از طوفان باشد چرا که حرف­‌های مسئولان نیز گاهی متناقض از آب در می­‌آید.

همین چند روز پیش بود که معاون وزیر علوم اعلام کرد که حال از سال آینده در دفترچه انتخاب رشته، رشته‌های منحصر به فرد ما با نام خوارزمی ذکر شده اما این رشته‌های دانشگاه علوم اقتصادی است، دانشگاهی که برای حفظ نامش تاکنون من و هم کلاسی هایم از هیچ تلاشی دریغ نکردیم و بر این یقین داریم که نام و برندش نه برای من بلکه برای دانشجویان جدیدی هم که وارد دانشگاه علوم اقتصادی می‌شوند اعتبار خواهد ساخت. سال آینده دانشجویان با نام علوم اقتصادی وارد دانشگاه خواهند شد اما دفترچه انتخاب رشته چیز دیگری می‌گوید.

و حالا امیدوارم داوطلبان بعد از این خوش­ شانس باشند و حق انتخابشان مثل ما نادیده گرفته­ نشود اما واقعیت آن است که هیچ تضمینی بر این مدعا نیست.